کن رابینسون روزنامهنگار
حالا من نمیخواهم بگم که اشتباهکردن با خلاق بودن يک چيزه اما چيزی که میدانيم اينه که اگه آماده اشتباهکردن نباشيد، هيچوقت هيچ فکر نابی به ذهنتان نمیرسد اگه آماده اشتباهکردن نباشيد و تا وقتی که بزرگ شدهاند، بيشتر بچهها اين قابليت را از دست دادهاند. تبديل به کسانی شدهاند که از اشتباهکردن میترسند و در ضمن شرکتهایمان را هم همين شکلی اداره میکنيم. ما اشتباه را تبديل به گناه میکنيم و حالا داريم سيستمهای ملی آموزشوپرورشی را اداره میکنيم که در آنها اشتباهکردن بدترين کاریه که میتوانيد بکنيد و نتيجهاش اينه که مردم را پرورش میدهيم که از ظرفيتهای خلاق خود بیرون بيايند. پيکاسو گفته که همه کودکان،هنرمند به دنيا میآیند. مسأله اين است که در حال بزرگ شدن چطور هنرمند بمانيم. من شديدا به اين اعتقاد دارم که ما به سمت خلاقيت رشد نمیکنيم. بلکه از خلاقيت به سمت بیرون رشد میکنيم. يا درواقع از خلاقيت بيرون پرورش پيدا میکنيم. خب چرا اينطوره؟
من تا حدود پنـــج سال پيش در
Stratfor-on-Avon زندگی میکردم، آنجا جایی بود که پدر شکسپیر به دنيا اومده بود. الان فکر جديدی به ذهنتان خطور نکرد؟ من که اينطور شدم. ما عادت نداريم فکر کنيم که شکسپير پدر داشته، مگه نه؟ راست نمیگم؟ به خاطر اينکه عادت نداریم فکر کنيم شکسپير هم زمانی کودک بوده، مگه نه؟ شکسپير هفتساله؟ من که هيچوقت بهش فکر نکرده بودم. يعنی بالاخره يه روزی هفتسالش بوده. بالاخره سر کلاس ادبيات يه نفر نشسته، مگه نه؟ چقدر اعصاب خردکن میشد! «بايد بيشتر تلاش کنی». مثلا تصور کنيد، پدرش داره اون رو به رختخواب میفرسته. به شکسپير میگه، «ديگه وقت خوابه» به ويليام شکسپير میگه، «و اون مداد رو بذار زمين ديگه» «اینقدر هم اينجوری حرف نزن. همه رو گيج میکنی» .
سيستم آموزشوپرورش ما مبتنی بر مفهوم قابليت علمیه و اين دليل داره کل سيستم که اختراع شد. در سرتاسر جهان هيچ سيستم آموزشوپرورش عمومی نبود واقعا، تا قبل از قرن نوزدهم همه آنها به وجود آمدند تا پاسخگوی نيازهای صنعتیشدن باشند. برای همین سلسلهمراتب آن ريشه در دو ايده داره. اول اينکه آن درسهایی که بيشترين فايده را برای کار داشتند در بالا قرار میگیرند. برای همين احتمالا خيلی آرام دور رانده میشديد از بعضی چیزها در مدرسه وقتی بچه بودید، چیزهایی که دوست داشتید، با اين توجیه که در آن زمینه هیچوقت يک کار درست و حسابی پیدا نمیکنید. درست میگم؟ موسيقی را ول کن، نوازنده نمیشی هنر را ول کن، هنرمند نمیشی. نصيحتهای خیرخواهانه اما به کلی اشتباه. تمام دنیا درگیر يک انقلابه. و دوم قابليت علمیه که واقعا تسلط پيدا کرده بر ديد ما از هوش چراکه دانشگاهها سيستم را در تصوير خودشان طراحی کردند. اگه بهش فکر کنید، تمام سيستم آموزشوپرورش عمومی در همه جای جهان، يک فرآیند طولانی برای ورود به دانشگاهه و نتیجهاش اینه که خیلی از افراد بسيار بااستعداد، نابغه و خلاق، فکر میکنند که اینطور نيستند، چون آن چیزهایی که در مدرسه خوب بلد بودند، برای کسی ارزشمند نبود، يا حتی ننگ به حساب میآمد و فکر میکنم که ديگه نمیتوانیم هزينه ادامه این روش را بپردازیم.
طبق آمار یونسکو در 30سال آينده، تعداد افرادی که فارغالتحصيل خواهند شد در سرتاسر جهان بيشتر از تمام افرادیه که از ابتدای تاریخ تا کنون از طريق آموزشوپرورش فارغالتحصیل شدهاند. آدمهای بيشتر و این ترکيبیه از تمام چیزهایی که دربارهاش صحبت کردیم. فناوری و اثر تحول آفرینش روی کار و ساختار جمعیت و انفجار بزرگ جمعیت! ناگهان، مدرکها دیگه ارزشی ندارند.