بسیاری بر این باورند که در دنیای امروز نهاد خانواده تضعیف شده و حتی چیزی از آن برجای نیست. این عده معمولا در چارچوب جامعه مدرن به خانواده نگاه نمیکنند؛ بلکه الگوهای جامعه سنتی را برای سنجش کارکردهای نهاد خانواده معیار خود قرار میدهند. این درحالی است که در جامعهمدرن، هنجارها درونیشده و مشارکت فعال خانواده برانگیخته میشود، البته در اینکه خانواده از جهاتی کارکردهای خود را از دست داده و بهعبارتی دولتیشده، تردیدی نیست. امروزه دولت در جوامعمدرن و شبهمدرن، از طریق قوانین یا ایجاد الگوهای جدید خانواده را تحتسلطه قرار میدهد. رسانهها هر روز در قلب خانهها کار میکنند و ارزشهای جدیدی را ایجاد میکنند. بنابراین بسیاری، خانواده را در معرض تهیشدن میبینند چراکه در خانوادههای جدید حتی ناهار و صبحانه بیرون خورده میشود و بسیاری از کارکردها را دولت و سازمانهای دیگر بهعهده میگیرند.
مطالب بالا گفتههای دکتر باقر ساروخانی در یکی از نشستهای گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی خانواده انجمن جامعهشناسی ایران بود. عنوان جلسه، نگاهی به کتاب جامعهشناسی خانواده در ایران از روزنه ازدواجهای دستهجمعی، نوشته دکتر باقر ساروخانی بود که درواقع از زاویه معرفی این کتاب، شاخصهای توفیقخانواده، میزان و نحوه بررسی آن بيان شد.
دکتر ساروخانی در حاشیه این بحث ضمن بیان مطالب بالا، نظر خود را نسبت به بقای نهاد خانواده بسیار خوشبینانهتر عنوان کرد و گفت: من معتقدم جامعه بدون خانواده قابلتداوم نیست. خانواده میراثی اجتماعی است که ما از نیاکانمان میگیریم و به اخلاف خود منتقل میکنیم اما برای بررسی کارکردهای آن، باید نهاد خانواده را با دنیای روز انطباق دهیم چراکه خانواده جدید در دنیای جدید تبلور مییابد.
این کتاب نتیجه تحقیقی است که در کمیته امداد امامخمینی(ره) و درمورد ازدواجهای دستهجمعی آن انجام شده است و از این زاویه، عروسان دستهجمعی کسانی هستند که زیر لوای کمیتهامداد ازدواج میکنند.
کتاب شامل سه بخش و فصلهای مختلف است. در یک فصل، سن ازدواج مورد بررسی قرار گرفته است که از این منظر، تا چه حد سن ازدواج در خانواده تأثیر دارد و بهعبارتی، سن آرمانی ازدواج در این خانوادهها چیست. همچنین ارتباط میان تحصیلات و توفیق خانوادهها مورد بررسی قرار گرفته است.
بحث دیگر، مبحث شغل و توفیق زناشویی است. همچنین تعلققومی، ازدواج و کامیابی زناشویی از دیگر مباحث این کتاب است که بهنوعی اطلس جغرافیای اجتماعی ازدواج و طلاق در آن مورد توجه قرار گرفته و بررسی شده که در کدام مناطق طلاقزایی بیشتر است.
در فصل دیگر نیز بحث همخونی و ازدواج مطرح شده و این پرسش عنوان شده که همخونی تا چه حد در ازدواج اثرگذار است و البته چه نوع همخونی، در چه سطح و درجهای. البته اعتقاد ما بر این است که ازدواجهای همخون باید با احتیاط زیاد نگریسته شوند. مدیر گروه جامعهشناسی خانواده انجمن جامعهشناسی ایران در عین حال یادآور شد که تنها منجرشدن ازدواج به طلاق، مبنای شناسایی عدمتوفیق خانوادهها نیست بلکه این بحث در سه سطح مورد بررسی قرار گرفته که یکی از شاخصهای آن توفیق کمی یا همان منجر شدن ازدواج به طلاق است.
شاخص دیگری که در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته، طلاقذهنی است، بدینمعنا که اندیشه طلاق به ذهن فرد رسیده باشد و شاخص سوم در توفیق خانوادهها نیز به فضای عاطفی درون خانواده برمیگردد که بنابر آن، وقتی درون خانواده فضای عاطفی سرد میشود، این خانواده مطلوب نخواهد بود.
اگر پیوند عاطفی درون خانواده از میان برود، این نهاد دیگر بهعنوان گروه نخستین شناخته نخواهد شد چراکه در بسیاری از موارد، وقتی فضای عاطفی بهشدت کاهش مییابد، شاهد پادگانشدن خانواده هستیم که از ماهیت اصل خود بهدور افتاده و با ابزارهای دیگری کنترل میشود.
اگر در جامعهای هیچ طلاقی اتفاق نیفتد، این امر نشانه خوبی برای توفیق خانواده در آن جامعه نیست. به عقیده او، دیدگاه در اینجا باید دورکیمی باشد، بدینمعنا که نوعی آسیب در حد معقول و کم جامعه را واکسینه میکند و از این زاویه طلاق در سطح پایین میتواند معیار خوبی برای جامعه باشد.
در بحث خانوادهدرمانی سوال این بود که اگر خانوادهای با مشکل مواجه شد، این مشکل را چگونه برطرف کنیم؟ در بسیاری از موارد زوجین با هم سازش ندارند و طلاق عاطفی بسیار زیاد شده است.
در علم جامعهشناسی خانواده جهت ارایه راهکارهایی برای گزینش همسر تلاش درجهت سیاستگذاری ازدواج برای سوقدادن آن بهسمتی است که ریز فاکتور سقوط و عدمتوفیق را با شاخصهای یاد شده، کمتر داشته باشیم.
با وجود این تئوری، در این تحقیق ضمن تأکید کمیتهامداد برای ارایه نوعی جدولهای امتیازبندی شده جهت پیشبینی درمورد موفقیت ازدواج، در مرحله گزینش همسر، به این نتیجه رسیدیم که با توجه به تمایز فرهنگی زیاد در نقاط مختلف کشور و سیالبودن این واقعیت انسانی، رتبهبندی و پلکانیکردن عوامل میزان موفقیت در گزینش همسر امکانپذیر نیست بلکه باید در این امر کارشناسان مجربی با در دست داشتن مجموعهای از قواعد نسبی، حساس و کیفی این امر را مورد سنجش قرار دهند.
در این تحقیق رابطه فرزندان بهعنوان یکی از معیارهای سنجش سلامت خانواده و آرامش و تعادل روانی افراد مورد بررسی قرار گرفته است. در اینکه خانواده از جهاتی کارکردهای خود را از دست داده و به عبارتی دولتی شده، تردیدی نیست. امروزه دولت در جوامع مدرن و شبهمدرن، از طریق قوانین یا ایجاد الگوهای جدید خانواده را تحتسلطه قرار میدهد. رسانهها هر روز در قلب خانهها کار میکنند و ارزشهای جدیدی را ایجاد میکنند. بنابراین بسیاری، خانواده را در معرض تهیشدن میبینند.