| مژگان جعفری | روزنامه نگار |
اردوهای وکیلآباد مشهد برای دانشآموزان خراسانی در دهههای دورههای پهلوی اول و دوم هنوز هم خاطرهانگیز است. بسیاری از مشاهیر خراسان، از میان همان دانشآموزانی برخاستند که دستکم در روزگار دانشآموزیشان، بهعنوان دانشآموزان برگزیده در آن اردوها شرکت کرده بودند. اداره فرهنگ خراسان در آن روزگاران، محصلان بااستعداد و خلاق را از شهرهای سراسر خراسان برمیگزید و با برگزاری رقابتهایی در رشتههای گوناگون درسی، هنری و ورزشی، نخبگان آنها را به اردوهای دو هفتهای وکیلآباد میبرد. وکیلآباد در آن روزگار، جزو املاک حاج حسین آقا ملک، ثروتمند مشهور تاریخ ایران و بنیانگذار و واقف کتابخانه و موزه ملی ملک در تهران به شمار میآمد. او بعدها همه منطقه بزرگ وکیلآباد را به شهرداری مشهد بخشید تا به صورت تفرجگاهی برای مردم مشهد و زایران درآید. اردوهایی که به کوشش اداره فرهنگ خراسان در دهههای 20 و 30 خورشیدی در آن منطقه برگزار میشد، به روایت کسانی که در آنجا بودند و بعدها نامدار شدند، پایهگذار تربیت نسلی تازه در میان دانشآموختگان خراسانی شد. گفتوگو با دکتر علی رواقی استاد ادبیات، شاهنامهپژوه، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دکتر محمدمهدی هراتی نقاش و نگارگر میتواند جزییاتی بیشتر درباره آن اردوها در اختیار بگذارد.
دکتر علی رواقی، ماجراهای اردوهای سال 5331 در وکیلآباد را روایت میکند :
تاثیر آن پیرمرد مهربان ثروتمند بر فرهنگ خراسان
یک بار در سال 1335 آزمونی از ما در دبیرستانهای مشهد در زمینه ادبیات گرفته شد. من در آن آزمون شرکت کرده بودم و بهعنوان شاگرد ممتاز انتخاب شدم. ما را به اردو بردند. اردوگاه در منطقه وکیلآباد قرار داشت که زمینهای حاج حسین آقا ملک به شمار میآمد. پدرم با حاجحسین آقا ملک دوستی داشت. آنجا در اردوگاه فعالیتهایی کردیم که در اردو هم بهعنوان شاگرد برگزیده شدم. زمان اردو دو هفته بود. روبهروی ما در اردوگاه صندلیهایی گذاشته بودند که حاجحسین آقا ملک و چند نفر از اطرافیانشان به همراه پدرم روی آنها نشسته بودند. حدود 10 نفر از ما از کل اردو انتخاب شده بودیم. حاج حسین آقا محبت کردند و هدیهای به ما دادند. بچهها در زمینههای مختلف کار کرده بودند، مثلا کسی سنتور زده و در زمینه ساز و موسیقی برگزیده شده بود، دانشآموز دیگری خواننده بود یا مثلا کسی در زمینه نقاشی برگزیده بود. من هم در حوزه ادبیات انتخاب شده بودم. فعالیتهای گوناگون جنبی مانند ورزشهای مختلف هم جزو برنامههای اردو بود. خیمههایی در اردوگاه زده بودیم که در آنجاها با دیگر دانشآموزان گرد هم میآمدیم. سرپرست ما در آنجا معاون فرهنگ سبزوار بودند به نام آقای تاج که فوت شد. بسیار مرد شریفی بود. آن روزی که آقای ملک برای اهدای هدیههای بچهها آمده بودند، برنامههای گوناگون موسیقی هم از سوی خود دانشآموزان اجرا شد.
