احمدرضا دالوند
تاریخ گواهی میدهد که در رشد و تکامل خوشنویسی و زیباییشناسی صفحه کاغذی و همچنین الواح گلی، همگام با تمدن ایران و بينالنهرين، تمدن مصر نیز در آفرينش و تكميل خطوط نوشتاري سهیم بوده است. مصريان باستان با بهرهگيري از اصول منحصربهفرد خود، شاهكارهايي از صفحهآرايي را خلق كرده بودند. اين آثار كه در دلتاي نيل فراوان به چشم ميخورند، با استفاده از خصوصياتي همچون: تركيب متناسب، نظم هندسي و ملاحظه دقيق طبيعت كه مشخصه نهايي هنر مصري است، شكل گرفتهاند. روايات مربوط به حيات پس از مرگ، حكاكي شده در مقبرههاي شاهان مصري و احكام و مسائل دنيوي نوشته شده بر لوحهاي گلي و پاپیروس، براساس يك نظم مشخص تصويري و نشانهاي، ايجاد شدهاند. اگر با كمي دقت بر اصول به كار رفته در تركيببندي خطوط هيروگليف در مصر باستان بنگريم، در خواهيم يافت كه پايه صفحهآرايي امروز تا حد بسياري مديون شيوههاي به كار رفته در اين لوحهاست.
در تمدنهاي ديگري همچون يونان باستان، ایران، چين و تمدن اسلامي نيز شاهكارهاي ارزشمندي از صفحهآرايي وجود دارد. بهعنوان مثال ميتوان از تاريخچة كتابت قرآن بهعنوان شاخصترين معيار در ارزيابي هنر اسلامي در بخش كتابت و صفحهآرايي ياد كرد.
مارتين لينگز (Martin Lings) در كتابت هنر خط و تذهيب قرآني از الزاماتي كه به مرور موجب پيشرفت در صفحهآرايي قرآن كريم شده آست، بدينصورت ياد ميكند: «قرآن داراي ويژگيهايي است كه به تذهيب كار انگيزة بيشتري براي طراحي ميدهد. شاخصترين اين ويژگيها، عبارتند از: سرلوحه سورهها و فواصل ميان آيات. همچنين، علایم نشاندهنده هر پنج يا 10 آيه نيز مجالي براي تكرار منظم نشانهاي زينتي در حاشيه فراهم ميآورد. خوب است قاري بداند در كجاي متن بايد سجده كند، لذا اين نيز با نشاني تزئيني عرضه ميشود. علاوه بر اينها، وقتي كه افتتاح سوره جاي چنين تزئيناتي را داشته باشد، افتتاح نخستين سوره و همچنين افتتاح كل كتاب بايد از هنرنمايي بسيار چشمگيرتري برخوردار گردد.»
الزاماتي چون سر سورهها، گل آيهها، اِعراب، نشانهاي احزاب، و محل سجده، همه حاكي از پيامهايي است كه در حين مطالعه و قرائت
قرآن كريم، همچون علایم راهنما، در بهرهگيري صحيح قاري، از اين كتاب آسماني مؤثرند. پس ميتوان صفحهآرايي را نوعي عامل مؤثر در تفهيم متن در يك اثر مكتوب يا مصوّر در نظر گرفت. با استناد به تاريخ پرشكوه كتابآرايي ايراني ـ اسلامي، همه متوني كه قبل از صنعت چاپ تبديل به كتاب شدهاند از هنر كتابآرايي بهرهمندند، كه از مراتب و مراحل تدوينشده و متخصصان مختلف در هر مرحله برخوردار بوده است. يعني يك گروه يا تيم متخصص شامل: خطاط، نگارگر، تذهيب كار، تشعير كار، جلدساز، ورّاق و صحّاف گردهم ميآمدند تا افكار و انديشههاي يك دانشمند، اديب، شاعر يا موّرخ را در هيأت يك كتاب درآورده و از گزند زمانه حفظ كنند.
همه آنچه امروزه به نام صفحهآرايي ميشناسيم در طول تاريخ درخشان كتابآرايي ما، تنها به قصد حرمتگذاشتن به كلام بوده است. صفحه را با چنان احترامي مينگريستند كه گويي بخشي از صحنه هستي است كه لمحهاي در اختيارشان قرار گرفته تا تكهاي از الماس جانشان را بر آن متجلي سازند.
ميگويند بايسنقرميرزا پسر شاهرخ تيموري دستور داد «ترجمه فارسي رودكي از كليله و دمنه را مصوّر كرده، با خط خوش بنويسند تا از ديدنش طرب كنند.» اگر گفته قطبالدينشيرازي را بپذيريم كه گفته بود: «منطق، قانوني است كه با آن فكر صحيح را از فاسد تشخيص دهند، و نسبت منطق به انديشه را چون نسبت عروض با شعر ميدانست»؛ بايد گفت، اگر عروض شعر را آهنگين، موزون و پذيرفتني ميكند؛ صفحهآرايي نيز بايد اطلاعات نوشتاري و تصويري را به طرزي موزون و پذيرفتني سازماندهي كند.
1-قطبالدين شيرازي از حكماي قرن هفتم و هشتم هجري.