| طرح نو| ماندانا فتحی جو| آزادی بیان و حق بهدست آوردن آن، یکی از اساسیترین حقوق ابتدایی شهروندی، هرفردی است. آزادی بیان، تنها یک حق نیست؛ بلکه یک ارزش اجتماعی است. نهاد ارزشی است که انسانها را به دموکراسی و تحقق آن امیدوار میسازد. آزادی بیان، نردبان تمرین حقوق سیاسی شهروندی است و مجموع پلههای این نردبان، ضمانتکننده حضور شهروند در حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن است. آزادی بیان و دیگر آزادیهای مهم شهروندی، دست به دست هم میدهند تا بسیاری از خاستگاههای انسان را در جامعه مدنی پاسخگو باشند. حقوقی که خلقکننده بسیاری از آمال و آرزوهای بشری برای سالهای مبارزه طولانی، جهت رسیدن به حقوق اولیه انسانی رقم خورده است و انسان را از «رعیت بودن» و «تابعبودن» نجات میدهد. این آزادیها عبارت از آزادی عقیده، آزادی وجدان و آزادی حقوق مدنی و تشکیل نهادهای مردمی و آزادی نشر اطلاعات توسط رسانهها و تشکیلات منسجم برای بهرهمندی و رسیدن به حق زندگی انسانی داشتن است. محمد مهدی فرقانی، استاد دانشگاه و صاحب نظرحوزه رسانه، آزادی بیان و نقش رسانه را اینگونه بازنمایی میکند: آزادی که نمیتوان آن را جدا از سایر حقوق اساسی شهروندی به مطالعهاش پرداخت. آزادی بیان، در کنار دیگر آزادیهای فردی و اجتماعی، عدالت اجتماعی را به بار مینشاند و رسالت شهروندشدن را خلق میسازد. شفافیت اجتماعی را به ارمغان میآورد، جامعه مدنی را استحکام میبخشد و باعث همآهنگی و کانونسازیهای شهروندی میشود. ضمانت حضور شهروندان برای مشارکت در نظام مدنی، را بیش از پیش وسیلهساز میشود، اداره سالم و هماهنگ با ساختارهای بنیادین نظاممند ساخته و حاکمیت قانون را به نهاد مهم شهروندی مبدل میسازد و در این بین، رسانهها مهمترین ابزار رسیدن به این مهم هستند. آنچه در ادامه میآید گفتوگو با فرقانی درباره نسبت آزادی بیان و همبستگی اجتماعی است.
آقای فرقانی؛ چگونه رسانهها، در شکلدهی آزادی بیان، جهت رسیدن به حقوق شهروندی میتوانند نقشآفرین باشند؟
اندیشه انسان همانند ظرف در بستهای است که وقتی با اطلاعات، نظریات و تفکرات مختلف آکنده میشود، کارآیی آن برای شکلدهی بسیاری از جریانات اجتماعی و سیاسی بیشتر مهیا میشود. آزادی بیان به همراه آزادی معلومات، در کنار هم، انقلابهای بزرگ اجتماعی جهانی را رقم زدهاند. امروز پخش اطلاعات وسیع توسط رسانه بهخصوص در بخش الکترونیکی، که از آنها بهعنوان شبکههای اجتماعی نام برده میشود، ذهنیتهای جدید اجتماعی و جهانی را شکل جدیدی بخشیده است. امروزه دیگر حمله حاکمان نظامی برمردم و تظاهرات هواداران دموکراسی را، نمیتوان از چشم جهانیان مخفی ساخت. این به خاطر آن است که آزادی بیان در کنار آزادی اطلاعات نزدیکی تنگاتنگی یافته است و وسیله این بیان با اهمیت همانا، رسانهها هستند. امروز، 50 کشور جهان، در کنار قانون رسانهها، قانون آزادی اطلاعات خویش را پذیرفتهاند. این قانون، ضامن مهم حقوقی برای آزادی بیان است. بیشتر از 25قانون رسانهای در جهان، فقط در همین دهه اخیر به تصویب رسیده است. این قانون، به شهروندان، حق آن را میدهد تا از عملکرد حکومت آگاه باشند و در برخوردشان با دولت نیز آگاهانه عمل کنند. قانون حق دسترسی به اطلاعات، تسهیلکننده بسیار خوبی برای نشر اطلاعات در رسانهها شده است و شفافیت اجتماعی و ایجاد اداره خوب دولت را که توسط شهروند آگاه صورت میپذیرد، به خوبی به سرانجام میرساند.