اردوهای وکیلآباد به دانشآموزان، کار گروهی یاد میداد
قرار شده بود دانشآموزان ممتاز اردو را به مناسبتهای مختلف به رامسر ببرند. این خاطره به پنجاه و چندسال پیش بازمیگردد. من متولد سال 1320 هستم. آن روز واقعا ما از این محبتی که حاجحسین آقای ملک با سن و سال زیاد کرده و آمده بودند، بسیار شاد شده بودیم. ایشان در آن روزگار بیش از 80سال داشتند. همه ما را از نزدیک پذیرفتند، هم دستی به سرمان کشیدند، هم پیشانیمان را بوسیدند، به همه ما واقعا خیلی محبت کردند. من هیچوقت آن روز را یادم نمیرود. خیلی برایم جالب بود که این آدمی که این مقدار مشغله دارد و این همه کار، برای دانشآموزان وقت میگذارد. خودِ رسیدگی به باغ وکیلآباد، کلی دردسر و گرفتاری داشت.
دوسال بعد باز هم در همان وکیلآباد با همان مشخصات این برنامهها برگزار شد که من باز بهعنوان شاگرد نمونه انتخاب شده بودم. آنجا آن برنامهها را داشتیم. من آنجا دیگر به اعتبار اینکه انتخاب شده بودم، گاهگاه کارهای جنبی هم انجام میدادم. آموزگاران و مربیان گوناگونی در اردوگاه حضور مییافتند تا با بچهها کار کنند. باید عکسهای آن اردوها هنوز در آرشیو فرهنگ خراسان باشد. مثلا مربی شنا، موسیقی، نقاشی و دبیران ادبیات مشهد به اردو میآمدند و روی خلاقیت دانشآموزان و کارهای گروهی تاکید فراوان داشتند. مسئولیتهای کارهای اجرایی هم اغلب به بچهها واگذار میشد. مثلا قرار بود مسابقات والیبال برگزار شود. خود بچهها یک روز را به تسطیح زمین مشغول میشدند.
خاطرهای ماندگار از 50سال پیش
آن اردوها که اداره فرهنگ خراسان در باغ وکیلآباد برای دانشآموزان برگزیده و در شهرهای گوناگون استان برگزار میکردند، تاثیری فراوان در رشد فکری و اشتیاق به کار گروهی در میان نوجوانان و جوانان دانشآموز خراسانی داشت. همین مسأله که یک ثروتمند مشهور و مجموعهدار بزرگ مانند حاج حسین آقا ملک در اردوگاه، که البته در زمینهای خودش بود، حضور داشت و بچهها را مورد ملاطفت قرار میداد، هنوز پس از 50سال از آن زمان در یاد من مانده است. این مسأله تاثیر چنان التفات و محبتی را بیان میکند. بیشتر دانشآموزان
شرکت کننده، از همان اردوها توانستند مسیر آینده خود را پیدا کنند. با تمرینها و رقابتهایی که در رشتههای گوناگون انجام میشد، بچهها میتوانستند خلاقیت خود را پرورش دهند.
روایت دکتر محمدمهدی هراتی، نقاش و نگارگر از اردوهای وکیلآباد :
نخستین نمونه اردوهای علمی، تربیتی و هنری ایران
نخستین برخورد من با حاج حسین آقا ملک در اردویی بود که به همت ایشان در وکیلآباد برای دانشآموزان دبیرستانها برگزار میشد. این اردوها در حوزههای درسی، هنری و ورزشی بود. اداره فرهنگ خراسان، مسابقات درسی در سطح شهرستانها میگذاشت و نفرات اول هر شهرستان در مرکز استان جمع میشدند. آنها دوباره مسابقه میدادند و نفرات اول به اردویی دو هفتهای در وکیلآباد فرستاده میشدند. کارهای آموزشی در آنجا انجام میشد. آن آموزشها بسیار مهم بود و به همین دلیل هم اردو طولانی بود تا کارها نتیجه بدهد. حاج حسین آقا ملک عادت خوبی داشت؛ هر زمان که در مشهد و در باغ وکیلآباد حضور داشت، به کلاسهای اردو سرمیزد. این خیلی مهم بود یعنی اغلب، با بچهها با مهربانی صحبت میکردند «پسرم چطوری؟ از کجا آمدهای؟» و اطلاعات اینجوری کسب میکردند. بعدها من با چهره حقیقی مرحوم حاج حسین آقای ملک آشنا شدم. بیشتر زمینهای مشهد مال ایشان بود و موقوفات ملک از باغ ملی گرفته تا وکیلآباد به ایشان تعلق داشت.
