شماره ۵۶۶ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۲۸ ارديبهشت
صفحه را ببند
آسیب‌شناسی ساختاری مدیریت سوانح کشور به بهانه هفته هلال‌احمر

یحیی بازیاری‌زاده معاون بهداشت، درمان و توانبخشی جمعیت هلال‌احمر هرمزگان

روند رو به رشد سوانح در سطح جهان و رو به پیچیدگی بودن سوانح متاثر از تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش زمین، تحلیل منابع تجدیدناپذیر انرژی، بحران
 آب و مواد غذایی از یکسو و قرارداشتن کشورمان در زمره  
10 کشور نخست سانحه‌خیز جهان و محتمل‌الوقوع بودن دو سوم بلایای متعارف جهانی در پهنه آن از دیگرسو ضرورت پرداختن به مدیریت سوانح را به‌عنوان یکی از اولویت‌های حیاتی برای سیاست‌گذاران این عرصه در کشورمان اجتناب‌ناپذیر کرده است. واکاوی ادبیات و تجارب تا به اکنون در مدیریت سوانح در کشورمان  به‌رغم بسیاری دستاوردها و کامیابی‌ها، حاکی از وجود دو نقیصه قابل تامل ساختاری می‌باشد که یادآوری و پرداختن به آنها در مجال‌های مختلف را می‌توان حایز اهمیت‌های راهبردی از حیث تنبه در عرصه‌های مختلف قلمداد کرد. هفته هلال‌احمر فرصت مغتنمی است که با توجه به نقش ارزنده و ماموریت‌های حیاتی این فراگیرترین موسسه خیریه عام‌المنفعه و بازوی معین دولت در مدیریت سوانح، به این دو نقیصه پرداخته شده تا در سایه طنین مناسبی که مطالب مرتبط با جمعیت هلال‌احمر در این هفته می‌یابد بتوان از آثار سازنده یادآوری‌ها طرفی موثر بربست. دو نقیصه ساختاری یاد شده در ساختار مدیریت سوانح در کشورمان را می‌توان با عنوان رجحان پاسخگویی بر پیشگیری و آمادگی و نیز ضعف هماهنگی یاد نمود که دومین نقیصه را از یک منظر می‌توان نتیجه نخستین نقیصه دانست. در این یادداشت به تشریح نقیصه نخست یعنی رجحان پاسخگویی بر پیشگیری و آمادگی خواهیم پرداخت و تشرح نقیصه دوم را به مجالی دیگر وا می‌نهیم. مدیریت سوانح از یک چرخه پنج مرحله‌ای تبعیت می‌کند که شامل پیشگیری، آمادگی، پاسخگویی، بازتوانی و بازسازی می‌باشد. در یک تقسیم‌بندی معمول دیگر از منظر زمانی، مراحل قبل، حین و پس از وقوع سانحه نیز قابل تعریف بوده که مراحل پیشگیری و آمادگی جزو مراحل قبل از وقوع و سایر مراحل چرخه مدیریت سوانح جزو مراحل پس از وقوع سوانح محسوب می‌شوند. آنچه در یک آسیب‌شناسی علمی به‌عنوان واقعیت‌های جاری در فرآیند مدیریت سوانح کشور ما طی دهه‌های گذشته تا به امروز مشهود و قابل تامل می‌باشد فربهی مرحله پاسخگویی نسبت به سایر مراحل به‌ویژه مراحل قبل از وقوع سانحه شامل مراحل پیشگیری و آمادگی می‌باشد. به عبارت دیگر، آغاز فرآیند مدیریت بحران در کشور ما عمدتا معطوف به مرحله پاسخگویی بوده و عملا پس از وقوع سانحه آغاز می‌شود که این خود مقدمه آمادگی ناکافی و تاثر و افول کامیابی و اثربخشی عملیات‌های امدادرسانی را در پی تواند داشت آنچنان که واکاوی عملیات‌های امداد و نجات به‌عنوان یکی از بخش‌های مهم عملیات‌های امدادرسانی موید این وضع می‌باشد. فربهی نامتعارف مرحله پاسخگویی در چرخه مدیریت سوانح در کشور ما به بهای نحیف شدن مراحل پیشگیری و آمادگی و به تبع آن