ترجمه: مینو میرزایی
متن زیر پس از زلزله نپال، در وبسایت گاردین منتشر شد. به نظر میرسد که نکات قید شده در آن، تقریبا در مورد همه کشورها صدق میکند. چراکه آموزش عمومی برای مواجهه با بلایای طبیعی، اقدامات لازم پس از وقوع بحران، رعایت اصول ساختوساز و آشنایی با خطرات بالقوه ناشی از وقایع طبیعی به فرد و کشور معینی اختصاص ندارد. به گواهی متخصصان، ویژگیهای جغرافیایی ایران ما به گونهای است که وقوع تقریبا بیش از 30 مورد از بلایای طبیعی در آن، دور از انتظار نیست. با در نظر گرفتن این واقعیت، مسائل مهمی هست که باید به آنها فکر کنیم. چنددرصد از خانههای ما به معنای واقعی کلمه در برابر حوادث «امن» هستند؟ چه تعداد از ما با «رفتار صحیح فردی و اجتماعی» در شرایط بحرانی آشنا هستیم؟
زلزله نپال: فاجعهای که نشان داد تکان زمین، مردم را نمیکشد، ساختمانها قاتلند. بررسیها نشان میدهد که در حدود سه چهارم مرگومیر در زمینلرزهها به واسطه ریزش ساختمان بوده است و مردم زیر فشار آوار کشته شدهاند.
زمینلرزهای که نپال را تکان داد، از حوادثی بود که به صورت دورهای در همه جای دنیا اتفاق میافتد. در مورد اخیر، فاجعه این بود که مردم به مقدار کافی برای پیشبینی حادثه آماده نبودند. در جهان متراکم امروز که تعداد سکونتگاههای غیررسمی شهری به سرعت درحال افزایش است و آهنگ رشد توسعه از قدرت حکومتها برای اجرای استانداردها پیش افتاده، سازههای ضعیف، فاجعه واقعی به شمار میآیند، نه زمینلرزه. در بسیاری از موارد، هجوم شهری شدن، برخی از خطرناکترین محیطهای سازهای را ایجاد کرده و پیامد آن، ساختمانهای چندین طبقه، اتکای بیش از حد به بتن در ساختوساز و از دست رفتن دانشی است که نسلهای پیشین را در مقابل بلایا محافظت میکرد. فشار برای برآوردن نیازهای جمعیت رشد یافته، در کنار اجرای نادرست قوانین ساخت و ساز، منجر به پدید آمدن ضعفی کشنده در اجتماعات انسانی میشود. این مسأله در سال 2008 در چین و زمینلرزه سیچوان بسیار برجستهتر از گذشته بهنمایش درآمد، زمانی که بیش از 7 هزار مدرسه نوساز که اصول مهندسی در آنها رعایت نشده بود، ویران شد و هزاران دانشآموز بیگناه کشته شدند. در حدود سه چهارم تلفات در زمینلرزهها به دلیل ریزش ساختمانها اتفاق میافتد. در بناهای ارزانقیمت و ساخت و سازهای غیررسمی، بیشتر احتمال ریزش وجود دارد، این سخن بدین معنی است که طبقات فقیر جوامع، عمیقا تحتتأثیر تبعات ناشی از زمینلرزه قرار میگیرند و معمولا به دلیل خسارات وارده، فقیرتر از پیش میشوند. امروزه، فناوری و مهارت کاستن از تعداد تلفات بهطور عملی در دسترس است، اما هنوز به مردمی که آنها را نیاز دارند، نرسیده است. زلزله فقط یک حادثه طبیعی نیست، بلکه منعکسکننده بحران فقر در جوامع است.
مساله امروزین جوامع انسانی، یک مشکل توسعهای و ناشی از ناتوانی در ترکیب خطر با انعطافپذیری طرحریزی در بلندمدت است. یک زمینلرزه نباید پس از اینکه زندگی عدهای را گرفت، انگیزهای برای «بهسازی دوباره» شود. این مهم باید از روز نخست احداث سازهها مدنظر باشد. مثلا زمینلرزه سال 2010 در شیلی از نظر بزرگی در جایگاه ششم جهانی قرار داشت، اما تعداد کشتهها کمتر از هزار نفر بود و این به دلیل اجرای موثر مقررات ساختوساز اتفاق افتاد.
