شماره ۵۶۱ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۲۱ ارديبهشت
صفحه را ببند
6 صاحبنظر در گفت و گو با « شهروند» از برنامه پنجم و ششم توسعه می‌گویند
لزوم بازگشت به 10‌ سال پیش
برنامه ششم چگونه باید باشد

|  نیما صائب  | سال 94 پایان عمر برنامه پنجم توسعه کشور است. برنامه‌ای که در دولت محمود احمدی‌نژاد تصویب شد و دولت روحانی نیز دو‌ سال از عمر خود را صرف اجرای مفاد آن کرد. اکنون هم برنامه‌ریزان دولت یازدهم به دنبال تنظیم و تصویب برنامه ششم توسعه کشور هستند تا دولتی که هویتی توسعه‌گرایانه از خود به نمایش گذاشته، برنامه خود را طرح‌ریزی و اجرایی کند. اما در این میان، دولت یازدهم با چالش‌های فراوانی روبروست که یکی از بزرگترین آنها میراثی است که از دولت سابق به جا مانده است. از این روست که این پرسش مطرح می‌شود که دولت با این شرایط چه نوع برنامه‌ای می‌تواند تدوین کند که هم قابل اجرا باشد و درعین حال نتیجه مثبت هم بدهد، زیرا بررسی‌ها نشان می‌دهد که تلاش برنامه ششم بیشتر برای آن است که  صدمات وارد شده در سال‌های اخیر را جبران کند. صدماتی که به بخش کشاورزی، خصوصی‌سازی، گردشگری، محیط‌زیست و توسعه سیاسی وارد شد و حال صاحبنظران معتقدند که برنامه ششم دوباره باید رجوع کند به 10‌ سال قبل، آن روزی که مسئولان ارشد کشور برنامه چهارم را تنظیم کرده بودند. در ادامه، این پرسش را با فعالان حوزه‌های مختلف در میان گذارده‌ایم.

 سعید لیلاز:   باید به سمت آزادسازی اقتصادی رفت
در حوزه اقتصاد، برخی از اقتصاددانان معتقدند که اقتصاد ایران از وابستگی به درآمدهای نفتی باید جدا شود و برنامه‌های توسعه‌ای بدون نفت در نظر باشد. حتی برخی یک گام جلوتر رفته‌اند و کاهش قیمت نفت را به نفع ارتقای بخش خصوصی می‌دانند و آن را به  فال نیک گرفته‌اند.
سعید لیلاز، کارشناس اقتصادی درباره توسعه اقتصادی با اشاره به این‌که اقتصاد متکی به نفت باعث می‌شود دولت برای تأمین هزینه‌های خودش به بخش خصوصی و به مردمانی که ثروت تولید کنند نیاز نداشته باشد و از آنها مالیات نگیرد، گفت: چون دولت خودش می‌تواند منابع مالی را از فروش مستقیم نفت به دست بیاورد، ممکن است از مردم بی‌نیاز ‌شود که این نقطه سقوط اقتصاد است و در همه اقتصادهای دولتی هم همین‌طور بوده است.
وی ادامه داد: خود نفت باعث می‌شود وقتی یک فعالیت صنعتی انجام شود، این بیشتر به نفع حکومت تمام ‌شود تا به نفع اقتصاد. عقلانیت اقتصادی در این گونه فعالیت‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها حاکم نیست یعنی بروکرات‌ها در اقتصاد تصمیم می‌گیرند نه اقتصادی‌ها.  وی ادامه داد: از طرفی سرمایه‌گذاری‌ها در نقاط بهینه صورت نمی‌گیرد. ما سالانه ده-ها ‌میلیارد دلار ممکن است سرمایه‌گذاری کنیم و می‌کنیم. نرخ پس‌انداز ناخالص در اقتصاد ایران در بعضی از سال‌ها به 30 درصد می‌رسد. الان که به شدت کاهش پیدا کرده به 24 درصد رسیده است. ولی این نرخ پس‌انداز، ثروت تولید نمی‌کند چون در بیشتر موارد در حوزه‌های غیرعقلانی سرمایه‌گذاری می‌شود که دولتی‌ها تصمیم می‌گیرند.
