برخی جامعهشناسان، فقر را از عوامل بهوجود آورنده جرم دانسته و میگویند که در فرد تهیدست عقده حقارت ایجاد میشود و او را به ارتکاب جرم وامیدارد. در پیوند برخی از انواع کجرویها با فقر مانند روسپیگری، گدایی و برخی دزدیها، بیماریهای روحی و... تردیدی نیست و بررسیهای متعددی گواه بر آن است؛ «فورناساریدیورس (Formasari di verce) که یکی از پیشتازان جرمشناسی است، طی یک بررسی نشان داده است که در ایتالیا خانوادههای فقیر ۶۰درصد جمعیت را تشکیل میدادند ولی جرایم مربوط به آنها ۸۵ تا ۹۰درصد کل جرایم بوده است.
تـحـقـیقات دکـتر «سیـریـل برت»
(Dr. Cyril Burt) در کتاب «بزهکار جوان»
(The Young Delinquent) حاکی است که ۱۹درصد جرایم مربوط به فقرای لندن بوده است، درصورتیکه آنان ۸درصد جمعیت را تشکیل میدادند.
«آلفرد مارشال» (Alfred Marshall) در کتاب تاریخی خود درباره تئوری «اقتصادی سرمایهداری» (۱۸۹۱) به عامل فقر در پیدایش پدیدههای نابهنجار اجتماعی اشاره کرده و مینویسد: «درست است که بهرغم فقر، تحتتأثیر عوامل دینی، روابط دوستی و محبتهای خانواده، ممکن است انسان احساس بزرگترین خوشبختی را بکند و امکان یابد استعدادهای خویش را شکوفا سازد ولی با وجود این باید اذعان داشت که در محیط فقر، بهویژه در مناطق پرجمعیت، فقر اقتصادی موجب از بین رفتن و پژمرده شدن استعدادهای انسانی میشود.»
مارکس معتقد است که جنایت، فحشا، فساد و رفتار خلاف اخلاق در درجه نخست ناشی از فقر است که زاییده سیستم سرمایهداری است. بدینسان که عده معدودی با در اختیار گرفتن وسایل تولید، ثروتها را بهطور نامساوی تقسیم میکنند و تناقضات جامعوی را پدید میآورند؛ مطالعات اجتماعی نشان میدهد در کشورهایی که توزیع ثروت بهصورت عادلانه نباشد، هر روز فقرا فقیرتر و اغنیا ثروتمندتر میشوند، فاصله طبقاتی فزونی مییابد و به علت عدم آموزشهای اجتماعی و ضعف فرهنگی و فقدان احساس همبستگی ناشی از مادیگرایی و فردگرایی، که از اختصاصات جامعههای درحالتوسعه است، افراد قادر به هدایت درست ستیز علیه این بیعدالتی اجتماعی نیستند، در نتیجه، شاهد آنیم که ارزشهای اجتماعی فاقد اعتبار میشود، نظارت اجتماعی سست میشود و بزهکاری و تبهکاری عمومیت پیدا میکند.
میتوان در حالت کلی اثرات فقر را روی شخص و جامعه اینگونه بیان کرد؛ فقر روی تندرستی، چگونگی فرهنگ خانواده و امکانات تحصیلی اثر میگذارد. مقدم بر همه، فقر مانع میشود که فرد بهعنوان عضو فعال جامعه وظیفه و دین خود را نسبت به جامعه انجام داده و از حقوق جامعوی، سیاسی و اقتصادی بهرهمند شود.