سیما فراهانی| يك كليك، يك اسم و يك سرچ كافي بود تا دختر جوان در يك لحظه همه زندگياش را نابود شده ببيند. فقط چند ثانيه كافي بود تا به عمق وحشتناك اين اتفاق پي ببرد. عكسها و فيلمهايي از خصوصيترين لحظههای زندگياش حالا عمومي شده بود و هركس مثل او ميتوانست با يك سرچ و يك كليك آن را تماشا كند. بعضی کاربران نيازي به سرچ هم نداشتند، شبكههاي اجتماعي آنقدر گسترده شده كه چه بخواهي و چه نخواهي شاهد رد و بدل كردن اين فيلمها و عكسهاي خصوصي هستي. عكسها و فيلمهايي كه دخترك خودش هم از ديدن آنها خجالت ميكشيد. بار اين رسوايي وحشتناك آنقدر براي دختر جوان سنگين بود كه در يك لحظه ورق زندگياش را برگرداند و تنها چيزي كه ميديد سياهي و تاريكي بود. اشتباه كرده بود، اما تاوان اين اشتباهش آنقدر زياد و سخت بود كه نتوانست آن را تحمل كند. ترس و وحشت از خانواده از يك طرف و ترس و وحشت از اجتماع از طرف ديگر او را آزار ميداد. همين افكار كافي بود تا به نقطه تاريك زندگياش هر لحظه نزديك و نزديكتر شود. نقطهاي به اسم مرگ.
دست به دست چرخيدن عكسها و فيلمهاي خصوصي هميشه از دير زمان مسألهاي بوده كه پشت پرده آن از سوي دستهايي پنهان قربانيان زيادي برجا گذاشته. دستهايي كه به دلايل مختلف دست به انتقام وحشتناكي ميزنند. معمولا هم قربانيان آن دختران هستند. دختراني كه قرباني اعتماد و سادهلوحي خويش شده و دست به اشتباهي زدهاند كه تاوان سنگيني برايشان داشته است. منظور از قرباني تنها مرگ نيست، فرد ميتواند از لحاظ روحي بميرد و خودش را در ميان نگاههاي سنگين اطرافيانش خرد شده ببيند. خودكشي اولين و راحتترين راهي است كه در چنين شرايط تاريك زندگي به ذهن فرد خطور ميكند. اما هستند كساني كه ميمانند و مبارزه ميكنند و با اين رسوايي كنار ميآيند و سعي ميكنند اعتبار خود را دوباره بهدست آورند.
به 10سال پیش برگردیم. سال 84 بود که بازیگرهای یک سریال خبرساز شدند. آن هم خبرهایی غمگین و ناراحت کننده. مرگ یکی از بازیگرهای این سریال برای همه تلخ و ناراحتکننده بود. اما از همه بدتر خبری بود که در مورد یکی دیگر از بازیگرهای این سریال منتشر شد. پخش فیلم خصوصی بازیگر زن این سریال؛ انگار فقط او بود كه فيلم خصوصياش منتشر و تيتر همه رسانهها شد. حتي بعد از گذشت 10سال از اين ماجراي تلخ باز هم این اتفاق بهطور کامل از ذهنها محو نشده و هرازگاهي حرفي در اين مورد به ميان ميآيد. آن زمان شايعاتي منتشر شد مبني بر اينكه اين بازيگر جوان به خاطر اين رسوايي دست به خودكشي زده است، ولي واقعيت آن بود كه او خودكشي را بهعنوان راه حل انتخاب نكرد. او ترك وطن كرد.
سوختن در ميان شعلههاي رسوايي
در اين سالها شاهد عكسها و فيلمهاي خصوصي افراد مشهور و ناشناس در شبكههاي اجتماعي بوديم. از ماجراي تلخ دختر دانشجوي شيرازي هم نمیتوان بهسادگی عبور کرد. اين روزها چند عكس از يك دختر جوان در شبكههاي اجتماعي رد و بدل مي شود. تقریبا هرکس که کاربر انواع و اقسام شبکههای اجتماعی باشد، این عکسها را در میان رد و بدل کردن بقیه عکس و فیلمهای عمومی میبیند. عکسهایی از ارتباط صمیمی و البته خصوصی میان یک دختر جوان و پسری که در عکسها از او بهعنوان یک ظالم سنگدل یاد شده است. زیر این عکسها نوشته شده که دختر جوان پس از انتشار عکسهای خصوصیاش به خاطر بی آبرویی دست به خودسوزی زده است. بعضي نسبت به اين عكسها عكسالعمل نشان دادند و بعضي هم به خیال اینکه این هم یک شایعه و نمایش باشد از کنار آن بیتفاوت گذشتند. اما خبر تلخ اینجاست که به جز سن و سال دختر، هیچکدام از آن عکسها و نوشتههای آن شایعه نبود و همه واقعیت داشته است. دخترک 20 ساله وقتی عکسهای مبتذلش در شبکههای اجتماعی منتشر شد روبهروی دانشگاه محل تحصیلش دست به خودسوزی زد. این دختر که دانشجوي رشته حسابداري دانشگاه آزاد اسلامي واحد شيراز بود، درست روز 17 ارديبهشت اقدام به خودسوزي کرد و روز بعد یعنی بامداد روز دوشنبه بر اثر شدت سوختگي جان باخت. اين دختر دانشجو که متولد 1374 و ساکن شيراز بود روز 17 ارديبهشت با رفتن به پارکينگ خصوصي پرديس دانشگاه آزاد اسلامي شيراز دست به خودسوزي زد و با وجود تلاشهاي تيم پزشکي، به علت سوختگي 100 درصدي، جان باخت. او پيش از اين اقدامش در همان شبكههاي مجازي اعلام كرده بود كه قصد خودكشي دارد و اطرافيانش را از تصميمش باخبر كرده بود. ولي هيچكس نتوانست او را نجات دهد. درحال حاضر نيز پسر جواني كه اين عكسها را منتشر كرد در بازداشت به سر مي برد.