سال 1339، اردوگاه دانشآموزی وکیلآباد مشهد
من در پشت یکی از عکسهای آلبوم شخصیام، عکسی دارم که تاریخ برگزاری یکی از اردوها را پشت آن نوشتهام. نوشته شده «اردوی وکیلآباد، تیرماه 1339». من متولد 1321 هستم و در سال 1339، پنجم دبیرستان بودم. اردوها در وکیلآباد برگزار میشد. جایی بود که تپههایی هم داشت و زمین گود بود، بهش میگفتند استخر روسها. آنطور که یادم است میگفتند در سالهای اشغال متفقین، روسها در آن ناحیه، پایگاهی برای خودشان ساخته بودند و استخر ورزشی داشتند یا اردوگاه نظامی بوده است. بعدا همان به اردوی تربیتی و ورزشی تبدیل شد.
آقای ملک، این منطقه و زمینها را برای اردوها در اختیار اداره فرهنگ گذاشته بودند. این اردوها در سطح کشور، نخستین نمونه اردوهای علمی، تربیتی و هنری بود. بعدها از همین اردوها، کادرهایی که در مشهد تربیت شدند، از معلمان باتجربه بودند. همینها بعدا به اداره کل امور تربیتی کشور منتقل شدند مثل مرحوم آقای مهرپور. ایشان با تشویق مرحوم آقای ملک، در دبیرستانها صحبت کرد که ما میخواهیم انجمنهای هنری درست کنیم. رأی گرفتند و بچههای برگزیده، مشخص شدند. از جمع همان انجمن، پنج شش نفر جذب نقاشی و کار هنری شدند که نتیجه کار همان اردوها بود.
همه چیزمان را از همان اردوها به یادگار داریم
کاری که آنجا در اردوها انجام میشد، آن هم با بزرگمنشی یک ثروتمند مشهور، بسیار اثربخش بود. آقای ملک بعدازظهرها میآمدند و در محوطه اردوگاه مینشستند. محلی را درست کرده بودیم که شبیه سِن بود. هر کدام از گروههای درسی و هنری و ورزشی، در آنجا کارهایشان را ارایه میکردند. مثلا گروه موسیقی یا تئاتر، همنوازی یا نمایشنامهای را که تمرین کرده بودند، آنجا ارایه میدادند. همچنین از چادرها بازدید میکردند. همه کارهای انجام شده در این فضاهای چادر به صورت نمایشگاه ارایه شده بود. ایشان حتی توجه داشتند و میپرسیدند مثلا « این نقاشی را کی کشیده است؟». گروه عکاسی که توسط خود بچهها ایجاد شده بود، در چادر تاریکخانه زده بودند و عکسها را چاپ میکردند. من خودم در همانجا عکاسی یاد گرفتم، به اندازهای که بعدها به صورت حرفهای ادامه دادم. هنگامی که آقای ملک برای بازدید میآمدند، معلمها و مربیان به ما میگفتند کارهایتان را مرتب کنید و بکوشید تا از ایشان جایزه بگیرید. یادم است ایشان یک کتاب تصویر و نقاشی به من هدیه دادند. در آن کتاب، تصویر آثار هنری و تاریخی ایران چاپ شده بود. کتاب را تا سالها داشتم و به واسطه آن به تاریخ ایران علاقهمند شدم. خاطره خوش اردوها، برای من به یادگار مانده است. همیشه یاد میگرفتم. بستر آموزش گستردهای را در اردوهای وکیلآباد مشهد تجربه کردم، یاد گرفتم و همانها همه زندگی من شد که بعد به دیگران یاد دادم.