آنجایی هم که بخش خصوصی تصمیم می‌گیرد جاهایی است که به شدت تحت تسلط و فشار دولت است. مثلا وقتی دولت تهدید می‌کند که هر کالایی اگر گران شود من از خارج وارد می‌کنم، طبیعی است که همه مردم تمام سرمایه‌های خودشان را به سمت مسکن ببرند چون کالایی است که نمی‌شود وارد کرد. الان متاسفانه بروکرات‌ها دارند روی اقتصاد کشور اثر می‌گذارند. به همین دلیل راه حل نهایی این است که باید به سمت آزادسازی اقتصادی که بر خصوصی سازی اولویت دارد و سپس خصوصی‌سازی و کاهش دخالت دولت پیش برویم. ولی اگر دوباره درآمد نفتی ما بالا رود همه این‌ها مجددا فراموش و باطل می‌شود. برای این‌که خصوصی‌سازی اگر یک ژست باشد مثل آن چیزی که در دولت قبل اتفاق افتاد و حتی قبل از آن، هرگز از فساد اقتصادی و مالی دولت خارج نمی‌شود. خصوصی‌سازی مثل بریتانیای دوره مارگارت تاچر باید به یک نیاز تغییرناپذیر تبدیل شود.
 قریاضی: توجه ویژه به صنعت کشاورزی
بخش کشاورزی بزرگترین صنعت ایران است که همواره در نگاه دولت‌ها مغفول مانده است. از اولین برنامه عمرانی رژیم پهلوی تا آخرین برنامه توسعه‌ای نظام جمهوری اسلامی توسعه کشاورزی یکی از ارکان مهم برنامه‌ها بوده است، اما ظاهرا تنها روی کاغذ. بهزاد قریاضی، رئیس پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران معتقد است که دولت در برنامه ششم چاره‌ای ندارد جز وابسته‌شدن به صنعت کشاورزی. به اعتقاد وی در وضع فعلی نقش کشاورزی در تأمین امنیت غذایی غیرقابل انکار است و نمی‌شود از آن اجتناب کرد. بعضی‌ها می‌گویند که برای تأمین امنیت غذایی نیازی به تولید نیست. درست هم می‌گویند. مثالش هم کویت است که 99‌ درصد مواد غذایی‌اش را وارد می‌کند و امنیت مواد غذایی مردمش به خطر نیفتاده است. سایر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هم همین شرایط را دارند. اما برای کشوری مانند ایران با این جمعیت زیاد که به‌دنبال افزایش بیشتر جمعیت هم هست، قطعا اتکا به واردات برای تأمین امنیت مواد غذایی غیرممکن است. پس ما باید به سمت تولید بیشتر برویم اما این کار را نباید با فشار بیش از حد به منابع طبیعی‌مان انجام دهیم. به هرحال ما محدودیت منابع داریم. مخصوصا در بحث آب. ما باید تلاش کنیم در عین صرفه‌جویی و با استفاده از فن‌آوری، بهره‌وری را افزایش دهیم. به عبارتی بخش کشاورزی همواره باید مورد توجه باشد. حالا مهم نیست محور توسعه چه‌چیز باشد. مهم آن است که از کشاورزی غفلت نکنیم. نمی‌شود کشاورزی را جدی نگرفت. کشاورزی مهم‌ترین بخش خوداتکای اقتصادی کشور است و بایستی آن را از وضع روبه اضمحلالی که در آن قرار دارد، نجات داد.
معاون وزیر کشاورزی دولت اصلاحات برای ارتقای توسعه کشاورزی در برنامه ششم پیشنهاد می‌دهد: این بیمار به دارو و اکسیر شفابخشی نیاز دارد که تنها در دو کلمه خلاصه می‌شود، سرمایه و فن‌آوری. واقعیت این است که بخش کشاورزی باوجود داشتن سهم 17 تا 25‌ درصدی از تولید ناخالص ملی، از سرمایه و سرمایه‌گذاری طی سالیان قبل سهم قابل ملاحظه‌ای نصیبش نشده است. فن‌آوری هم روی دیگر و مکمل سرمایه است که باید به داد بیماری به نام کشاورزی برسند.