ابزار حصول حقوق شهروندی و رسیدن به اجماع جمعی چیست؟
در طول دورانهای مختلف نشان داده شده است، در صورت آزادی اطلاعات و بهخصوص رسانهها، از سوی حاکمان، پیشزمینه مهمی برای توسعه سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی فراهم شده است. زیرا این آزادی به رشد آگاهی اجتماعی میانجامد. مردم درباره نقش تحصیل، انتخاب و درستی خواستههای قانونیشان، حفاظت از محیطزیست و سایر حقوق اقتصادی و اجتماعی خویش آگاهی شفافی بهدست میآورند. این آگاهیها به ایجاد و زایش فکر و اندیشههای نو منتهی و باعث میشود تا حقوق شهروندی و تکلیف شده بردوش دولتها به خوبی به سرانجام برسد. این نوع حقوق که از آن با عنوان حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بشر نام برده میشود، از مهمترین حقوقی است که در قوانین مدون اساسی تمامی کشورها به جدیت به آن اشاره شده است. درواقع آزادی بیان، مشروعیت شهروندی هر انسان است و رابطههای اجتماعی با نظام حقوق اجتماعی، شهروند را میسازد. این پیوند، در ایجاد میزان مناسب برای شهروند شدن اهمیت زیادی دارد، که نبود این میزان، سبب درهم آمیختگیهای ذهنی و عملی، میان دولت و شهروندان شده و هر دو را گمراه میسازد. آزادی اطلاعات و حق دسترسی به آن مانع مهم ممانعت از حقوق شهروندی است.
آیا مسیر رسیدن به دموکراسی و همبستگی اجتماعی نیز از همین طریق است؟
بحث مهمی که امروز در کشورهای درحال گذار به دموکراسی وجود دارد، این است که کدام یک از حقوق بشر بردیگری ارجحیت دارد، آیا حقوق شهروندی، سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را میتوان براساس تنها نیازهای موردی و متناسب با شرایط اجتماعی تعریف کرد یا آنکه میشود، برخی از آنها را برای حصول به موقع به زمان دیگری موکول ساخت؟ دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان، برای شهروند، جامعه مدنی و دولت این انتخاب را آسان میسازد. چراکه اطلاعات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدنی، در اختیار شهروند به درستی قرار میگیرد و به این ترتیب، با استفاده از آزادی بیان و بیان اندیشهها، در انتخاب و ترویج این ارزشها، که حصول به دموکراسی و همبستگی اجتماعی است، بسیار سریعتر مهیا میسازد. در جهان امروز، با پیشرفت سریع تکنولوژی، رسیدن و استفاده و پخش سریع اطلاعات، به کار سادهای تبدیل شده است. اینترنت بهعنوان دستاورد بزرگ عصر اطلاعات و ارتباطات، سرعت دو چندانی به انتشار اطلاعات و تبادلات آن را به همگان داده است. با تشکیل وبسایتها و خبرگزاریها بهخصوص شبکههای اجتماعی، خبرنامهها، جریدهها و انواع مختلف نشریههای الکترونیکی، فضای تازهای را برای بیان آزادیهای مردمان جهان گشوده شده است. آزادی بیان و رسیدن به دموکراسی و توسعه همبستگی اجتماعی دیگر در پس زور و تهدید، محدود شدنی نیست. زیرا از طریق تکنولوژیهای اطلاعاتی و فناوریهای نوین ارتباطی، هیچ چیز را نمیتوان از چشمان تیزبین مخاطبان مخفی ساخت.
