شماره ۵۵۵ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۱۴ ارديبهشت
صفحه را ببند
نه هر كه سر بتراشد قلندري داند

|   حسين نوري‌نيا  |    روزنامه‌نگار و پژوهشگر |

پيرايش و آرايش موي سر از گذشته‌هاي دور مورد توجه جوامع و اجتماعات بشري بوده است. توجه به موي سر هرچند امروزه عموميت يافته و آرايش و پيرايش آن عمدتا برحسب مد يا مدل‌هايي (حتي مدلي فردي) انجام مي‌شود، در گذشته نزد برخي از گروه‌ها و اقشار اجتماعي واجد اهميت بود. بدین‌ترتیب نوع پيرايش و تراشيدن آن، نشانه و معنايي خاص داشت و بر جايگاه فرد در جامعه و در گروه دلالت مي‌كرد. هنوز نيز مي‌توان برخي از اين دلالت‌ها را در جامعه مشاهده كرد؛ هرچند به ندرت چنين است و در بيشتر موارد فاقد اين دلالت و حد پيراستن و كوتاه كردن يا حتي آراستن و زيبا كردن رخ مي‌نمايد.
اساسا توجه به نوع آرايش‌مو، به‌عنوان امري عمومي، موضوعي مدرن و جديد است؛ به‌طوري‌كه روندهاي جهاني‌شدن يا بهتر بگوييم جهاني‌سازي بر آن تأثيرگذار بوده است. در گذشته، مدل اصلاح مو عمدتا محلي و بومي بود. از يك سو، بيشتر مردها موي سر خود را مي‌تراشيدند و تعداد دفعات اصلاح موي‌سر در طول‌سال براي بيشتر افراد از انگشتان يك دست كمتر مي‌شد. در مواردي خاص و برخي گروه‌ها و اقشار به دلايلي كه به جايگاه اجتماعي، نوع شغل يا وابستگي گروهي مربوط مي‌شد، موهاي سر خود را برحسب مدلي اصلاح مي‌كردند و مي‌تراشيدند كه براي ديگران نيز قابل فهم بود. به‌عنوان مثال می‌توان به مدل‌های علي‌اكبري، صفدري يا حيدري اشاره کرد كه برخي از پهلوانان يا گردن‌كلفت‌هاي محله به آن آراسته مي‌شدند يا دراويش كه موي سر خود را بلند مي‌كردند كه هنوز نيز بسياري از آنان چنين مي‌كنند؛ چنين مويي، در سماع و ايجاد احساس جذبه و خلسه به آنان ياري مي‌رساند. به هر صورت، نوع اصلاح موي سر از معنايي محلي و بومي حكايت داشته است.
با مواجهه ايرانيان با تمدن غربيان، به ويژه با گسترش ارتباطات از طريق رسانه‌هاي گروهي، توجه به اصلاح موي‌سر، سمت و سويي ديگر يافت و ويژگي‌هاي بومي خود را رفته‌رفته از دست داد تا آن‌جا كه ديگر مدل‌هاي گذشته كاركرد خود را از دست داده‌اند و غير از برنامه‌هاي سينمايي، تلويزيوني و نمايشي، در جامعه از آنان نمي‌توان سراغي گرفت. ديگر مدل حيدري يا صفدري برايمان مضحك است و هيچ نشانه‌اي از وابستگي به گروه خاصي ندارد. اما از همان ابتداي مواجهه گسترده با تمدن غرب، انواع و اقسام مدل‌هاي مو در جامعه به وي‍ژه در میان جوانان نفوذ كرد و مورد استقبال قرار گرفت. برخي از اين مدل‌ها مانند مدل تن‌تني (كه برگرفته از داستان‌هاي تصويري و انيميشن‌هاي تن‌تن بود)، در بسياري از كشورهاي جهان مورد توجه و اقبال قرار گرفت يا مدل موی آلمانی در دوره‌هايي از توجه ويژه برخوردار شد.
