ابوالفضل جوكار رئيس انتشارات گاج
معلمی، شغل شریفی است. این جمله را بارها و بارها شنیدهایم. با این حال صرفنظر از نوع شغل، علاقهمندی و عشق نسبت به شغلی که به آن مشغول هستیم از عوامل کار با کیفیت است. معلم هم اگر به کارش علاقهمند باشد و به اجبار وارد این حوزه نشده باشد، میتواند در سرنوشت دانشآموزان تأثیر زیادی بگذارد. اما معلم تا چه میزان میتواند فقط عاشق شغلش باشد و دیگر هیچ؟ او هم مانند هر فرد دیگر، معیشتش از محل شغلی است که به آن اشتغال دارد به همین دلیل مسائل مالی در این شغل (مانند هر شغل دیگر) بسیار با اهمیت است. متاسفانه دولتها و وزرای آموزشوپرورش در طول 20سالي که من به یاد دارم، هیچ حرکت قابل توجهی در زمینه بهبود معیشت معلمان، انجام ندادهاند. امثال من در اين زمينه نميتوانند ملاك عمل قرار بگيرند. زيرا دبيران كنكور درآمدهای ویژهای دارند و یک استثنا به حساب میآیند. فراواني اين دبيران در سراسر کشور به یکدرصد هم نمیرسد. تكليف 99درصد ديگر چه ميشود؟
واقعيت اين است كه 99درصد باقي مانده شرايط مطلوبي ندارند. امروز همه صاحبنظران بر اين باور صحه ميگذارند كه یک معلم با وجود دغدغههای اقتصادی نمیتواند با آرامش و مطالعه قبلی در کلاس درس حاضر شود و به مسائل درسی، روحی و شخصیتی دانشآموزان بپردازد. بنابراين فرجام كار هم پيش از وارد شدن به موضوع معلوم است. اين در حالي است كه تا به امروز دولتهايي كه در ايران بر سر كار آمدهاند، از مسأله توجه به معلمان غافل هستند. نتايج مخرب چنين رويهاي قطعا تا سالها بر پيكره ذهني و تربيتي نسلهاي آينده هم سايه خواهد افكند. در تمام کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه دنیا، حقوق و مزایای معلم در بالاترین جایگاه قرار دارد، در کشور ما مثلا اگر حقوق و مزایای پرسنل وزارت نفت 500 هزار تومان اضافه شود، اتفاقی نمیافتد و هیچکس خبردار نمیشود. در همين شرايط کافی است روزی حقوق معلمان 50هزار تومان اضافه شود، اخبار ساعت 13، 14، 15، 17، 19، 20:30، 21، 22، 22:30 و 24 مرتبا در صدر خبرهايشان اين مسأله را اعلام میکنند و شبکه خبر هم هر 30دقیقه یکبار علاوهبر اعلام بهمدت 2 روز متن خبر را زیرنویس میکند! تازه فردای همان روز تمام نشریهها از افزايش فلان درصدي حقوق معلمان مينويسند! اعتراض هم که کنی، میگویند یکمیلیون معلم داریم، جمعیت شما زیاد است! همین افزایش کوچک میدانی چقدر میشود؟! غافل از اینکه این یکمیلیون معلم و کادر آموزشی قرار است در طول یکسال 13میلیون دانشآموز را از ساعت 7 صبح تا 3 بعدازظهر و در مدارس 2 نوبته تا ساعت 20 مدیریت کند و به آنها هم علم یاد بدهند، هم ادب و هم در این دنیای پیشرفته، مسائل مدیریتی، شخصیتی، اخلاقی، عاطفی و... را پوشش دهند. مگر نه اینکه سن یادگیری و فرمپذیری شخصیتی و روحی یک فرد همین سنین کودکی و نوجوانی است؟ امروز درآمد یک بازیکن لیگبرتر در یک تیم شهرستانی با مدرک تحصیلی دیپلم برای یک فصل بازی، معادل 30سال حقوق یک معلم با مدرک تحصیلی لیسانس است!
به اعتقاد من، حقوق یک معلم برای سال 1394 باید حداقل 3میلیون تومان باشد. این درحالی است که درحالحاضر حقوق یک معلم حتی به یکمیلیون و 500 هزارتومان هم نمیرسد. شاید اگر امروز مسئولان وقت و متصدیان بودجه کشور و وزارتخانه، این مطلب را بخوانند، با خود بگویند فلانی عدد و رقم نمیشناسد یا از بودجه خبر ندارد اما به واقع من برای این موضوع طرح عملی دارم که اگر مجالش بود آن را مطرح میکنم. اولین قدم در این راه، تشکیل معاونت اقتصادی در وزارتخانه است. بار ديگر لازم ميدانم بر اين موضوع تاكيد كنم كه درآمد من(بهعنوان معلم کنکور) و امثال من ملاک قضاوت در حوزه آموزش نیست. در روزگار ما استفاده از کلاسهای کنکور، یک ضرورت است و تعداد دبیران حرفهای کنکور هم محدود است. بهعلاوه درآمد این دبیران خاص است اما معلم کلاس اول دبستان چه کند؟! همان معلمی که به من و شما خواندن و نوشتن آموخته، امروزه روزگارش چگونه است؟! درآمد بازنشستگیاش چقدر است؟! آیا کسی حال این افراد را میپرسد؟! اگر من و امثال من این موضوعات را مطرح نکنیم، چه کسانی باید به این موضوعات بپردازند؟ اگر خود فرهنگیان به این موضوعات نپردازند و ارایه طریق نکنند، آن وقت سیاستمدارانی از بیرون بدون اطلاع از وضع این حوزه برای این قشر تعیین تکلیف میکنند و نتیجهاش همین میشود که میبینیم!