پس از یک فاجعه مانند زلزله نپال جامعه جهانی به کمک درازمدت برای آموزش بازسازی ایمن نیاز دارد. اگر این اتفاق نیفتد، ساخت و سازهای برنامهریزی نشده با مهارت ناکافی و به شیوه موقت انجام خواهد شد که نتیجه آن بناهای نا امن است. این الگوی معیوب، جوامع فقیر را در چرخهای از آسیبپذیری محبوس و آنها را در مواجهه با زلزلههای بعدی، بیدفاع، رها میکند.
جامعه جهانی عکسالعمل نسبت به فاجعه را در کوتاهمدت تمرین کرده است.- ازجمله تیمهای نجات هوایی، توزیع تجهیزات پزشکی و راهاندازی پناهگاههای موقت- اما مشکل اساسی، آسیبپذیری ساختمانهاست. واقعیت این است که وقتی روزهای نخست پر التهاب پس از بحران سپری میشود، مردم کمکم آن را از یاد میبرند، اما رسیدن این فراموشی به سطوح سازمانی خطرناک است، چراکه مانع از برنامهریزی و اقدام درخور برای آینده میشود. بازسازی نپال فرصتی است تا دانش منسجم جهانی یکجا گرد آید و عملکرد، بهتر شود. نهتنها تمرکز بر ارایه کمکهای فوری پس از وقوع بلایای طبیعی، دارای اهمیت است، بلکه انعطافپذیری بیشتر جوامع و مقاومسازی سازهها نیز باید مدنظر قرار گیرد، بهصورتی که تراژدی مرگ انسانها در این مقیاس، بار دیگر تکرار نشود. روز آغاز آمادهسازی نپال(و همه کشورها) برای زلزله بعدی، همین امروز است. درسهای انعطافپذیری برای مواجهه با شرایط بحرانی تنها از فناوری و تکنیکهای نوین ساختوساز نشات نمیگیرند، بلکه دستاورد تجربیات گذشته نیز هستند. وقوع مستمر بلایای طبیعی درسهای جدیدی به ما میدهد تا انعطافپذیری خود را بهبود ببخشیم، نه فقط در ایمنسازی محیط زندگی، بلکه در ساختوساز اجتماع انسانی.
نپال چندین زلزله کوچک و بزرگ را تجربه کرده است. این کشور یک انجمن ملی برای فناوری زمین لرزه دارد و مجموعهای از استانداردهای ایمنی ساختوساز را برای خود ایجاد کرده است. اما بودجه اختصاص یافته برای بلایا همچنان در حالتی منفعل باقی مانده و بیشترین بخش آن صرف پاسخها و راهحلهای کوتاهمدت شده است. طی 29 سال، انجمن تسهیلات جهانی خطر بلایا و بازیابی فقط 2درصد کل کمکهای توسعهای را برای فعالیتهای مرتبط با بلایا و تنها 3.6درصد آن را به منظور پیشگیری از فاجعه و آمادهسازی مردم در نظر گرفته است.
تمرکز همکاریهای بینالمللی باید بر پیشگیری فعالانه از فجایع طبیعی استوار باشد. اکنون برای پیشگیری از نابودی هزاران زندگی، فناوری و مهارت لازم را در اختیار داریم. اما این درسها کافی نیستند. بلایا، حوادث «هنگامی که» هستند نه حوادث «اگر». بدین معنی که در مورد وقوع بلایا تردیدی نیست و باید با پذیرش آنها در جهت بهبود اقدامات پس از بحران تدارک دید. فقط استراتژیهای جامع انعطافپذیر، قادر خواهند بود از پدیدآمدن نپال دیگری پیشگیری کنند.