افزایش آسیب‌پذیری‌های انسانی و محیطی حاصل شده است. پیشگیری، مقوله‌ای است که هزینه کردن در آن عملا نوعی سرمایه‌گذاری برای کاستن از آسیب‌پذیری‌ها و ارتقای توانمندی‌ها و عملا تقلیل تلفات و هزینه‌های مراحل پاسخگویی، بازتوانی و بازسازی را در پی خواهد داشت. اگر چه از بسیاری از سوانح می‌توان با تعریف و اتخاذ تدابیر و سیاست‌های پیشگیرانه پیشگیری بعمل آورد، همه بلایا و به تبع آن سوانح نظیر وضعیت ناشی زمین‌لرزه اما پیشگیری‌پذیر نیستند که در این شرایط استراتژی کاهش اثرات را معادل پیشگیری می‌توان بکار برد. مثال ملموس استراتژی‌های پیشگیرانه، تدابیر منجر به مقاوم‌سازی ابنیه و آموزش‌های عمومی پیشگیرانه شهروندان در کشور ژاپن می‌باشد که آسیب‌پذیری بخش‌های مختلف انسانی و زیرساختی در این کشور را فروکاسته و زمین‌لرزه‌های شدید نیز تلفات و خسارات قابل توجهی را به دنبال ندارد. در نظر بگیرید اگر سیاست‌گذاری‌ها در کشور ژاپن به جای اولویت‌بخشی به استراتژی‌های پیشگیرانه مبتنی بر اولویت پاسخگویی و به تبع آن ازدیاد پایگاه‌های امدادی و مراکز پاسخگویی و تفوق آن بر تدابیر پیشگیرانه می‌بود آیا تلفات و خسارات زمین‌لرزه‌های مهیب ژاپن به اندازه الان می‌بود؟ مسلما هر چقدر هم که مراکز پاسخگویی زیاد می‌بودند تلفات و خسارات به مراتب بیش از آنچه عملا اکنون حادث می‌گردد، می‌بود. این مسأله نشان از اهمیت علمی اولویت استراتژی‌های پیشگیرانه و تقدم آن در همه عرصه‌ها از تدوین تا تخصیص اعتبارات ملی نسبت به سایر مراحل می‌باشد.
پیشگیری البته صرفا ناظر به بخش ساخت‌وساز نبوده و در همه ابعاد ازجمله آموزش‌های پیشگیرانه شهروندان قابل طرح، تعریف و تعقیب می‌باشد. شهروندانی که آموزش‌های موثر مستمر دریافت می‌دارند به مراتب آسیب‌پذیری‌شان در برابر سوانح کمتر و آمادگی آنان برای مواجهه کارآمدتر با تبعات سوانح بیشتر تواند بود. پیشگیری اما نیازمند تعریف ساختاری در کالبد ساختار مدیریت سوانح در کشور می‌باشد. قانون فعلی سازمان مدیریت بحران اگر چه نقطه عطفی در این جهت‌گیری تاریخی می‌باشد اما نیازمند استحکام و عمق بیشتری برای رسوخ و رسوب مفهوم پیشگیری در لایه‌های اجرایی این قوانین می‌باشد. بنابراین بازتعریف رجحان پیشگیری بر پاسخگویی در کالبد ساختاری مدیریت سوانح می‌تواند دریچه‌ای برای برون‌رفت از برخی آسیب‌های فعلی و حرکت به سمت اولویت یافتن استراتژی‌های پیشگیرانه در کلیه عرصه‌های مرتبط با مدیریت سوانح به روی متولیان امر و سیاست‌گذاران عرصه مدیریت سوانح بگشاید. هفته هلال‌احمر فرصتی است تا با یادآوری نقادانه این موضوع مهم برای بحث بیشتر در این زمینه فرصت‌آفرینی کرده و در فضای برآمده از این فرصت امکان گفت‌وگو میان اندیشمندان این عرصه فراهم آمده و مبتنی بر این گفت‌وگوی سازنده مدیریت سوانح در کشور سانحه‌خیزمان که البته واجد نقاط قوت بسیاری نیز می‌باشد با رفع نقایص موجود، تواناتر از پیش، ره به سوی جامعه‌ای ایمن‌تر برده و مانع از صرف انبوه درآمدهای ملی در فرآیندهای صرف پاسخگویی و پاسخگویی صرف بدون پشتوانه پیشگیرانه   شود.

 


تعداد بازدید :  192