شماره ۵۶۴ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۴ ارديبهشت
صفحه را ببند
موسسات مردم‏نهاد و توسعه‌پایدار

  |  نریمان نوابی  |   فعال‌مدنی   |
 
دوران انقلاب صنعتی، نقطه‌عطفی برای تاریخ زندگی بشر به‌شمار می‌آید. با گذار به دوران مدرن و پيشرفت‏‏هايي كه پيامد دوران انقلاب صنعتي است، ساختار جوامع و روابط ميان انسان‏ها تغيير كرد. در دوران مدرن، عموم مردم جامعه وظايف بيشتري را برعهده گرفته و مسئوليت‏پذيري بیشتری در امور اجتماعی، تقبل کردند. پيرو همين امر، مفاهيمي همچون هوش‏جمعي و قدرت تصميم‏گروهي پدید آمد. قطعا ذهن پرسشگر و فعال خواننده به این موضوع توجه دارد كه در اين دوران، انسان‏ها ديگر نه يك «رعيت»، بلكه يك «شهروند» هستند و متناسب با حقوق‌شهروندي خود، وظايفي را بر دوش خواهند كشيد.
يكي از راهبردهاي ساماندهي اين قدرت جمعي، نهادهاي مردمي است. بنيان اين‏گونه نهادها بر فعاليت‏هاي داوطلبانه اجتماعي استوار بوده و افراد مي‏توانند با عضويت در اين تشكل‏ها آن هم خودخواسته بر روند رشد جامعه خود تأثير بگذارند. از ديگرسو، مديريت اين موسسات متاثر از فرآيند تصميم‏گيري عمومي خواهد بود كه خود بر بلوغ اجتماعي افراد مي‏افزايد.
نكته كليدي اين سازمان‏ها در نحوه عملكرد، مديريت، رشد يا انحلال آنهاست. به شیوه پسيني- تجربي مي‏توان نتيجه گرفت كه فرهنگ عمومي در مديريت و مسير تحول انجمن‏هاي مذكور نقش بسزايي دارد. به شکل مشروح مي‏بينيم در جوامع مختلف، انجمن‏هاي مردم‏نهاد رفتارهايي برگرفته از اخلاق عمومي جاري و حاكم بر ساختار كلي جامعه را از خود بروز مي‏دهند.  با نگاهي وسیع‏تر مي‏توان اين‏گونه نتيجه‏گيري كرد كه اين سازمان‏ها المان‏هايي كوچك‌تر از خود جامعه هستند که در صورت بهره‌برداری مناسب از آن و تقویت چنین نهادهایی می‌توان به جامعه‌ای توانمند دست یافت. برای مثال، ممكن است بر نحوه مديريت يا بر روح حاكم بر قوانين اجرايي جامعه (منظور از حدود جامعه، همان است كه شما در ذهن تصور مي‏كنيد) انتقاداتي داشته باشيد؛ با در نظر آوردن مفروضات گفته شده، به اين حكم مي‏رسيم كه اگر ما بخواهيم در يك نهاد مردمي حضور داشته باشيم با احتمال بسيار زیاد رفتارهايي از خود بروز مي‏دهيم كه خود منتقد آن بوده‏ايم.  سوي ديگر اين نتيجه‏گيري نيز داراي اعتبار درخور توجهي است. بدين‌ترتيب كه با اصلاح سازوكار اين انجمن‏ها، امكان و احتمال اصلاح جامعه نيز از ضريب‌اطمينان خوبي برخوردار خواهد بود. بديهي است اين ضريب‌اطمينان از فاكتورهاي ديگري همچون ميزان مشاركت عمومي نيز تأثير مي‏پذيرد.
برای تشريح بهتر، قصد این است که از زاویه‌ای متفاوت درباره‏ ميزان تأثيرگذاري يا نحوه عملكرد اين انجمن‏هاي مردم ‏نهاد، اشاره‏ای ديگر داشته باشیم. از نگاه دنياي مدرن، يكي از نشانه‏هاي پيشرفت هر جامعه‏،‌ میزان تعقل‏گرايي آن است. منظور از اين تعقل‏گرايي، مفهوم فلسفي و افاده كردن استدراكات منطقي است. از سوي ديگر، با در نظر داشتن تقسيم‏بندي‏هاي متعارف، عقل‏گرايي را به دو حوزه فردي و گروهي متمايز مي‏كنیم. با توجه به اين تقسيم‏بندي،‌ بخشي از رشد و پيشرفت جامعه در گرو خردجمعي است. بر اين اساس آنچه مي‏تواند به اين تعقل جمعي كمك كند، پذيرش و احترام به نظرات سايرين خواهد بود كه مايه قوام و بقاي گروه تصميم‏گيرنده است. مضاف بر آن، هركدام از ما برای حفظ فرديت و شأن خود، نيازمند بيان نظرات شخصي‏مان هستيم. بديهي است امكان گردآوري اين دو مهم در كنار هم مي‏تواند بسيار كارآمد باشد و تشكل‏هاي مردم‏نهاد با توجه به ساختاري كه بر فعاليت‏هاي داوطلبانه تأكيد دارد، اين امكان را در سطح جامعه محقق مي‏سازند.
اين نهادها از آن‌جا كه سازماني غير‏سياسي هستند، امكان طرح و گسترش ديدگاه‏هاي گوناگون را فراهم و با نقد‏هاي مكرر، آنها را اصلاح مي‏کنند. البته براي رسيدن به اين سطح مطلوب به ملزوماتي نياز داريم كه بحث درباره‏ آن خارج از حوصله اين مجال است.
از آنچه گذشت، مي‏توان اين‏گونه برداشت كرد كه سازمان‏هاي مردم‏نهاد يكي از مولفه‏هاي رسيدن به توسعه‌پايدار بوده و مي‏توانند بر رفتارهاي فردي و شناخت حقوق و وظايف شهروندي تأثير بسزايي بگذارند. بدون‌شك اين تشكل‏ها در كنار ساير زيرساخت‏هاي اجتماعي، رسيدن به بلوغ رفتاري فردي و جمعي را تسریع كرده و کم‌کم با تغيير در سطح توسعه و آباداني جوامع، چهره و ماهيت‏شان‏ را دگرگون مي‏کنند.


تعداد بازدید :  169