شماره ۵۵۵ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۱۴ ارديبهشت
صفحه را ببند
نگاهی به رمان «از همانی راهی که آمدی، برگرد»
به همان راه برو

| حمید بابایی  |   داستان نویس |

ادبیات اجتماعی ایران این سال‌ها دستخوش اتفاقات خاص و اغلب غم‌انگیزی بوده است. سانسور شدید نوشته‌های اجتماعی که در میانه دهه 80 رخ داد، باعث شد نویسندگان این حوزه کمتر به سمت و سوی مباحث اجتماعی کشیده شوند و بیشتر ادبیات این حوزه پیرامون روابط فردی و حریم خصوصی پیش برود. اما با روی کار آمدن دولت جدید و باز شدن درهای ارشاد و راه یافتن فضای گفت‌وگو و نشان دادن مشکلات اجتماعی بدون داشتن واهمه از تیغ برنده سانسور باعث شد، دوباره ادبیات اجتماعی و آثار رئالیستی جان بگیرند. این احیای مجدد با پاسخ مثبت جامعه ادبی و مخاطبان روبه‌رو شد. از آن‌جا که چند اثر منتشر شده در این حوزه با نقدهای مثبت و از طرف دیگر با استقبال مخاطبان روبه‌رو شدند.
رمان «از همان راهی که آمدی، برگرد» نوشته فرشته نوبخت از این دست آثار است. رمانی واقع‌گرا با رویکردی اجتماعی که به بررسی و بیان مشکلات زنان (البته گروهی از زنان) در جامعه امروزی ما می‌پردازد. رمان دارای شش فصل است که توسط چهار راوی روایت می‌شود. در هر فصل یکی از شخصیت‌های اصلی رمان روایت اثر را به دوش می‌کشد.
داستان با روایت شیوا، دختری که از پرورشگاه بیرون آمده آغاز می‌شود. شیوا دختری بي‌سرپرست است که برای تأمین زندگی خود مجبور می‌شود تن به کار بدهد و ناخواسته وارد رابطه کاری می‌شود که زندگی او را دستخوش تغییراتی می‌کند. لحن و زبان شیوا با شخصیت او منطبق نیست. اگرچه جاهایی در متن نویسنده کوشیده با ایجاد تمهیداتی لحن شیوا را در روایت بسازد اما پذیرش زبان و لحن دختری پرورشگاهی با این زبان درست و پالوده پذیرفته نیست. اگر کمی از روایت شیوا با اغماض عبور کنیم. نکته دیگری در مورد این شخصیت وجود دارد و آن رعایت یک الگوی ثابت اخلاقی است که به نظر می‌رسد برای چنین شخصیتی صحیح نیست.  به بیان دیگر در مورد شیوا درست و اخلاقی بودن کمی توی ذوق می‌زند و گویی نویسنده شخصیتی کاملا پاک و منزه آفریده است. چیزی که در مورد عمل پایانی شیوا نیز دیده می‌شود. اما در این میان شخصیت مریم از نظر نوع روایت و شخصیت‌پردازی نمونه موفقی است. زنی که با از دست دادن شوهر خود تن به صیغه موقت صاحبکار شوهر مرحومش داده است. مریم نمونه تیپیک زنان آسیب‌پذیر اجتماع امروز است. پاشنه آشیل متن، شخصیت سیامک است. لحن و روایت سیامک به علت اغراق فراوانی که در بیان تکیه‌کلام‌های کوچه بازاری شخصیت وجود دارد، باورپذیر نیست و به نظر می‌رسد برای ساخته شدن شخصیت نویسنده از طرف دیگر بوم افتاده است. به هر جهت روایت اول شخص و استفاده از راوی غیر هم‌جنس (راوی‌ای که با جنسیت نویسنده انطباق ندارد) مشکلات و مصایب خود را دارد. به نظر می‌رسد که در این قسمت متن آسیب جدی دیده است.
 لحن این سه شخصیت به هم نزدیک است. اگرچه می‌توان به علت نزدیک بودن طبقه‌اجتماعی میان سه فرد تاحدودی توجیهی برای آن یافت، زیرا وضع اجتماعی‌ای که افراد در آن زندگی می‌کنند، مشخص‌کننده لحن و نحوه حرف‌زدن آنان است. البته این امر تا حدی توجیه‌کننده شباهت لحن می‌تواند باشد، اما باید به جنسیت افراد و واژگان مورد استفاده شخصیت‌ها نیز در این حوزه دقت شود که متاسفانه در مورد شخصیت شیوا و سیامک این امر مورد غفلت قرار گرفته است. زبان و نثر روان اثر از نکات حایز اهمیت و مثبت رمان است. نویسنده با نثری روان و شفاف متن را به خوبی به تصویر کشیده است. اما به راستی متن در پایان خود چه چیزی را مطرح می‌کند؟ با تمام این مواردی که ذکر شد چرا رمان «از همان راهی که آمدی، برگرد» حایز اهمیت است؟
ادبیات از چند جهت اهمیت دارد؟ چرا با توجه به تیراژ پایین کتاب‌ها همواره قدرت در پی سانسور و برخورد با نویسندگان است؟ ادبیات در حالت خاص خود زبان مردم و طبقه‌های مختلف جامعه است. درواقع شکل‌گیری رمان پاسخی به جامعه صنعتی بود. با رشد جامعه گونه‌های مختلف ادبیات برای پاسخ به طبقات مختلف شکل گرفت و در برهه‌ای نیز صدای اقلیت سرکوب شده بود. رمان نوبخت شنیدن صدای نه‌تنها اقلیت، بلکه بخشی از جامعه است که قدرت می‌کوشد آنان را نادیده بگیرد. قسمتی از جامعه که قدرت آشکارا در اخبار و تحلیل‌های اقتصادی خود آنان را نمی‌بیند. شخصیت شیوا زنی است که برای امرار معاش خود باید در جامعه‌ای مردسالار تن به هر خفتی بدهد و زمانی‌که حاضر به ارایه خود نمی‌شود، آسیب می‌بیند. رمان فریاد این زنان جامعه است. زنانی که به نان شب محتاج‌اند، نه عطر و ماشین و روابط موازی. اینان واقعیت‌های کلانشهر تهران است. نه طبقه متوسط جعلی که در دل رمان‌های متوسط با بزک ساخته می‌شوند. انسان‌های لوس و بي‌مایه‌ای که از دل تجربه زیسته اندک نویسنده بیرون آمده‌اند. رمان نوبخت، قماری آشکار روی این مسائل است. اگرچه در بخش‌هایی از مشکل شخصیت‌پردازی و لحن رنج می‌برد. اما نویسنده به جای تن دادن به مفاهیم بي‌خاصیت و معمول ادبیات سعی در پرده‌دری از جامعه‌ای محافظه‌کار دارد.

 


تعداد بازدید :  234