نیکوکاری و انساندوستی، گاه چنان با تاروپود جان یک فرد درهممیآمیزد که میتواند نام او را با واژه یاریگری همسان کند. برای مردم اروپا فلورانس نایتینگل، چنین پدیدهای است. نام او که میآمد، جنگجویان مجروح، آرامشی در دل احساس میکردند؛ گویی زخمهایشان رو به التیام میرفتند. این بانوی خوشنام، به دل حادثه میزد تا به یاری خداوند شفابخش باشد. او اما چگونه توانست در این راه گام نهد؟
ندایی به گوشم میرسید؛ از کودکی، از سوی خدا که باید برای بهبود بیماران و بیپناهان کاری کنم. این جملات از زبان فلورانس نایتینگل، بنیانگذار پرستاری نوین شنیده شده است؛ کسی که برخلاف آنچه خانوادهاش میخواستند ریاضی بخواند، به مداوای بیماران، پرستاری و مراقبت از آنها علاقه داشت و برای رسیدن به هدف خود به عرصهای پر از رنج و سختی پا گذاشت.
زاده فلورانس، راهی جبهههای جنگ
فلورانس نایتینگل، معروف به بانوی چراغ در دوازدهم می سال 1820 میلادی در فلورانس ایتالیا زاده شد. پدر و مادرش اهل انگلیس بودند و پس از گذشت مدتی از تولد دخترشان به انگلیس بازگشتند. پدر فلورانس از دانشآموختگان دانشگاه کمبریج بود و خود تعلیم کودکاناش را برعهده گرفته بود. فلورانس افزونبر آموختن زبانهای گوناگون، از همان ابتدای زندگی به کتاب مقدس عشق میورزید و آنگونه که خود بعدها روایت کرده است، در اثر خواندن آن، نداهایی به قلباش روانه میشد. او سرانجام در زمینه پرستاری تحصیل کرد. در نگاه مردمان آن روزگار، پرستاری شغلی مناسب برای یک زن بهشمار نمیآمد. فلورانس اما بدان عشق میورزید. او در سفرهایش به اروپا و مصر توانست وضع درمانی و بیمارستانهای کشورهای مختلف را از نزدیک ببیند. مدتی در بیمارستانی در مصر خدمت کرد، سپس در لندن مدیریت بیمارستانی را برعهده گرفت. در سال 1853 که میان عثمانی و روسیه جنگ درگرفت، فرانسه و انگلیس به جبهه عثمانی یاری میرساندند. روزنامه تایمز لندن هنگام جنگ اعلام کرد بیمارستانهای نظامی انگلیس وضع خوبی ندارد. تنها 20 پرستار در جنگ حضور داشتند، بدون آنکه بیمارستانی برپا باشد و وسایلی نیز برای پانسمان مجروحان در دسترس قرار گیرد. این خبرها فلورانس را برانگیخت با کمک وزیر جنگ انگلیس همراه 34 پرستار به جبههها راهی شوند. او دلیرانه به جبههها رفت تا به زخمیان یاری برساند. اقدامات فلورانس برای بهبود وضع وسایل پزشکی در اردوگاهها، با وجود مشکلات فراوان، توانست در آمار تلفات جنگ کاهش چشمگیری پدید آورد. او بانویی دلسوز بود. شبها چراغ بر دست به بالین مجروحان و بیماران میرفت و احوال آنان را میپرسید، از همینرو به بانوی چراغ به دست شهرت یافت. فلورانس زیر فشار کاری، به یک بیماری شبیه تب تیفوس یا مالاریا دچار شد. تعداد زیادی در آن زمان بر اثر این بیماری جان خود را از دست دادند. فلورانس اما زنده ماند، درحالیکه قوای بدنیاش رو به ضعف گذاشته بود.
نام فرشته نجات بر سر زبانها افتاد
فلورانس در اثر اقدامات پیگیر و موثرش مورد توجه حکومت وقت انگلستان قرار گرفت. بدین ترتیب موسسهای برای سلامت ارتش افتتاح کرد. فلورانس همچنین با کمکهای مردمی که برای او در جبهه فرستاده بودند، آموزشگاه پرستاری نایتینگل را در سال 1860 میلادی در لندن برپا کرد. این آموزشگاه نخستین دانشکده پرستاری دنیا به شمار میآید. دو اصل مهم و اساسی این آموزشگاه بر این مبتنی بود که پرستاران باید در رشته تخصصی خود آموزش ببینند و نیز نظم و اصول اخلاقی را رعایت کنند. فلورانس بدینسان توانست حرفه پرستاری را از شغلی مهجور برای زنان، به شغلی آبرومند و حتی ویژه زنان تبدیل کند؛ شغلی که با عشق و عاطفه مادرانه و زنانه میآمیخت و زن را در جایگاهی
بهبود دهنده و شفابخش تصویر میکرد. وی بعدها با فردی به نام ویلیام فار که از پزشکان خیرخواه نظامی بود، تا دو دهه دیگر به فعالیتهای نیکوکارانه در زمینه پزشکی ادامه داد. فلورانس برای نخستینبار مدرسه عالی آموزش پرستاری را در لندن به راه انداخت و خود مدیریت آن را برعهده گرفت. او با جسمی ضعیف همچنان به کار میپرداخت و آوازهاش مرزها را درمینوردید. شهرت او حتی به هند هم رسید و یک نیکوکار هندی را بر آن داشت تا برای تأسیس بیمارستان با وی همکاری کند. فلورانس نایتینگل سرانجام بر اثر رنجهای فراوان که برای زنده نگه داشتن و بهبود انسانهای بسیاری بر او وارد شد، در روزهای پایانی عمر نابینا شد و در سال 1910 میلادی درگذشت.
بانوی فانوس به دست در زندگی 90 ساله خود بر این باور بود که شغل پرستاریاش دعوتی از سوی خداست، از اینرو هر چه داشت در خدمت به بیماران به کار گرفت. فلورانس حتی ازدواج نکرد تا فارغ از دغدغه خانواده به هدف والای خود بپردازد. او در بیمارستانها به وضع روحی بیماران توجهی خاص داشت و همواره پیامهایی پرامید برای بیماران به ارمغان میآورد. همین مهرورزی بود که در بهبود بیماریهای جسمی آنان موثر میشد. خدمات بینظیر او در حرفه پرستاری بهویژه برای مجروحان جنگی، توجه ملکه ویکتوریا را تا بدانجا برانگیخت که در سال 1883 میلادی مدال سلطنتی صلیبسرخ را به او اهدا کرد. صلیبسرخ جهانی بعدها نام خود را از این مدال گرفت.