شماره ۵۵۵ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۱۴ ارديبهشت
صفحه را ببند
ایران، ‌سال 1296 خورشیدی؛آشیان رو به تباهی می‌رفت!
دم‌پختکی که در قحطی عظیم ایران پخته شد

|  آمنه ابراهیمی  |   تاریخ‌پژوه |

خشکسالی، سرما، سیل، بیماری و آفت‌افتادن به مزارع کشاورزی، آن هم در زمانی که کشور در بحبوحه جنگ یکم جهانی به حوادث و جریان‌هایی دچار شده بود، ایران را تقریبا فلج کرد. سیاست‌های حکومت مرکزی و احتکارگری فرصت‌طلبان روزگار را برای مردم از همیشه سخت‌تر کرده بود. افزون بر همه اینها حضور نیروهای روس و انگلیس، سختی‌ها را تشدید می‌کرد. مردم از شدت گرسنگی، حتی مردار حیوان و نیز برگ‌های علف‌هایی را می‌خوردند که هنوز پژمرده نشده بودند. حتی در برخی از جاها برگ خشک درختان به فروش می‌رسید. پولی اگر در جیب بود برای خرید نان مصرف می‌شد. مردم از رنج و تعب، نوزادان خود را سر راه می‌گذاشتند تا کسی به دادشان برسد. آن‌گونه که منابع شهادت داده‌اند، مردار انسان نیز خورده می‌شد. مرگ و مهاجرت چهره شهرها را غمگین و غمگین‌تر می‌کرد. دولت برای رفع گرسنگی مردم دم‌پختکی را تهیه و توزیع می‌کرد. این قحطی که در تداول عامه از آن به‌عنوان مجاعه یا‌ سال مجاعه و نیز ‌سال دمپختکی یاد می‌شود به اندازه‌ای مهیب و بزرگ بود که مردم تا مدت‌ها، حوادث و وقایع پیش و پس از آن را از نظر زمانی، با همان معیار می‌سنجیدند. مثلا می‌گفتند فلان شخص در ‌سال مجاعه به دنیا آمد یا فوت بهمان کس، پنج‌ سال بعد از مجاعه روی داد.
مردم در این شرایط برای برون‌رفت از روزهای بحرانی، راهی جست‌وجو می‌کردند. یک نهاد خیریه به نام کمیته مرکزی صدقات برای فقیران شهر تهران اقداماتی را انجام داد. اقدامات آنها در این موارد خلاصه می‌شد: اختصاص باغ اعتماد حضور با تجهیزات برای اقامت فقیران، باغی دیگر برای زنان و کودکان تهیدست، پناه دادن به ‌هزار نفر و ساخت حمام برای آنها و تامین لباس مناسب و جیره روزانه، درمان بیماران و نگهداری از زنان باردار و تامین شیر برای کودکان، تاسیس یک بیمارستان و سرانجام ایجاد کارخانه‌ای قالی‌بافی برای زنان. هیأتی از نوع‌دوستان در پاییز ‌سال 1296 برای کمک‌رسانی به فقرا و مجمعی به نام مجمع خیریه تهران تاسیس شد. همچنین هیأت متحده خمسه مقیم تهران یک باب دارالمساکین در جنب بازارچه حاجی آقا محسن تاسیس کرد و پنجاه نفر از فقیران بی‌دست‌وپا را در آنجا مورد حمایت قرار داد. افزون بر اینها، فعالیت‌هایی از سوی افراد خیر و انسان‌دوست به‌ویژه هنرمندان انجام شد. به‌طور مثال عایدات دو تئاتر به مردم قحطی‌زده اختصاص داده شد. عایدات یک تئاتر در بهمن‌ماه در گراند هتل تهران، زیر نظارت مجمع آذربایجانیان توسط کمیسیون خیریه مرکزی به دارالمساکین هدیه شد.
دست دعای مردم در شرایطی این‌چنین به سوی آسمان هم بلند بود. در تبریز آقاسیدحسن کرکری با عده‌ای به مصلای خارج شهر رفت و برای رفع عسرت و تنگی آذوقه به دعا و مناجات دست برداشتند. شرکتی خیریه در سمنان، خبازخانه سمنان را برای حل مشکل نان مردم اختصاص داد. عده‌ای به دلیل وضع بهتر ارزاق در رشت به این شهر هجوم بردند. جمعی از خیرخواهان در این شهر کمیسیونی به نام هیأت جمع‌آوری اعانه فقرا تشکیل و کاروان‌سراها، مساجد، تکیه‌ها و دکان‌هایی را برای اقامت فقرا اختصاص دادند. این نیکوکاران مردم را در آن مکان‌ها جای دادند تا هم از شر گرسنگی و هم از سرما نجات یابند. این کمیسیون برگزاری تئاتر را هم به‌عنوان راهکاری برای کمک به فقرا پیش گرفت. شرکت خیریه در اصفهان با حضور جوانمردان و نیکوکاران تاسیس شد. با گردآوری کمک‌های مالی و نیز پخت نان در نانوایی‌ها به مردم کمک‌رسانی شد. گروهی از بازرگانان در اردبیل با کمک حاکم شهر کمک‌هایی به مردم آسیب‌دیده رساندند. چهره این شهر بسیار بهتر از دیگر شهرها بود. در این میان فردی چون ارباب کیخسرو از نمایندگان زرتشتی مجلس در کمک به مردم فعالانه شرکت داشت. او به روایت اسناد و مدارک، در مصاحبه‌ای به روشنی از احتکار زمین‌داران و بازاریان سخن گفته است. با این همه گزارشی که احمد کسروی از وضع تبریز می‌دهد غمگنانه و دردناک است. به روایت وی، توانگران در مقطعی در تبریز، دست بینوایان را نگرفتند، وقتی کسی می‌مرد، مرده روی زمین می‌ماند و کسی نمانده بود تا مرده را حرمت نهد. هرچند بازرگانان تبریزی توانستند با تشکیل انجمن‌های خیریه به کمک مردم بشتابند. قحطی و مشکلات کشور تا دو‌ سال طول کشید. پس از دو ‌سال آهسته‌آهسته چهره شهرها و روستاها عوض شد، اما خاطره تلخ آن تا سال‌ها در یادها ماند.

 


تعداد بازدید :  921