اشرف بروجردی: توسعه اجتماعی جدی گرفته شود
شاخص‌های توسعه به همدیگر مرتبطند. اما هیچ کشوری را نمی‌توان یافت که بدون جامعه‌ای توسعه یافته به توسعه پایدار برسد. شاید در جامعه‌ای سنتی دولت اقتدارگرای بروکراتیک توسعه‌گرا سربرآورد، اما نتایجش در آینده ریشه‌ای و پایدار نخواهد بود. از این‌رو درباره راهکارهای رسیدن به توسعه اجتماعی در برنامه ششم توسعه سراغ اشرف بروجردی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی رفتیم. وی معتقد است: نمی‌توان اجزای توسعه را از هم تفکیک کرد. مثلا اگر نان گران شود دولت باید یارانه را افزایش دهد، در آن صورت تبعات اجتماعی به همراه خواهد داشت. پس دولت در برنامه ششم حتما باید توسعه اجتماعی را به‌عنوان یک اصل درنظر بگیرد.
وی داشتن یک رسانه حرفه‌ای که به مردم اطلاعات درست بدهد را یکی از اهداف دولت عنوان می‌کند و می‌گوید: دولت با صداوسیما نمی‌تواند اعتماد‌سازی کند و باید رسانه‌ای داشته باشد که اطلاعات را بر مبنای واقعیات به مردم منتقل کند. علاوه بر این دولت باید بستر مناسب برای شکل‌دهی سازمان‌های غیردولتی و احزاب و قانونمند کردن آنها را فراهم کند و نقش نظارتی داشته باشد و نه این‌که در امورشان دخالت کند. با داشتن سازمان‌های غیردولتی قدرتمند زیرساخت‌های توسعه اقتصادی نیز فراهم می‌شود.
مرتضی طالع: ایجاد ‌هارمونی برای توسعه گردشگری
ایران از 13 اقلیم موجود در دنیا 11 اقلیم را دارد و این یعنی بهشت طبیعت‌گردان دنیا. همچنین آثار تاریخی فراوانی هم دارد، به لحاظ گردشگری فرهنگی هم پتانسیل بالایی دارد. حتی از نظر گردشگری سلامت هم می‌تواند گردشگران کشورهای منطقه را به خود جذب کند. اما هیچ‌گاه در برنامه‌های توسعه توجه چندانی به این صنعت پولساز نشد. مرتضی طالع که از طراحان تأسیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بوده، دلیل بی‌توجهی به این صنعت را عدم دغدغه مسئولان می‌داند و البته نگاه غلط به مقوله گردشگری. وی که دکترای مدیریت توسعه را از دانشگاه ژنو سوییس گرفته، درباره جایگاه صنعت گردشگری در برنامه ششم می‌گوید: توسعه بسترهایی می‌خواهد که ما باید آنها را فراهم کنیم. توریسم هم یک صنعت تک بخشی نیست بلکه یک صنعت فرابخشی است. شما نگاه کنید که سازمان گردشگری که متولی بحث گردشگری است بیشتر نقش هماهنگ‌کننده و سیاست‌گذاری دارد  نه به‌عنوان مجری محض کارهای توسعه گردشگری. یکی از محورهای اصلی گردشگری بحث حمل‌ونقل است. آیا دستگاه‌های حمل‌ونقل کشور در اختیار سازمان گردشگری است؟ یکی از مباحثی که به حوزه گردشگری ارتباط دارد، حوزه تغذیه است. آیا مباحث بازرگانی و تغذیه در اختیار سازمان گردشگری است؟ یا مثلا در مسائل امنیتی یا اجتماعی و اصولا تمام مسائلی که گردشگر از لحظه ورودش تا انتها با آنها مواجه می‌شود، آیا فقط ساختار گردشگری باید خود را ارتقا دهد یا این‌که سایر دستگاه‌هایی که مستقیم یا غیرمستقیم با گردشگری مرتبط هستند باید توسعه یابند؟ اگر فرض بگیریم گردشگری بیاید فعالیت‌های تبلیغاتی وسیعی را برای یک مقصد انجام دهد و مردم علاقه‌مند به بازدید از آن مقصد شوند، اما حمل‌ونقل و جاده و مراکز اقامتی مناسب مهیا نباشد، آیا آن مقصد به‌عنوان یک منطقه گردشگری می‌تواند پیشرفت کند؟ در نتیجه یک‌ هارمونی توسعه باید وجود داشته باشد. یک هماهنگی توسعه باید بین دستگاه‌های مختلف وجود داشته باشد. دولت یازدهم نیز در برنامه ششم باید این ‌هارمونی را بین تمام دستگاه‌های دخیل در صنعت توریسم ایجاد کند.
