حسین اسکندرلو روز دوازدهم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۱ در جنوب تهران به دنیا آمد. در دوره مبارزات مردمی ضد شاه و استعمارگران وارد صحنه شد و در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ از اولین کسانی بود که با تصرف پادگان تسلیحاتی خیابان پیروزی تهران، به مردم کمک کرد. پس از پیروزی انقلاب، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی به حراست از آرمانهای مردم پرداخت و پس از آن به عضویت رسمی سپاه در «گردان 7» پادگان امام حسین(ع) درآمد. با شروع جنگ تحمیلی راهی جبههها شد و در سمتهایی چون معاونت گردان حنین، عضو شورای فرماندهی سپاه سر پلذهاب، مسئول بسیج سپاه غرب و فرمانده گردانهای سلمان، زهیر و علیاصغر(ع) به دفاع از میهن اسلامی پرداخت که در این مدت چندین بار نیز مجروح و شیمیایی شد و در روز 12 اردیبهشت 1365 در عملیات «سیدالشهدا(ع)» منطقه «فکه» بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردنش در روز تولدش به شهادت رسید.
سردار ابوالفضل مسجدی از همرزمان شهید حاج حسین اسکندرلو و مسئول روایتگری و زیارتگاههای کل سپاه، درباره لحظه شهادت این فرمانده شجاع و عملیات «سیدالشهدا(ع)» میگوید: این عملیات روز 11 اردیبهشت ماه سال 1365 در پی اجرای استراتژی «دفاع غیرمتحرک» عراق به مرحله اجرا درآمد. عراقیها توانسته بودند در این زمان تا نزدیکیهای «فکه» و «تپه سبز» پیشروی کنند. اگر جلوی عراقیها گرفته نمیشد میتوانستند تا جاده اندیمشک - اهواز بیایند. به همین خاطر، حاج علی فضلی که آن زمان فرماندهی گردانهای لشکر 10 سیدالشهدا(ع) را برعهده داشت، تمامی فرمانده گردانها را در ساختمان نجفاشرف فراخواند و به آنها یادآور شد که نیروی زمینی سپاه به ما تکلیف کرده است تا عملیاتی برای مقابله با پیشروی دشمن انجام بدهیم. این فرمان باید در کمترین زمان ممکن انجام میشد. از آنجایی که مدتی عملیاتی در منطقه طراحی و اجرا نشده بود تعدادی از نیروها درحال بازگشت به تهران بودند. حاج حسین، خیلی زود کسی را به راهآهن فرستاد تا بچهها بازگردند. طرح و نقشه عملیات در 48 ساعت ریخته شد. در خاطرم هست که 6 گردان از لشکر10 سیدالشهدا(ع) برای انجام این عملیات آماده شدند. گردان «علی اصغر» به فرماندهی حاج حسین اسکندرلو، گردان «المهدی» به فرماندهی شهید حسنیان، گردان «علیاکبر» به فرماندهی برادر تقیزاده، گردان «زینب» به فرماندهی حاج خادم و گردان «قاسم» به فرماندهی غلامی آماده شدند. نیروهای حسین اسکندرلو در اردوگاه «فرات» در دزفول مستقر بودند. گردانهای حضرت علیاصغر و المهدی زودتر از دیگر گردانهای عملکننده درگیر نبرد با دشمن شدند. در همان ساعتهای نخست درگیری تعدادی از تانکهای دشمن منهدم شد و تلفات زیادی داشتند تا اینکه صبح 12 اردیبهشتماه 65 تقریبا درگیری تن به تن میان رزمندگان ایرانی و عراقی در رملهای فکه آغاز شد. در این درگیریها حدود 97 تن از نیروهای گردان علیاصغر به شهادت رسیدند. با ادامه نبرد، حاج حسین نیز بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردنش در روز تولدش و در گردانی که نامش با نام طفل شش ماهه امام حسین(ع) بود به شهادت رسید.
پیکر حاج حسین را روی نفربر به عقب حمل میکردند که دشمن این نفربر را هدف قرار داد و منهدمش کرد و پیکر حاج حسین روی نفربر سوخت. پس از شهادت این فرمانده شجاع، حاج علی فضلی به نیروها دستور عقبنشینی داد.
من یک سرباز به نام «شهید صالحیان» داشتم که حاجحسین بسیار با او احساس دوستی میکرد. به همین خاطر از من خواست تا صالحیان همراهش باشد. پس از شهادت حاجحسین، من از شهید صالحیان شنیدم که حاجحسین اسکندرلو شب پیش از شهادتش گفته است: «امشب شب عاشورا است، حفظ انقلاب و این منطقه خون میخواهد و اگر نتوانیم این منطقه را حفظ کنیم دشمن تا جاده اندیمشک - اهواز پیش خواهد.» در این عملیات شهیدان «سیدمهدی اعتصامی»، «سیدمجتبی زینال الحسینی»،
«اصغر کاظمی»، «علی دهقان سانیچ» و
«سعید منتظری» از جمع همسنگران تخریبچی لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع) نیز در بازگشایی معبر برای رزمندگان به فیض شهادت نایل آمدند.