گیتا گرکانی نویسنده و مترجم
بدیهی است کسی که میخواهد وارد عرصه ترجمه شود باید در درجه نخست خود فردی کتابخوان باشد و میزان علاقهمندی خود را در عرصه کتاب بسنجد و بعد از آن، خط سیر خود را در حیطه ترجمه دنبال کند. مترجمی که خود به کتاب خواندن علاقه دارد، میتواند براساس اشراف و تخصصی که در حوزه مطالعه دارد به ترجمه کتابهای تاثیرگذار هم بپردازد. در غیر این صورت، مترجمی که از سر بيعلاقگی یا بيحوصلگی به ترجمه یک اثر بپردازد، صرفا برای آنکه در این وادی تجربهآزمایی کرده باشد نمیتواند اثر تاثیرگذاری ارایه کند.
یکی از مشکلاتی که در سالهای اخیر در حوزه ترجمه بروز کرده، مسأله ترجمه همزمان است. بعضی از مترجمان درحالی به ترجمه کتابهایی که شاید تاکنون چندینبار هم چاپ شدهاند میپردازند که هنوز بخش اعظمی از آثار ادبیات معاصر جهان نزد ما ناشناخته مانده است. حتی با وجود آنکه به کرات، ترجمههایی از چند نویسنده نامدار آمریکای لاتین در ایران ارایه شده است ولی هنوز تعداد زیادی از نویسندگان این حیطه را نمیشناسیم و از این بین تنها به آثار چند نویسنده بسنده کردهایم و از ترجمه کتابهای دیگر نویسندگان در این زمینه غافل ماندهایم. حالا بماند که همان تعداد ترجمههایی هم که گاه از یک اثر ارایه میشود، غالبا دارای اشکالات زبانی و ویرایشی است. ضمن اینکه بارها دیدهام برخی مترجمان برای ترجمه یک اثر، با نادیده گرفتن مولفه امانتداری، به دخل وتصرف در آن اثر میپردازند و با ترجمه نادرست، به کلی معنای اثر را دستخوش تغییر میکنند. درحالیکه هر نویسندهای، زبان خاص خودش را دارد. بهعنوان مثال، مارکز میگفت که اسپانیایی که او برای نوشتن در آثارش به کار میگیرد، سرخپوستی است و حتی معروف است که میگویند وقتی یکی از کتابهایش مورد ویراستاری قرار گرفت، به چاپ آن اعتراض کرد و گفت این زبان من نیست.
واقعیت این است، مخاطبی که در شرایط گرانی کتاب هزینهای را پرداخت و کتابی را خریداری میکند، حق دارد متن اصلی و اصولا آنچه مدنظر نویسنده بوده را بدون دستکاری مترجم بخواند. روی این اصل است که معتقدم، ترجمه امری دشوار و حساس و نیازمند مولفههایی است که بدون آنها، اثر نمیتواند به جایگاه قابل قبولی نزد مخاطب دست یابد. اگرچه در مواقعی دیده شده که مترجم به واسطه نداشتن تخصصهای لازم، با ارایه ترجمهای نادرست، لطف اثر را نزد خواننده از بین برده است. درحالیکه همانطور که اشاره کردم، وظیفه مترجم دخالت در کار نویسنده و تحریف حرفهای او نیست. یک مترجم پیش از هر چیز باید به زبان فارسی مسلط باشد تا بتواند برگردان خوبی از یک اثر ارایه دهد. از اینها گذشته، ترجمه امری نیست که یک شبه اتفاق بیفتد، بلکه زمانبر است و به تامل احتیاج دارد. نکته آخر اینکه با وجود تمام معضلاتی که درحال حاضر در وادی ترجمه وجود دارد، این مخاطب است که بهعنوان قاضی نهایی به قضاوت متن ترجمه شده میپردازد. مسأله این است که در شرایط کنونی، کمتر کسی کتاب میخرد و میخواند و واقعیت این است که کتاب در هیچ سبدی موجود نیست، اما با این حال بر این باورم که باید به همان تعداد مخاطبانی که هنوز به کتاب خواندن اشتیاق نشان میدهند احترام گذاشت و ترجمههایی بدون غلط و دستکاری را به آنها ارایه داد.