موسس رشته مدیریت جهانگردی در دانشگاه آزاد می‌افزاید: در عین حال در کنار اندیشه توسعه باید اراده و عمل به توسعه وجود داشته باشد. ما نمی‌توانیم محض این‌که ایده یا اندیشه توسعه داریم گردشگری را توسعه دهیم. ما باید در این فرآیند سه موضوع کلیدی را پیش‌بینی کنیم. نکته اول برنامه‌نویسی است. وقتی اندیشه توسعه داریم باید برنامه نویسی هم داشته باشیم. یعنی آن چیزی که در ذهن داریم را بتوانیم روی کاغذ پیاده کنیم. در مرحله بعد باید برنامه‌ریزی کنیم. یعنی این برنامه‌هایی را که نوشتیم باید انجام دهیم. و در نهایت به مرحله برنامه‌گذاری می‌رسیم، یعنی چطور این برنامه‌هایی که پیش‌بینی کردیم را باید اجرا کنیم. یعنی توسعه زمانی شکل می‌گیرد که ما بتوانیم این سه مرحله را انجام دهیم. باید برنامه‌نویسی، برنامه‌ریزی و برنامه‌گذاری خوبی داشته باشیم. آن بخشی که الان در آن خلا وجود دارد مقطع سوم است. در مرحله برنامه‌گذاری است که ما آن اراده‌ها و هماهنگی‌ها را نداریم. ما باید کاری کنیم که دولت مرحله سوم را بیشتر در نظر بگیرد. قرن بیست‌ویکم قرنی نیست که ما معطل برنامه‌نویسی و برنامه‌ریزی شویم. این قرن مانند یک قطار سریع‌السیری است که باید سریع سوار شویم و این سوار شدن فقط با برنامه‌گذاری انجام می‌گیرد.
علی صوفی: برنامه ششم براساس طرح آمایش سرزمینی نوشته شود
اکثریت کارشناسان معتقدند که توسعه در ایران متوازن نیست و دلیلش نیز نداشتن طرح آمایش سرزمینی است تا برنامه‌ریزان بدانند که کدام نقطه چه پتانسیلی برای توسعه دارد. علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات و استاندار پیشین استان‌های بوشهر، کهگیلویه و بویر احمد و گیلان به شدت معتقد است تا زمانیکه طرح آمایش سرزمینی در نوشتن برنامه ششم لحاظ نشود، کشور باز دور باطل خود را طی می‌کند. او می‌گوید: از زمان نوشتن برنامه اول توسعه لزوم داشتن طرح آمایش سرزمینی مطرح بود اما جدی گرفته نشد. هرچقدر از اجرای برنامه‌های اول و دوم و سوم گذشت لزوم داشتن این طرح بیش از پیش لازم می‌شد تا این‌که در برنامه چهارم داشتن طرح آمایش سرزمینی پیش‌بینی شد، اما هیچگاه به اجرا درنیامد. قرار بود این طرح اطلاعاتی درباره کل مناطق کشور ارایه کند که هیچ وقت اجرایی نشد. این امر مشکلات زیادی را به‌وجود آورد. چون توسعه مناطق به قابلیت مسئولان مناطق و میزان ارتباطشان با کانون‌های قدرت و تصمیم‌گیری بستگی داشت.
