سعید اصغرزاده
مستندهای انساندوستانه را که در شبکههای اجتماعی تکثیر میشود، زیاد دیدهایم. یکی به یک نابینا (درحالیکه همه خودشان را به ندیدن نابینا میزنند) کمک میکند و همه دستآخر غافلگیرش میکنند و برایش دست میزنند. یکی به عبور یک سالمند که تنها مانده است و مورد بیتوجهی، کمک میکند تا از خیابان رد شود و بعد یکهو خیابان به صحنه رقص و پایکوبی در ستایش از این عمل انسانی مبدل میشود. یکی به یک فقیر کمک میکند و... اینها آزمونهایی است که دارد جای دوربینمخفیهای قدیم را میگیرد. دوربینمخفیها نوعی مچگیری آبروریزانه و لودگی بود (مانند سریالهای طنز تلویزیونی فعلی ما)، اما حالا با فیلمهای انساندوستانه، نوعی اطلاعرسانی و آگاهیسازی دارد اتفاق میافتد. آن کسی که داوطلب کار خیر و خوب میشود، برجسته میشود و مورد تقدیر قرار میگیرد و آنکه بیتفاوت است، مورد هجوم قرار نمیگیرد و متلکباران میشود. خبری را دیدم در خبرگزاری ایسنا. کاری بود که بهنوعی میتواند در فرهنگسازی کمکرسان باشد. باید این نوع حرکتها را انجام داد و با ذوق و قریحه پرورش و گسترشاش داد تا اثرگذارتر شود. اسمش بود مستند شیر آب!
مستند؛ مردم و شیر آب!
سرویس: ايسنا+ - ايسنا+
کد خبر: 94022011629
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱8:۱4
چقدر مردم به بحران کمآبی توجه دارند؟
... برای اینکه ببینیم چقدر مردم به بحران کمآبی توجه دارند، تصمیم گرفتیم در یکی از پارکهای تهران، واکنش مردم را نسبت به یک شیر آب باز و آبی که به این ترتیب هدر میرود، ببینیم. در مدت 20 دقیقهای که یک شیر آب در این پارک باز بود، 25 نفر از کنار آن عبور کردند که از میان این افراد، تنها چهار نفر اقدام به بستن این شیر آب کردند.
از میان کسانی که شیر آب را نبستند، اغلب این دلیل را عنوان میکردند: متوجه باز بودن شیر آب نشدیم.
فکر کردم باغبان شیر آب را باز گذاشته.
دختر جوانی که بطری خالی را از شیر آب
پر کرد و بیآنکه ببندد، رفت نیز اینطور توضیح داد: «میخواستم شیر آب را ببندم، اما وقتی باغبان را دیدم، احساس کردم خودش شیر آب را باز گذاشته است». اما باغبانی که داشت چمنها و درختها را زیر نور آفتاب آب میداد هم توجهی به باز بودن شیر آب نداشت.
وضعیت آب در ایران
در حالت بحرانی قرار دارد
اما در میان کسانی که شیر آب را بستند، «آرین» دانشجوی نفت بود که بههمراه سه دوست دیگرش درحال رد شدن از کنار شیر آب بودند و وقتی متوجه باز بودن شیر آب شد، مکث کرد و آن را بست. او درباره دلیل این کار خود گفت: «وضعیت آب در ایران در حالت بحرانی قرار دارد و امسال نیز بهدلیل کمبود بارندگیها احتمال جیرهبندی آب در تهران نیز وجود دارد».
«مهدی» همکلاسی آرین نیز از تجربه زندگی در خوزستان گفت. «در خوزستان زمانی بود که هفتهای تنها دو ساعت آب داشتیم و طعم زندگی بدون آب را چشیدهام. در دو ساعتی که آب بود، باید تلاش میکردیم تا هر میزانی که میتوانیم آب ذخیره کنیم و بهگونهای از آن استفاده کنیم که تا هفته بعد آب داشته باشیم».
خشکشدن دریاچه ارومیه را دیدهام
«سیاوش» نفر دومی بود که نتوانست نسبت به باز بودن شیر آب بیتفاوت باشد. او هنگامی که متوجه باز بودن شیر آب شد، ایستاد، دوروبرش را نگاهی کرد و وقتی متوجه شد آب بیدلیل باز است، آن را بست. سیاوش گفت: من اهل ارومیه هستم و میدانم آب که نباشد، چه اتفاقی میافتد. من خشکشدن دریاچه ارومیه را دیدهام و طبیعی است که وقتی ببینم جایی آب هدر میرود، نمیتوانم بیتفاوت باشم و فکر میکنم همه مردم باید به این مسأله توجه کنند.
مشکل کمآبی در تهران را لمس کردهام
«احسان» دانشجوی رشته نرمافزار و اهل لرستان بود. او نیز وقتی شیر آب را بست، گفت: شهرستان ما کمبود آب ندارد، اما مشکل کمآبی را در همین تهران لمس کردهام. من پایینشهر زندگی میکنم و هفته پیش آب منطقه ما قطع بود. ما قدر چیزهایی را که داریم وقتی میفهمیم که آنها را از دست داده باشیم.
فردا برای یک قطره آب هم
محتاج میشویم
نفر آخری که شیر آب را بست، مرد میانسالی بود که خیلی هم عجله داشت. او درست همان لحظهای که شیر آب را باز کردم و کنار آمدم تا ببینم چه کسی آن را میبندند، سر رسید و با دست روی شانهام زد و گفت: آب که خوردی شیر آب را ببند! فردا برای یک قطره آن هم محتاج میشویم.