شماره ۵۶۲ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۲ ارديبهشت
صفحه را ببند
المپیادی که الگوی مشارکت اجتماعی است

سعید  اصغرزاده

همیشه بهانه‌هایی وجود دارد برای کم‌کاری‌های ما! خیلی‌وقت‌ها پیش می‌آید که نه از جوانگرایی خبری است و نه از نخبه‌پروری. پس یک جوان چه زمانی می‌تواند داوطلب تجربه‌کردن شود؟ چندوقت پیش خبری را در همین صفحه خواندیم از برگزاری یک مدل المپیاد دانشجویی. چند مرکز اقتصادی و علمی و دانشگاه دست‌به‌دست هم داده بودند تا دانشجویان نخبه دانشگاه‌ها به‌صورت عملی ورود به بورس را بیاموزند. یعنی بالاخره در یک جای مملکت، الگوی مناسبی برای آشتی‌دادن دانشگاه و بخش اقتصادی کشور به‌وجود آمد و من فکر می‌کنم قابل تسری به سایر بخش‌های دیگر هم باشد، از تولیدات صنعتی گرفته تا تولید فکر و محتوا. کافی است برخی مراکز داوطلب شوند...
داشتم فکر می‌کردم که چه بسیارند صحنه‌های زندگی که بتوان برای جوانان شرایطی را مهیا کرد تا خودی نشان دهند و اصلا خودشان را بیازمایند و از دیگر سو می‌دیدم این کار، چه روش جسورانه و کم‌خطایی است برای جذب بهترین‌ها! ما می‌توانیم داوطلبانی را جذب کنیم و در صف کارآفرینان قرار بگیریم. اصلا قصه را از اول با هم مرور می‌کنیم و بعد برایتان چند مثال می‌زنم که می‌شود علاوه بر امور اقتصادی در سایر امور نیز به همین طریق مشارکت ایجاد کرد. فراموش نکنیم که تأثیر مشارکت اجتماعی بر کیفیت زندگی از اصولی است که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
صحبتم در مورد نخستین دوره المپیاد سبدگردانی دانشجویان کشور است که برخی در حد یک خبر عادی از کنار آن گذشتند و برخی حتی به آن نپرداختند. تقویت فرهنگ سرمایه‌گذاری و کارآفرینی با استفاده از آموزش و توسعه مهارت‌های دانشجویان، توسعه مهارت‌های کاربردی دانش مالی و سرمایه‌گذاری در بین دانشجویان، توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه در رشته‌های مالی و اقتصادی، حمایت اشتغال‌زایی با شناسایی دانشجویان نخبه و مستعد و همچنین جذب و بکارگیری در کسب و کارها از اهداف نخستین دوره المپیاد سبدگردانی دانشجویان کشور اعلام شده بود.
همه دانشجویان رشته‌های مالی در حسابداری و اقتصاد، مدیریت و صنایع دانشگاه‌های مورد تأیید وزارت علوم و فناوری می‌توانند با حداقل سرمایه 10‌میلیون ریال در این المپیاد شرکت کنند. این در حالی است که حمایت مالی برای دانشجویان نخبه و برتر معرفی شده از واحد‌های دانشگاهی از سوی حامیان مالی المپیاد صورت گرفته و سرمایه اولیه آنها به میزان 10‌میلیون تومان نیز پرداخت می‌شود. دانشگاه‌ها پا را از این هم فراتر گذاشته‌اند و ترکیب فردی را به کار گروهی و جمعی بدل کرده‌اند تا چند تجربه توامان نصیب دانشجویان نخبه شود. مهم این است که هزینه این کارآموزی را نه دانشگاه می‌دهد و نه دولت و نه دانشجو! شاید اگر ایران نبود، به‌طور همزمان فیلم و گزارش لحظه به لحظه رقابت علمی جوانانمان را از رسانه‌های تصویری نیز می‌دیدیم!
در این مسابقه طولانی، بازده سبدگردانی افراد و گروه‌ها به‌صورت 3 ماهه، 6 ماهه و سالانه ارزیابی شده و جوایزی در پایان هر دوره به برندگان سبدهای سهام با بازدهی برتر اهدا خواهد شد. فکرش را بکنید که یک نفر را  جذب می‌کنند که لیاقتش را داشته باشد. آن هم در این بورس بازار آشفته!
قاعده بازی را هم شفاف کرده‌اند: شرکت‌کنندگان برتر دارای حمایت مالی که زیان آنها به بیش از 40‌درصد سرمایه اولیه برسد از دور مسابقات حذف خواهند شد اما سود حاصله نفرات برتر هنگام خروج از مسابقه به خودشان تعلق می‌گیرد و تنها سرمایه اولیه از گروه دانشجویان برتر باز پس گرفته خواهد شد و همچنین در صورتی که شرکت‌کنندگان در طول دوره شرکت در مسابقه دچار زیان شده باشند، مابه‌التفاوت سرمایه باقی‌مانده تا سرمایه اولیه از ایشان اخذ نخواهد شد. این یک تجربه استثنایی است. به خودم می‌گویم کاش، این حوزه را برای گروه‌های دیگر اجتماعی نیز می‌شد تدارک دید، چرا که الزاما آن‌که کار مالی و اقتصادی می‌کند، دروس مالی نخوانده است، آنچنان که من نویسنده، الزاما علوم انسانی نخوانده‌ام!
اعتبار هزینه برگزاری مسابقه برای حداکثر یکصدنفر از متقاضیان توسط حامیان مالی المپیاد پرداخت می‌شود. حامیانی مانند کارگزاری بورس بهگزین، شرکت اطلاع‌رسانی و خدمات بورس، شرکت بورس اوراق بهادار تهران، فرابورس ایران، بنیاد مستضعفان و برخی از شرکت‌های فعال حوزه پولی و مالی که المپیاد سبدگردانی دانشجویان نخبه کشور را برگزار می‌کنند. به‌ نظرم این یک الگوی مناسب است که می‌تواند در بسیاری از مراکز حتی برای استخدام نیروی کارآمد هم مورد توجه قرار بگیرد. شما یک المپیاد یا مسابقه می‌گذارید. احتمال دارد مقداری ضرر مالی بکنید اما در انتها سود می‌برید چرا که نیروی انسانی مناسب خود را در آزمونی یکساله کشف کرده‌اید و دهها ‌سال از او استفاده مناسب می‌برید.
آنچه برایم بیشتر جذاب آمد، این نکته بود که بپذیریم این یک مدل و الگوی مناسب است. کافی است، همین اقدام را در بین دانشجویانی که با کمک خیرین به ادامه تحصیل می‌پردازند، انجام دهیم. کافی است همین اقدام را در گسترش فضاهای علمی بین شهرهای مختلف کشور به انجام رسانیم. کافی است...
نمی‌دانم، فقط می‌دانم که اقدامی در خور توجه آغاز شده است و در صورت توجه مسئولان علمی مملکت و غافل‌نبودن رسانه‌ها از این اقدام، می‌تواند به موجی در سیستم آموزشی و هدایت بسیاری از سرمایه‌ها به‌سمت نخبه‌پروری موثر باشد.


تعداد بازدید :  153