هيچكس مسئول مرگ افرادي كه
خودكشي ميكنند، نيست
بايد ديد كه بر سر كساني كه بيصدا حريم خصوصي افراد را فرياد ميزنند و دست به انتشار عكسها و فيلمهاي خصوصي ديگران ميزنند چه خواهد آمد. دكتر طيرانيان يك حقوقدان در اين مورد به «شهروند» ميگويد: «معمولا در این موارد كه منجر به انتشار فيلم يا عكسهاي مبتذل دختر و پسر ميشود، اگر هيچكدام نسبتي با هم نداشته باشند و به هم محرم نباشند، هردو نفر يك مجرم به حساب ميآيند. چراكه هر دو اقدام به ايجاد يك ارتباط نامشروع كرده و اين خودش در قانون جرم به حساب ميآيد. براي همين هر دو نفر در فيلم يا عكسهاي منتشر شده بايد از بابت ارتباط نامشروع مجازات شوند. حال در اين ميان موارد زيادي مثل همين دختر دانشجوي شيرازي بوده كه پس از رسوايي دست به خودكشي زدهاند و مرگ را تنها راه مقابله با اين اتفاق تلخ انتخاب كردهاند. در موارد مشابه، فردي كه دست به انتشار فيلم يا عكسهاي خصوصي زده باشد، از لحاظ قانوني هيچگونه ارتباطي با مرگ طرف مقابل ندارد و نميتوان گفت كه او مسبب مرگ بوده است. چراكه وقتي فردي دست به خودكشي ميزند كاملا با اراده خويش و با فكر و تصميم خودش جان باخته و هيچكس مسئول مرگ او نيست. او ميتوانست زنده بماند و با اين مشكلي كه سر راهش قرار گرفته مبارزه كند، ولي خودش با خواست خودش مرگ را انتخاب كرده و نميتوان در اين رابطه كسي را مجازات كرد. اما مسأله ديگر انتشار حريم خصوصي افراد است كه قانون براي اين جرم مجازات تعيين کرده است. ميزان مجازاتش هم بستگي به نظر قاضي و شدت جرم دارد. يعني قاضي پس از بررسي شواهد و موضوع پرونده تصميم ميگيرد كه چه اندازه مجازات براي اين فرد تعيين كند.»
بايد ماند و مبارزه كرد
سخت است باشی و ببینی عکسهای خصوصيات دست به دست بين مردم جامعه ميچرخد و هر روز اين رسوايي بيشتر و بيشتر ميشود. عزیزالله تاجيك اسماعيلي يك روانشناس در اين رابطه به «شهروند» ميگويد: «اگر خودكشي را يك اقدام شخصي در نظر بگيريم تبعات آن از دو جنبه قابل بررسي است. جنبه اجتماعي و جنبه فردي. افرادي كه دست به خودكشي ميزنند از لحاظ روحي قوي نيستند و در اجتماع هيچ وسيلهاي براي دفاع از خويش پيدا نميكنند. آنها راههاي مبارزه را بلد نيستند و تصميم ميگيرند كه پس از بروز يك مشكل خود را از صفحه روزگار محو كنند. آنها كساني هستند كه در جامعه دچار بيهويتي و سردرگمي هستند و نميتوانند مبارزه كنند. درباره انتشار عكسها و فيلمهاي خصوصي نيز اگر فردي دست به خودكشي بزند همين موضوع برايش صدق ميكند. او فكر ميكند كه تا ديروز در ميان جامعه و خانوادهاش داراي اعتبار و آبرو بود و حالا به يكباره همه اين اعتبار و آبرو را از دست داده است. براي همين بدون اينكه تلاش كند تا دوباره اين اعتبار و آبروي از دست رفتهاش را به دست آورد دست به خودكشي ميزند. از طرفي معمولا اين افراد پس از رسوايي هم از جامعه و هم از خانواده طرد ميشوند و خود را بيپناه ميبينند. اين هم ميتواند يكي ديگر از دلايلي باشد كه فرد در چنين شرايطي دست به خودكشي ميزند.» اين روانشناس در ادامه صحبتهايش ميگويد: «اگر راهي باشد تا بتوان از اين افراد حمايت كرد و آنها را در چنين شرايطي تنها نگذاشت شايد بتوان از مرگ و خودكشي آنها جلوگيري كرد. بايد به آنها اين اطمينان را داد كه مي توانند بمانند و با اين رسوايي مبارزه كنند و در اين راه هم تنها نيستند. اگر فرد از به هم ريختگي و بيهويتي اجتماعي نجات پيدا كند و بتواند از راههاي قانوني مشكلش را حل كند راحتتر ميتواند با اين مسأله كنار بيايد و زندگياش را نجات دهد. هرچند كه همه ما ميدانيم در چنين شرايطي فرد ديگر نميتواند زندگي گذشتهاش را به دست آورد ولي بايد بتواند با زندگي جديدش كنار بيايد.» اگر تمام اين مسائل را در نظر بگيريم باز هم كمتر كسي ميتواند در چنين شرايطي توان مقابله داشته باشد و با اين موضوع به راحتي كنار بيايد.