شماره ۵۵۷ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۶ ارديبهشت
صفحه را ببند
ایرانیان و بحران سعادتمندی

مسعود رفیعی طالقانی دبیر گروه  طرح نو

اگر بگوییم ایرانیان امروز تجربه‌ای عجیب را از سر می‌گذرانند بیراه نگفته‌ایم؛ تجربه بحران سعادتمندی!  به آمار آسیب‌های مبتلا به جامعه که رجوع کنیم، این بحران به خوبی خود را نشان می‌دهد؛ جامعه ما از نوعی افسردگی رنج می‌برد که بسیاری از اتفاقات روزمره در شهر شهر ایران، برآمده از همین نوع مزمن افسردگی است. بیراه نیست اگر بگوییم خیلی از آنهایی که شادمان‌اند، شکل شادمانی به خود گرفته‌اند. بگذارید راحت‌تر بگوییم که شمار زیادی از  ایرانی‌ها بیشتر از آن‌که به یکدیگر دروغ بگویند، دارند به خودشان دروغ می‌گویند و تردیدی نمی‌توان کرد که بدترین نوع دروغگویی «دروغ گفتن به خود» است . این دروغ که «من خوبم یا حال من خوب است» از دایره بقیه دروغ‌ها مستثنی نیست و چه‌بسا دروغی بدتر باشد. شوربختانه ما امروز با این دروغ بزرگ، دست در گریبانیم!  
این یادداشت البته صرفا طرح یک مسأله است که در روزهای آتی بیشتر به آن پرداخته و درباره‌اش خواهیم گفت و نوشت اما از حیث اشاره کافی است تا شما را مقابل این پرسش قرار دهیم که چقدر فکر می‌کنید آدم سعادتمندی هستید یا سعادتمند می‌شوید؟ حقیقتی اگر باشد در ابعاد گونه‌گون همین پرسش و پاسخ‌های مربوط به آن نهفته است؛ سعادتمندی چیست؟ از کدام مسیر می‌گذرد؟ چه کسی سعادتمند است؟ و دشمنان آن چه کسانی هستند؟
به این پرسش‌ها فکر کنید ...
از این رهگذر، نمودار می‌شود که ما امروز بیشتر از هر زمان دیگری محتاج این هستیم که به مسأله شکل – حیات ( form – of – life )  فکر کنیم. شکل ـ حیات ( form – of – life)  در مقابل حیات برهنه. این یکی از ایده‌های اصلی تفکر سیاسی و فلسفی جورجو آگامبن فیلسوف برجسته ایتالیایی است. او این ترم را در برجسته‌ترین اثر خود ـ هومو ساکر؛ قدرت حاکم و حیات برهنه- به خوبی بسط داده و  پرورانیده است.
بگذارید برای روشن‌تر شدن موضوع مثالی بزنم؛ یک اداره، کارگاه یا شرکت را در نظر بگیرید که در آن ۲۰۰ کارمند با مشاغل مختلف اما همه در خدمت هدفی واحد مشغول به کار هستند. این کارمندان ۲۰۰ موجود زنده‌اند (حیات برهنه) و می‌توان زیستن آنها را مانند سایر آدم‌ها نوعی حیات دانست که تنها معطوف به خود حیات است اما از سوی دیگر شکل ـ حیات آنها، حیات کارمندی است که دارای هویتی مشخص است و از کنش‌گری تا مطالبات آنها را  تحت سیطره دارد. حالا اگر رئیس آن اداره تصمیم بگیرد از آنها رفتاری را مطالبه کند که طبق میل و اراده خود اوست و چیزی دور از حیات کارمندی آنهاست، حیات‌شان را از شکلش جدا کرده و مثلا اگر از ایشان بخواهد تا برگ‌های درختان باغچه را جمع کنند یا اتومبیل وی را تعمیر کنند؛ تنها بر جنبه جسمانی آنها تکیه کرده و هر چه خود خواسته را به آنها تحمیل نموده است؛ درحالی‌که آنها  دارای هویتی به نام «کارمند» هستند که وظایف‌شان را تعریف می‌کند و قرار هم نیست که از محدوده وظایف خود خارج شوند.
این مثال احتمالا بتواند ذهن شما را برای فکرکردن به شکل- حیات روشن‌تر کند و نیز برای فکر کردن به بحران سعادتمندی. در یک جامعه هر میزان مسأله شکل- حیات، نادیده انگاشته شود، بحران سعادتمندی بروز می‌کند.  
در نظریه شکل- حیات، صورت‌بندی جدیدی از حیات ارایه شده است. در این نظریه  از حیاتی گفته شده که نمی‌تواند از شکلش جدا شود و مسأله اصلی در شیوه‌اش برای زیستن، خودِ زیستن است؛ حیاتی که در آن شیوه‌ها، کنش‌ها و فرآیندهای واحد به هیچ‌وجه صرفا امور واقع نیستند، بلکه همواره در حکم امکانات حیات‌اند. می‌دانیم که آدم‌ها یگانه موجوداتی هستند که در زندگی‌شان مسأله همواره بر سر سعادت است و حیات‌شان تنها موقوف به سعادت، پس این رویکرد است که شکل- حیات را مستقیما به منزله حیات سیاسی- اجتماعی بر می‌سازد یا به بیان میشل فوکو؛ زیست ـ سیاست. حالا فکرش را بکنید که انسان از زیست – سیاست، تنها با زیستش سروکله بزند! آیا می‌توان حیات چنین انسانی را از شکلش جدا شده دانست و عنوان حیات برهنه بر آن نهاد؟ پاسخ به این پرسش قطعا مثبت است. حیات برهنه یعنی آن بخش از حیات انسان که در میان همه ابنای بشر مشترک است؛ زیستن برای زیستن و نه زیستنی دارای کارکرد و هویت مشخص. چنین حیات برهنه‌ای  هرگز برسازنده و معطوف به امر سیاسی- اجتماعی نیست؛ چرا که آدم‌ها را می‌شمارد اما تعریف نمی‌کند، یعنی یک ملت را به منزله انبوهی از آدم‌ها می‌داند که جملگی مانند پیاده‌نظام‌هایی بی‌خاصیت‌اند و نه فرد فرد انسان‌هایی که خودشان دارای هویت مستقل و غیرقابل جداشدن از شکل -حیات‌شان هستند، نه شکل- حیات‌هایی که واجد عقلانیت و تفکر‌ند که در کنار هم جامعه‌ای رو به سعادتمندی را شکل می‌دهند و پیش می‌برند. به بیان ساده‌تر جداکردن انسان از تفکر و هویت مستقل و آزادش به معنای جداکردن حیات او از شکل آن است و برهنه‌سازی حیات انسانی. امروز در ایران، برخی بیشترین تکیه را بر حیات برهنه دارند و همین امر، می‌تواند جامعه ما را با بحران سعادتمندی روبه‌رو کند.


 


تعداد بازدید :  236