در درگیریهایی که پلیس برمه در چندین سال قبل با معترضان به دولت داشتند، یک خبرنگار آزاد ژاپنی در پخش مستقیم واقعه، که از تلویزیون ژاپن درحال پخش بود توسط نظامیان به ضرب گلوله کشته شد و قبل از مرگ خود آخرین حرفهایش را نیز برای جهانیان بازگو کرد. او در آخرین نفسهایش میگفت: جهان، آزادی برای برمه را حمایت کنید! آزادی... ؛ این صحنهها را همه مردم جهان، ازجمله مردم برمه، بهدلیل برخورداری از تکنولوژیهای ارتباطی معاصر مشاهده کردند و هیچکسی نتوانست آزادی بیان او را در آخرین لحظات زندگیاش مانع شود و با کلام آزادی جان سپرد. حالا هرکسی بخواهد میتواند، فقط در چند لحظه مختصر گزارشهای این خبرنگار و پیامهایش را در هرگوشه از جهان، از طریق اینترنت نظاره کند. نکته مهم دیگر در انقلاب فناوری، کاهش سانسور است. سانسور، ضدتوسعه عمل میکند. برای کشورهای رو به توسعه و بهخصوص برای کشورهای درحال گذار از دموکراسی مهم این است، تا دروازههای جریانسازی اطلاعات را برای جهان باز بگذارند، تا رسانهها از جهان بیاموزند و آزادی خود را به شکل کارآمد آن تمرین کنند. اگر رسانههای کشورهای رو به توسعه بتوانند به این هدف خویش نایل شوند، انقلاب اطلاعات به یک پدیده جهانی مبدل خواهد شد. حالا که تقریبا 60سال از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر میگذرد، حق آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات باید به یکی از مهمترین و جایگاه دموکراسی دولتها و امتیازات شهروندی هر انسان محسوب شود. در دنیای امروز، اصل داشتن قدرت برای آموزش و داشتن حق فهمیدن تمامی آنچه که برای زندگی اجتماعی ضروری است، برای شهروندان مطرح است. جهان امروز به این باور است که آزادی دسترسی به اطلاعات، همه جهان را به محل مناسبی برای تمام جهانیان مبدل میسازد. باید این دریچه، که همه بتوانند همدیگر را ببینند، بشنوند و بگویند، توسط دولتها مسدود نشود. بدین ترتیب، دریچه آن، که عبارت از دسترسی به اطلاعات است، باید با حق آزادی بیان باز شود. جریان هوایی که از این دریچه خواهد گذشت، همانا اطلاعات است و باید دوجانبه بوزد. این وزش دو جانبه، گفتمان سازندهای را خلق میکند. در این گفتمان، تمدنها، ارزشها و هنجارهای جهانی و محلی، شامل میشوند. باورمان بر این است که گفتمان، در پرتوی ضمانتهای حقوق شهروندی پلی میان حق حصول اطلاعات و تمرین این حق برای شهروندان، میسر میسازد. همین پیشزمینههای حقوقی و داشتن فرصتهای مادی، حق حصول اطلاعات را، به عنصر با اهمیت نظام دموکراتیک مبدل میسازد. ساختن این پل، برای جامعه بشری، چیز جدیدی نیست. این پل را، اروپاییها، آمریکاییها و برخی از کشورهای آفریقایی و آسیایی، سالها است که بنا کردهاند. این پل، دو ساحل از هم جدا را به هم پیوند میدهد، که در یک سوی آن شهروند تشنه معلومات قرار دارد و در سوی دیگر آن، عالمی از اطلاعات و معلومات است. این پل، ساحلهای دیگری را نیز به هم وصل میکند؛ ساحل مطبوعات کلاسیک، یعنی روزنامه، تلویزیون و رادیو را به ساحل رسانههای نوین، که با تکنولوژی پیشرفته خلق شدهاند را همانند جزایر جدا از هم، در کنار هم قرار میدهد. رسالت مهم دیگر این پل، آوردن آزادی برای نسل جدید است. دیگر، نسل جوان، خود را وابسته به حاکمان قدرت نخواهند دید. آنها به جهان تکنولوژی و مدرن دسترسی دارند. آنها، تکنولوژی را چنان میآموزند که حاکمان قدرت، به این نسل نیاز پیدا میکنند و برای چرخاندن ساختار خود از این نسل جوان و نسل فناوری، استفاده میکنند.
درباره انقلاب اطلاعاتی بیشتر بفرمایید...