وی توسعه سیاسی را عامل دیگر توسعه پایدار در کشور می‌داند و می‌گوید: درکنار طرح آمایش به توسعه سیاسی نیز برای رسیدن به توسعه پایدار نیاز داریم. یعنی در کشور باید زمینه فعالیت احزاب و مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌ها در قالب عضویت در احزاب فراهم شود. یکی از مشکلات این مملکت این است که حتی نمایندگان مجلس هم سلیقه‌ای عمل می‌کنند. این قدرت چانه‌زنی و لابی‌گری نمایندگان است که میزان اعتبارات دولتی به استان‌ها را تعیین می‌کند. یعنی بودجه‌ریزی در این کشور به قابلیت‌های شخصی بستگی دارد نه قابلیت تشکیلاتی و حزبی. وقتی نمایندگی مجلس براساس معیارهای شخصی و قومیتی است آن وقت برنامه حزبی برای توسعه منطقه معنا ندارد و نماینده برای رای‌آوری در دوره بعد خودش را وقف طرح‌های محلی به منظور راضی نگه داشتن پایگاه رای‌اش می‌کند. اگر توسعه سیاسی اتفاق نیفتد ما باز هم به توسعه نخواهیم رسید، حتی اگر شاخص‌های دیگر توسعه را هم داشته  باشیم.
 مرتضی مبلغ:  توسعه سیاسی زیرساخت توسعه پایدار
آیا توسعه پایدار بدون توسعه سیاسی شدنی است؟ آیا می‌توان برنامه‌ای توسعه‌ای برای کشور نوشت، اما از توسعه سیاسی غافل بود؟ مرتضی مبلغ، معاون سیاسی – امنیتی وزارت کشور دولت اصلاحات معتقد است که توسعه سیاسی زیرساخت توسعه پایدار است. وی می‌گوید: توسعه اگرچه باید همه‌جانبه و متوازن باشد، اما باید توجه کرد که توسعه سیاسی یک زیرساخت برای توسعه پایدار است. مخصوصا در جامعه ما که در این زمینه تاخیرهای جدی‌ای دارد باید به این بعد از توسعه به صورت عمیق و جدی در برنامه ششم پرداخته شود.
وی درباره شاخص‌های توسعه سیاسی که باید در برنامه ششم لحاظ شود می‌گوید: شاخص‌های توسعه سیاسی کم‌وبیش مشخص هستند. یکی از شاخص‌ها، نهادهای مدنی هستند. در ایران نیز نهادهای مدنی باید به صورت جدی و گسترده‌ای شکل بگیرند. در این راه دو کار ضروری را باید حتما انجام دهیم. یکی توانمندسازی نهادهای مدنی است که بتوانند روی پای خودشان بایستند. دوم هم استقلال نهادهای مدنی است.
موارد دیگری هم وجود دارد از قبیل آزادی بیان، آزادی مطبوعات و حقوق شهروندی که باید در برنامه ششم به آنها توجه شود. البته با حفظ معیارهای جامعه. آخرین مورد هم مدیریت منطقه‌ای است. ساختار اداری کشور ما متمرکز است و عمده تصمیمات در مرکز کشور گرفته می‌شود. تصمیم‌گیری‌ها باید به مناطق و بخش‌ها واگذار شود. کارآمدی نظام مدیریتی کشور به مدیریت منطقه‌ای برمی‌گردد. هرچقدر مدیران منطقه‌ای قوی‌تر باشند دولت می‌تواند کارآمدتر باشد. قدرت‌بخشیدن به مدیریت منطقه‌ای از مدت‌ها قبل مطرح بود اما متاسفانه تاکنون عملی نشده است. می‌شود در این برنامه توجه ویژه‌ای به مدیریت منطقه‌ای داشت که البته خود یکی از ابعاد مهم توسعه سیاسی است. البته می‌توان به این فهرست موارد دیگری را هم اضافه کرد. به هرحال اینها مهم‌ترین مواردی بود که دولت می‌تواند آنها را در برنامه ششم لحاظ کند و توسعه سیاسی را تحقق بخشد تا زیرساختی مطمئن و قوی برای توسعه پایدار باشد.


تعداد بازدید :  222