به هر صورت، امروزه به دلیل گسترش ارتباطات انساني اعم از گسترش مسافرت‌هاي درون و برون‌مرزي و مواجهه گسترده اقوام و ملت‌ها با يكديگر و نيز نفوذ گسترده تلويزيون به مثابه برادري بزرگتر در خانواده‌ها، آرايش و اصلاح موي سر، همچون پوشش، ويژگي جهاني يافته است. كم‌وبيش مي‌توان مدل‌هايی متعدد را در اقصی نقاط دنيا يافت كه مورد اقبال و استفاده جمعيتی كثير قرار مي‌گيرد. حتي مي‌توان مدل‌هاي خاص هنرپيشه‌ها و برخي شخصيت‌هاي انيميشني را يافت كه برخي از افراد و گروه‌هاي اجتماعي از آن پيروي مي‌كنند. اینها در پی آنند که با اصلاح موي‌سر خود، ميزان محبوبيت آن فرد و شخصيت را نزد خود و ديگران به نمايش بگذارند. اين امر به خودي خود نه مذموم است نه ممدوح؛ هرچند كه ممكن است برخي از اين مدل‌ها از نظر اكثريت جامعه مضحك به نظر آيد؛ همان‌گونه كه برخي مدل‌هاي بومي قديمي خود ما نيز امروزه مضحك به نظر مي‌رسند. آنچه اكنون اهميت دارد، توجه به مو و اصلاح آن به‌عنوان عنصري نه فقط فردي و شخصي، كه به‌عنوان عنصري تأثيرگذار در فضاي اجتماعي و ارتباطات بين فردي است.
نكته اساسي در اين است كه امروزه اصلاح موي سر، به طرز معناداري متفاوت از گذشته، ضرورت زندگي قلمداد مي‌شود و آراستگي مو، اعم از تراشيدن يا كوتاه و مرتب نگاه‌داشتن آن، بخشي از آداب اجتماعي شناخته شده و در ارتباطات انساني و اجتماعي تأثيرگذار است؛ همچنین در فرد، گروه و جامعه احساسی خوشايند توليد مي‌كند. در اين‌باره تفاوتی معنادار را نيز نمي‌توان در نقاط مختلف دنيا يافت. به‌طور معمول با گسترش وسايل نوين ارتباط‌جمعي، مي‌توان شباهت‌هاي بسياري را در اصلاح و آرايش موي بيشتر مردمان يافت كه از گروه‌بندي خاص حكايت ندارد.
در اين ميان مي‌توان گروه‌هايي را به ويژه در كشورهاي غربي يافت كه آرايشی خاص و مدلي متفاوت از موي‌سر را به نمايش مي‌گذارند. اين گروه‌ها عمدتا براي خود هويتي تعريف مي‌كنند كه نوع آرايش و اصلاح مو نيز آن هويت را بازتوليد مي‌كنند، از اين‌رو، نوع پوشش، آرايش سر و صورت، علایق و افكار و نگرش‌هايی كم‌وبيش يكسان دارند. براي همين مي‌توان با وجود تفاوت‌شان از هنجارهاي پذيرفته‌شده عمومي، آنها را بازشناخت و تا حدودي رفتارشان را درك كرد زیرا مجموعه كنش و منش آنان، با زيست‌بوم جغرافيايي، فرهنگي و اجتماعي آنان ارتباطي تنگاتنگ دارد. اما گاه مدل‌هايي از آنان را در گوشه و كنار شهرمان مي‌بينيم كه نه‌تنها با هنجارهاي پذيرفته‌شده سنخيتي ندارند که با كنش و منش همان فرد نيز ارتباطي نمی‌گیرند؛ گويي بدون آن كه قلندري بدانند، سر تراشيده‌اند. هرچند آنان نيز، ثمره جامعه‌اي‌اند كه براي هنجارگريزي فرصت‌شماري مي‌كند.


تعداد بازدید :  351