شماره ۵۶۵ | ۱۳۹۴ يکشنبه ۲۷ ارديبهشت
صفحه را ببند
نمایشگاه کتاب و ماجراهای تکراری!

مهدی   مالمیر روزنامه‌نگار

گویا مُقدر است هر بهار، همزمان با آغاز به کار نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، شاهد موج سخنان تکراری در اطراف مقوله کتاب باشیم که چند روز پیش از افتتاح رسمی نمایشگاه، رسانه‌ها را در می‌نوردد و تا روز اختتامیه نیز مستدام است. توضیح آن‌که: انگار رسم شده است که رسانه‌ها دو سه روز پیش از شروع نمایشگاه، آمارهایی از سرانه مطالعه خلایق رو کنند و آمارهای کذا را با میزان مطالعه در دیگر کشور مقایسه کرده و مجریان صداوسیما در مذمت کتاب‌نخوانی بحر طویل ببافند و انسان‌ها را به 2 دسته کتاب‌خوان و کتاب‌نخوان بخش کنند و اولین دسته را به عرش اعلاء برسانند و هر چه رذیلت در دنیا می‌شناسند بر سر دسته دوم آوار کنند! این‌که می‌گویند کتاب‌خوان‌ها شهروندان بهتری هستند، اخلاقی‌تر زندگی می‌کنند و یا هستی سودمندتری نسبت به آنها که مطالعه نمی‌کنند دارند، ازجمله سخنان کلی و بسیار مبهمی است که سَرِ مویی پذیرفتنی نیست و تاب کمترین پژوهش جدی را نمی‌آورد.
با نفسِ کتاب خواندن نه کسی شهروند بهتری می‌شود و نه کسی اخلاقی‌تر زندگی می‌کند. کتاب نیز همانند کالاهای دیگر وابسته به منطق بازار و دادوستد است. نویسندگی نیز در ردیف پیشه‌های دیگری است که چرخ زندگی نویسنده، کارکنان چاپخانه، ویراستار، حروفچین و... را می‌گرداند و برتری نسبت به شغل‌های دیگر ندارد. آنچه به بازار کتاب رونق و جلا می‌بخشد نه قربان صدقه رفتن کتاب‌خوان‌ها و مَتلک گفتن به کتاب‌نخوان‌ها که برچیدن بساط ممیزی سلیقه‌ای، بازاریابی برای جلبِ خوانندگان غیرفارسی زبان، ترجمه کتاب‌های پرخواننده خارجی و مسائلی از این دست است. که این همه چیزی جدای از مقوله توسعه‌یافتگی نیست و زمانی دست می‌دهد که جامعه به درجه‌ای از رشد رسیده باشد.
از جملات انشایی و کلافگی‌آور مجریان صداوسیما که بگذریم، سخنان دلربای مسئولان در آستانه نمایشگاه نیز از آن دست ماجراهایی است که نمی‌توان به آسودگی از آن گذشت! سخنانی در فضیلت کتاب خواندن و نالیدن از کمبود وقتی که به سبب مسئولیت گریبان‌شان را گرفته و آنها را از معشوق دیرین خود که کتاب باشد دور کرده است و... جملاتی از این جنس حالا بدل به کلیشه‌های ملال‌آوری شده است که میانه هر اردیبهشت ناگزیر به شنیدن‌شان هستیم! طرفه اما این‌جاست که به‌رغم این جملات شیک، هنوز هم هر ‌سال در طول برگزاری نمایشگاهی که قرار است بین‌المللی باشد، منتظر شنیدن خبرهای بدی هستیم که از نمایشگاه کتاب می‌رسد! این‌که فلان غرفه بهمان ناشر جمع شده و کتابی که به زحمت از هزارتوی کسبِ مجوز وزارت ارشاد گذشته، از نمایشگاه غیب شده! و بساط ناشری توسط گروه‌های خودسر به هم ریخته شده و... ماجراهای تکراری و تلخی است که امسال نیز با آنها رودررو شدیم!
باری، این‌که سرانه مطالعه در کشورما دندان‌گیر نیست، برآمده از هزاران مشکلی است که نه با باد کردن در آستین کتابخوان‌ها بالا می‌رود و نه با وعده وعیدهایی که دولتیان در آستانه رأی‌گیری می‌دهند، جای خالی کتاب در سبد خانوار‌ پر می‌شود. صنعت نشر نیز همانند صنایع دیگر نیازمند برنامه‌ریزی جدی و البته درک این نکته ساده است که رونق صنعت نشر و رواج کتابخوانی می‌تواند علاوه بر پر کردن فراغت شهروندان (که در این زمینه کتاب یکی از بی‌ضرر‌ترین کالاهاست!)، در وانفسای بیکاری که در آن غوطه‌وریم، هزاران شغل به ارمغان آورد و تکانی به آمار بالای گیرنده بیکاری بدهد! این همه بسیار بسته به این است که مسئولان اعتماد بیشتری به اهالی قلم نشان دهند و حمایت‌شان تنها به جملات دل خوش ‌کُنک خلاصه نشود و البته اراده استواری برای حل بخشی از معضل بیکاری پیدا شود. تنها کافی است مسئولان روزی را به تصور درآورند که شمار کتاب‌ها بالا رود و از این رهگذر صد‌ها شغل پدید‌ آید و بسیاری از خانواده‌ها از شرِ هیولای بیکاری خلاص شوند و شهروندان به یکی از سودمند‌ترین اسباب سرگرمی دست یابند و...


تعداد بازدید :  249