فائزه توكلي کارشناس ارشد تاریخ پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهش به منزله استخوانبندي برنامههاي توسعه جوامع بشري بهشمار ميآيد و کلید رشد ملتهاست اما در كشور ما پژوهشهای حوزه علومانسانی از جايگاه ارزندهاي در حل مسائل و مشكلات علمي و اجرايي برخوردار نیست. در حوزه مطالعات زنان آمار پژوهشهای انجام یافته حاکی از آن است که تحلیلهای محتوایی اغلب کمی مطرح شده تا کیفی. بهرغم افزایش حجم مطالعات در حوزه زنان و خانواده در قالب طرحهای پژوهشی و انتشار مجلات و مقالات متعدد علمی پژوهشی، حلقه مفقوده تشکیل «مرکز توسعه پژوهشهاي كاربردي زنان» برای اتصال پژوهشهای این حوزه و جامعه مشهود است تا پژوهشهای حوزه زنان درجهت حل معضلات و مسائلاجتماعی آنان سمتوسو یافته و با سازمانهای همسو قرار گیرد. خانم شکوه نوابینژاد از متخصصان حوزه زنان و خانواده در سال 90 در همایش خانواده مرکز مطالعات استراتژیک بر این نکته تأکید داشتند که حوزه تحقیقات در مورد خانواده به قدری مهم و حیاتی برای جامعه ایرانی است که اگر برعهده ایشان بود میگفتند تمام پژوهشها در کشور تعطیل و فقط سمتوسوی پژوهشها بر محور خانواده تمرکز یابد. این کلام خانم دکتر نوابینژاد با کلامی که آقای دکتر ساروخانی در مورد «خانواده بهعنوان رکن و پایه تمدن ایرانی» فرمودند مکمل است.
مسأله زنان با مردان و پیوند این دو در شکل خانواده و مطالعات این حوزه از اهمیت بسزایی برخوردار است و بهرغم رشد مراکز تحقیقاتی در رشته مطالعات زنان در دانشگاهها و پژوهشگاهها بهنظر میرسد پژوهشها در خلأ انجام شده است.
بازنگری بر جهانبيني پژوهشهای زنان
دستيابي به توسعه فراگير و پايدار، بدون بهرهگيري از جهانبینی پژوهش به مفهوم مجموعه فعاليتهاي هوشيارانه و نظاممند براي كشف، بازنگري پديدهها، رخدادها و فرضيهها ميسر نخواهد شد. درواقع پژوهش نقطه آغازين حركتهاي بنيادي در هر جامعه است و اساسيترين نياز آن براي رسيدن به پيشرفت، توسعه، رفاه اجتماعي و استقلال واقعي است. با مروری بر تحلیل موضوعی حدود 2هزار مقاله با موضوع زنان و خانواده، کلید واژههای زیر از لحاظ درصد فراوانی موضوعات زنان قابل تأمل است: زن، جنس و جنسیت، خانواده، زناشویی، دختران، ازدواج، فمنیست، والدین، همسر، کودک، طلاق، خشونت، مادر، حقوق، اسلام، آسیب، عدالت و... لزوم بازنگری برتمامی پژوهشها اعم از طرحها و مقالات میتواند در کارگشایی و ارایه راهحلهای این حوزه و توسعهيافتگي جامعه ایرانی قطعا موثر باشد.
در كشورهایي با پيشينه تمدني بزرگی مانند ایران، توليد علم بهویژه در حوزه زنان با قوت و حدت بیشتری باید انجام شود تا از این پتانسیل نهفته در توسعه کشور استفاده شود.
چند ويژگي زیر میتواند در حوزه مطالعات زنان کارگشا باشد:
1- برای گشودگی فراگیر مسائل زنان، بازنگری بر مطالعات انجام شده در تمامی حوزههای پژوهشی اهمیت دارد.
2- گسترش راههاي تازه در افق فراروي زنان زمانی به نتیجه میرسد که بخشی مستقل با عنوان موسسه توسعه کاربردی زنان ایجاد شود یا در تمامی وزارتخانهها بخش
پژوهشی - کاربردی در ارتباط با حوزه زنان گنجانده شود تا حوزه نظر به عمل پیوندیافته و پژوهشها در عمل به کار گرفته شود.
3- در جوامع درحال توسعه پرداختن به مسأله زنان نیاز به جهانبینی تسامحی و افتراقی دارد. تكيه بر يك جهانبيني واقعگريز و غفلت از امكانهاي جامعه يا نظام علم و بيپروايي نسبت به نيازهاي جامعه زنان، پژوهشها درجهتی غیرهمسو کشانده میشود. لذا نیازسنجی مبتنیبر واقعگرایی برای مشارکت این قشر عظیم در حیطههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به نفع کشور است.
توانمندسازی زنان مهمترین محور مطالعات حوزه زنان
با مروری بر مولفههای پژوهشهای یکی از مهمترین مولفهها «توانمندسازی زنان» است. سرکار خانم دکتر مولاوردی؛ معاونت محترم زنان ریاستجمهوری در مورد شاخص توانمندی جنسیتی اذعان کردند که «مضاعف باید تلاش شود». وی در این راستا با اشاره به طرح آمارگیری نیروی کار که در سال 92 صورت گرفته است، میگویند: براین اساس نرخ مشارکت اقتصادی زنان نسبت به مردان در نقاط شهری به روستایی کمتر است. در این سال 10.4 درصد جمعیت فعال زنان بیکار و نرخ بیکاری در بین زنان به مردان در نقاط مختلف شهری به روستایی بیشتر بوده است. توزیع نسبی زنان شاغل در بخش کشاورزی بالغ بر 23.4 درصد، صنعت 25درصد و خدمات را 51.6 درصد ذکر کردند. براساس افزایش دانشجویان و فارغالتحصیلان دختر بهویژه در یک دهه اخیر و میزان دانشآموختگی زنان، متاسفانه تعادل و ترکیب جنسیتی در بازار کار مسأله دارد. پایین بودن نرخ مشارکت نیروی زنان در اقتصاد، تأثیر مستقیم بر رفاه خانواده خواهد گذاشت و از موانع توسعه نظام اقتصادی پایدار خواهد بود. زنان ایرانی در درآمدزایی در مقایسه با زنان کشورهای منطقه در سطح پایینی قرار دارند به همین دلیل باید به اشکال مختلف به توانمندسازی و اشتغال زنان و مشارکتآفرینی آنان توجه کرد. کلام آخر آنکه در سالهاي اخير بهرغم اهميت شاخصهای ذكر شده، توجه و تمركز بر ميزان عملكرد كشورها به پژوهشهاي انجام شده است و كشوري توسعهيافتهتر و پژوهشيتر تلقي ميشود كه به ميزان بيشتري به پژوهشهاي انجام شده عمل كند. در حوزه زنان راهاندازی مرکزی كاربردی در راستای نیازسنجی این حوزه و انجام پژوهشهای مرتبط با آن میتواند مبناي توسعه کشور به منظور فعالتر کردن پتانسیل حداکثری نهفته زنان و دختران باشد لذا جهتمندسازی پژوهشهاي مطالعات زنان كه بيشتر كاربردي (Applied) يا مبتنيبر پژوهشهاي عملياتي (Action Research) باشد قطعا مطالعات را نظاممند خواهد کرد.