مجید صفاری نیا روانشناس اجتماعی
بهداشت روان حالتي از رفاه است كه در آن فرد تواناييهايش را باز ميشناسد و قادر است با استرسهاي معمول زندگي مدارا کند، از نظر شغلي مفيد و سازنده باشد، براي اجتماع خود نقشي ايفا کند و با ديگران مشارکت و همکاري داشته باشد. سلامتروان شامل افزايش تواناييهاي افراد و جامعه و قادرسازي آنها در دستيابي به اهداف موردنظر است. درحقیقت بهداشت روانی مولفه بسیار مهمی است که سازمان بهداشت جهانی هم تأکید و توجه زیادی بر آن دارد. درواقع هرچه سطح بهداشت روانی جامعهای بالا باشد، مردم و شهروندان آن جامعه از شرایط روانی و خانوادگی مطلوبتری برخوردارند. منتها به نظر میرسد طی یکی، دو دهه اخیر با بروز بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسیای که در کشور رخ داده و از آنجا که تأمین بهداشت روانی و بالا بردن سطح استاندارد آن نیاز به تأمین هزینههای هنگفتی دارد، این مسأله مغفول مانده، البته نبود نگاه درست مدیریتی نیز در بیتوجهی به بهداشت روانی تأثیرگذار بوده و درحقیقت سطح استانداردهای آن را کاهش داده است. بهداشت روانی مولفهای است که با عوامل مختلفی در ارتباط است. بهعنوان مثال، بهداشتروانی با سلامت اجتماعی، رفاه مردم و بهزیستی اجتماعی در ارتباط است. همچنین با معیشت و رفاه و درآمد مردم یک جامعه در ارتباط است؛ با بیکاری، پرخاشگری، خشم، احساس و ادراک امنیت و بسیار ی از متغیرها درگیر است و نهایتا یک بعد اجتماعی دارد. یک بعد این بهداشت فردی و روانی است. بعد دیگر آن شخصیتی است. از آنجا که ما در این یکی، دو دهه بهدلیل مولفههایی که ذکر شد، در تأمین متغیرهای ذکر شده از وضع مطلوبی برخوردار نبودیم، در نتیجه سطح بهداشت روانی مردم جامعه پایین بوده است. البته براساس مطالعات انجام شده در این زمینه میتوان گفت، میزان سازگاری مردم نسبت به یکدهه قبل کاهش داشته است؛ مردم کشورمان در سال 1380 سازگارتر از سال 1390 بودهاند. البته نباید این مسأله را بهطور بحرانی مطرح کرد، درکشورهایی مانند ژاپن، کره، تایلند و چین شاهدیم که طی روال صنعتیشدن یکی، دو دهه از بهداشتروانیای با سطح استانداردهای پایین برخوردار بودهاند و بهتدریج با بالا بردن رفاه و استانداردهای سلامت اجتماعی و اشتغال و توجه به ترویج شادی در جامعه خود سطح بهداشت روانی جوامعشان را افزایش داده و به سطح مطلوبی رساندهاند. در سالهای 1960 و 1970 ژاپنیها رکورددار مصرف داروهای آرامبخش در دنیا بودهاند. یکی از راههای بالا بردن بهداشت روانی جامعه، آموزش شهروندی است؛ اینکه مردم یک جامعه نسبت به بهداشتروانی و سطح آن آگاهی داشته باشند و بدانند در این رابطه چه مولفههایی تأثیرگذارند. زمانی که مردم از نظر تغذیه، بهداشت، اوقاتفراغت و متغیرهای زیاد دیگری که در این مورد تأثیر گذارند، تأمین میشوند، سطح بهداشت روانیشان هم بالا میرود. این آموزش میتواند از طریق رسانهها باشد. همچنین خانههای سلامت که در محدوده وزارت بهداشت است یا خانههای فرهنگ شهرداریها میتوانند کار آموزش در این زمینه را عهدهدار باشند، البته باید گفت که آموزش و پرورش نقش اساسیتری در این مورد میتواند بازی کند؛ وقتی آموزشی کاربردی نباشد، نمیتوان شهروند توانمندی را به آغوش جامعه فرستاد، در نتیجه آموزشهایی که از طریق وزارت آموزش و پرورش ارایه میشود، نقش پررنگی دارد. در تمام نقاط دنیا ما با ناسازگاری و مشکلات معیشتی و اقتصادی روبهرو هستیم و حتی به صراحت میتوان گفت، در برخی نقاط این مسائل از جامعه ما بیشتر است و تنها تفاوت در این است که در آن کشورها آموزشهای لازم در این زمینهها را ارایه کردهاند، درواقع آنها راهکارها و شیوههایی که انسان توانمند میسازد را ارایه کردهاند و ما برای رسیدن به چنین وضعیتی به تلاش بیشتری نیاز داریم. در مقوله آموزش، موسسات مردمنهاد هم میتوانند وارد شوند. نکتهای که در اینجا، جا دارد متذکر شویم، این است که بسیاری از افرادی که از نظر اقتصادی شاید وضع مطلوبی نداشته باشند از نظر روانی، افراد سالمی هستند و بسیاری از افرادی که اختلاس یا جرایم دیگری را مرتکب شدهاند از رفاه بالایی برخوردار بودهاند و این به آن معناست که رفاه اقتصادی یا داشتن مشکلات اقتصادی نمیتوانند دلیلی بر سالم یا ناسالم بودن فرد از لحاظ روانی باشد. خوشبختانه در جامعه ما این امید به وجود آمده است که با اجرای طرحسلامت سطح بهداشتروانی جامعه نیز ارتقا بیابد؛ در این طرح قرار است تعداد زیادی از روانشناسان همکاری داشته باشند و در خانههای بهداشت و سلامت آموزشهای لازم در این زمینه را ارایه بدهند. یکی از واقعیتها در این زمینه این است که نادیدهگرفتن بهداشتروانی آسیبهای زیادی را متوجه جامعه کرده است. بسیاری از پرخاشگریهایی که ما روزانه شاهدش هستیم یا افعال مغایر شهروندی که در سطح جامعه به چشم میخورد، نتایج عدمتوجه به بهداشتروانی است. زمانی که بهداشتروانی افراد نادیده گرفته میشود، نتیجه این میشود که شاهد رفتارهای مغایر شهروندی و اجتماعی باشیم. درواقع بهداشتروانی یک مقوله سیستمی است؛ یعنی باید سیستمی طراحی شود که بتواند سطح بهداشتروانی مردم را بالا ببرد، البته این مسأله مولفههای روانی، شخصیتی، زیستی اجتماعی دارد. وقتی شما از سلامت روان برخوردارید و نیازهایتان نیز تأمین است اما در جامعهای زندگی کنید که از سلامتاجتماعی مطلوبی برخوردار نیست، نتیجه این میشود که سلامتروان شما مخدوش میشود یا بالعکس شخصی دچار مشکل سلامتروان است اما در جامعهای زندگی میکند که در آن سطح بهداشتروانی بالاست، نتیجه این میشود که فرد چون منطبق با شرایط آن جامعه زندگی میکند به مرور از سلامتروانی بیشتری برخوردار میشود.