دستاورد بزرگی را که انقلاب فرانسه نتوانست به دست آورد، انقلاب اطلاعاتی، پیشکش جامعه جهانی کرد. این دستاورد بزرگ، آزادی است؛ آزادی اطلاعات و آزادی بیان، آزادیهای دیگری را نیز به دنبال داشته است. یکی از مهمترین این آزادیها، آزادی سیاسی از دست متعصبانی است که مانع تحقق حقوق شهروندی و آزادی بیان میشوند. آزادی از سلطه تندروان راست و چپ، ناسیونالیستها و محورگراها. آزادی و اطلاعات، در کنار هم، سنگر هر نوع نظریات تندروانه برای شهروند را، از هم میپاشد و زمینههای فکرکردن را با دیدگاههای وسیعتر باز میکند. در واقع، این ترکیب آزادی در اطلاعات و بیان، مشارکت وسیع سیاسی را باعث میشود. البته دموکراسی و این دو آزادی، در کنار یکدیگر رشد میکنند و تقویتکننده همدیگر خواهند بود. هنوز هم میان نقشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رسانهها، در سطح داشتن یک استراتژی ملی، صحبت نمیشود. امراض مهلک قومی، فکرهای کور و کاهش باورهای ملی، بهشدت، در رسانهها رسوخ کرده است. این بیسوادی رسانهای، با به اجرا درآوردن قوانین حق دسترسی به اطلاعات و تضمینهای آزادی بیان، رفع میشود. این آزادیها، به حصول اطلاعات در زمینههای حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منتهی شده و آزادیهای حقوقی را در این زمینهها به همراه خواهد آورد. سرمایهگذاریهای فرهنگی برای هماهنگیهای بیشتر در نظام پرورشی و آموزشی، جهت ترویج اساسیترین هنجارهای آزادی بیان و حق داشتن اطلاعات، یکی از وظایف مهم کشورهای درحال گذار به دموکراسی محسوب میشود. رسانهها با حفظ ارزشهای آزادی بیان، به صورت واقعی آن را، بر کرسی قدرت چهارم نشاندهاند. چنانکه گفته شد؛ در این انقلاب بزرگ، باید به دو اصل مهم توجه بسیار جدی داشت: نخست اینکه باید تمام زمینههای لازم حقوقی و اجرایی را مورد بازبینی مجدد قرار دهیم تا اطلاعات آزاد به دست همه برسد. بدین معنا که نهتنها شهروند با درخواست اطلاعات دریافت کند، بلکه دولت خود اطلاعات را بدون سانسور، برای همه پخش کند. دوم، باید مطمئن شویم، اطلاعات ما با مسئولیت، صحیح و به دور از جعل در پرتو پلورالیسم و شکیبایی پخش میشود. همانقدری که جوهر اطلاعات مهم است، وسایل پخش آن نیز اهمیت دارد. با نهایت تاسف، هنوز رسانهها به خوبی استقلال خود را به دست نیاوردهاند و در پخش اطلاعات منافع منابع تقویتی خود را بیشتر در نظر میگیرند. ما در قرن 21 نمونههای زیادی از این گونه برخوردها را دیده و داشتهایم. مؤلفههایی که آزادی بیان را ارزشیتر میسازند، بر نقش رسانهها بهعنوان مرکز خدماتی شهروند، میچرخند. آزادی بیان، قبل از همه، حق اساسی شهروندی است و تنها بر دوش رسانهها نیست. سنگ بنای رسانهها، با استفاده از آزادی بیان، راه رسیدن شهروندان را به دولت بازسازی میکند. نکته دوم در استقلال رسانههاست. در این زمینه، نقش تبلیغات و خودکفایی رسانهها اهمیت دارد. این نقش نباید بر رسالت رسانهای صدمه وارد کند. نکته آخر و مهم، محدود کردن نقش دولت بر رسانههاست. رسانهها باید با استفاده از جوهر آزادیهای شهروندی عمل کنند و از تأثیرات سیاسی، در امان باقی بمانند. آزادی بیان و آزادی اطلاعات باعث ایجاد جامعه مدنی کارآ میشود. باید رسانهها بر این نقش مهم خود پی ببرند. جامعه مدنی، در صورتی که حمایت ارزشی رسانهها را با خود داشته باشد، میتواند بهترین نقش رابط شهروند و دولت را به خوبی ترسیم کند. موجودیت رسانههای آزاد، بدون جامعه مدنی کارآ، ممکن نیست. این دو نهاد ارزشی، نهتنها همدیگر را حمایت میکنند، بلکه تکمیل کننده یکدیگر هستند.
مکانیزم تحقق این هدف چیست؟
تأمین آزادی بیان و آزادی اطلاعات، بدون وجود مکانیزمهای مستقل قضایی، سخت به نظر میرسد. قضاوت بر استقلال و بیطرفی رسانهها، به نهاد مستقل نیاز دارد؛ تا در صورت بروز مشکلات حقوقی، چرخه عدالت صدمه نبیند. رسانهها، زبان و آیینه قانون هستند، پس باید نقش اقتدار قانون و برخوردهای قانونی را درک کنند و از آن تخطی نورزند. باید آزادی بیان، تحت چتر حمایتی قانون، به شاهراه ارزشی رسیدن به نظام دموکراتیک، مبدل شود. مسیر این شاهراه، دو طرفه است تا همه نظریات بتوانند، بیایند و بروند و در این شاهراه، جایی برای هرنوع تعاملات وجود داشته باشد.
آنگسان سوچی، از تبعیدگاهش، جایی که 14سال تمام را در آنجا سپری کرده است، خطاب به جهانیان، میگوید: ای جهانیان! لطفا آزادی خود را تمرین(استفاده) کنید، تا آزادی ما ترویج شود! این پیام، بیانکننده مهمترین ارزشهای فراموش شده بشری است و جهانی شدن حقوق بشر و آزادی بیان را به ما تذکر میدهد.