| محمدجواد عرفانفر | نویسنده و پژوهشگر فرهنگ یزد|
برخی از جوانمردان و همنوعدوستان در دورههای گوناگون تاریخ، گاه به اندازهای در انجام وظیفه انسانی خود به ظرافتها و جزییات توجه نشان دادهاند که امروز با شنیدن و خواندن توصیفاتی از اقدامات آنان، شگفتی، تنها واکنشی است که میتوان نشان داد. اینکه در جایی بخوانی فردی نیکوکار در دورههای گذشته برای آسایش و آرامش مسافران در مسیرهای کهن کاروانرو، استراحتگاهی و خستهخانهای بنا کرده است، شاید چندان شگفتانگیز نباشد. در جایی دیگر اگر دریابی که جوانمردی، حق ستمدیدهای را از ستمگری ستانده است، باز بپنداری که خب، حمایت از حقوق مظلوم همواره در تاریخ وجود داشته و در دورههایی گوناگون به شکلهایی بازتولید شده است. انسان اما گاه در انجام وظایف انسانی به درجهای از مردانگی و دگریاری میتواند برسد که ذهن کمتر کسی یارای رفتن بدانسو باشد.
وقف، یکی از راههای تعدیل اقتصادی برای تحقق جامعهای انسانی است. مناسبات اجتماعی میان مردم با تکیه بر وقف سامان مییابند. این آیین کهن ایرانی- اسلامی ازجمله راههایی است که سدههای گوناگون جوانمردانه یاریگری و کارآیی خود را در عرصه عمل اجتماعی نشان داده است. بخشی عمده و قابلاعتنا از امور خیریهای که مردم براساس ایمان، به انجام آن همت گماردهاند، درقالب وقف پدیدار شده است. این شیوه نیکوکاری اجتماعی، در عرصههایی گوناگون کاربرد داشته و در همه زوایای زندگی اجتماعی نقش آفریده است.
مصارف موقوفات نیز در عین زیبایی و ظرافت، روحیه انسانی لطیف و ستودنی واقفان نیکوکاری را بیان میکند که جلوه و شکوه جوانمردی و عظمت روح یاریگر و تعاون آنان هر انسانی را بهوجد میآورد. سوای در نظر داشتن نیازهای روز جامعه، دوراندیشی و نیات والا و اندیشه متعالی و درک بالای واقفان در متنهای وقفنامهها این مدعا را شهادت خواهد داد.
این کوزه را بگیر تا اشک بر دیدگانت نیاید!
یزد، سرزمینی است که آب کم دارد اما در برابر این کاستی، جوانمردانی زیاد در خود جای داده است. تاریخ این را بهروشنی تأیید میکند. در بررسی متنهای وقفنامههای استان یزد به موردی جالب و شگفتانگیز در لطافت نگاه واقف به موضوعات انسانی برمیخوریم که هر خوانندهای را از ظرافت اندیشه دگریاری او به حیرت میآورد. در دو وقفنامه مربوط به شهرستانهای یزد و نفت، افرادی نیکوکار، کوزه وقف کردهاند. اینگونه وقف بهمنظور امداد و کمک به اطفال و خدمتکارانی است که در راه محموله خود را شکسته یا گم کنند. در این صورت برای اینکه با خشم و مواخذه و سیاست پدر و مخدوم خویش روبهرو نشوند، با مراجعه به متولی وقف، مثل یا عوض آن را میگیرند.
یکی از واقفان یزد در وقفنامه جامعالخیرات که به موقوفه سیدرکنالدین مربوط میشود و تاریخ تنظیم آن بهسال 736قمری بازمیگردد، اینگونه سفارش کرده است که «متولی برای خرج حوض هر ساله مبلغ پنجاه دینار نقد رایج خرج کند و در عوض هر کوزهای که به دست اطفال مسلمان میشکند، کوزه خریداری کرده و به آنها بدهد». همچنین در بخشی از وقفنامه خواجه غلامرضا در شهرستان تفت بهسال 1334 قمری چنین آمده است « ... تتمه آنرا ربع آنرا سبو خریده در... محله گرمسیر زیر بازار سفید بگذارند که مؤمنین قربهالیالله آبش نموده بالای انبار بگذارند که مترددین بیکلفت آشامیده واقف را به دعای خیر یاد نمایند».
همانگونه از این وقف برمیآید و کهنسالان یزدی نیز در گفتوگوی شفاهی وجود چنین پدیدهای را تأیید میکنند، گویا کودکان و خدمتکاران در گذشتههای دور برای آوردن آب از آبانبارها، پلههایی فراوان را میگذراندند. بسیار پیش میآمد که پس از پر کردن کوزه آب، در راه بازگشت، کوزهشان میشکست. بدینترتیب، بازگشت کودکان و غلامان به خانه دشوار میشد. صاحب موقوفه، کودکان و غلامان بسیاری را در راه آبانبارها گریان و پریشان دیده، از اینرو برای دلهای شکسته آنان، موقوفهاش را جهت خرید کوزه برای این افراد وقف کرده است.