سوشیانس شجاعیفرد طنزنویس
[email protected]
این روزها و بعد از تفاهم لوزان، فرصت مجددی پیش آمد تا مردم ما، رویاپردازیهای جدیدی انجام دهند. البته اصولا شروع این خیالپردازیها هر هشتسال یکبار و همزمان با آمدن یک رئیس دولت جدید است که خب با وقایعی مثل صعود به جامجهانی یا چیزی مثل توافق ژنو، دوباره ریست میشود! مثلا بعد از انتخاب رئیسجمهوری روحانی، مردم ما خیال برشان داشت که دیگر مملکت میشود گل و بلبل و کل یوم مشکلات مملکت یک شبه حل میشود! نان سنگک میشود این هوا؛ کوبیده، برگ و چلوکره میدهند دستت به پنج تومن! یا بعد از تفاهم لوزان مردم فکر کردند دلار میشود هفت تومان و ترافیک و آلودگی هوای تهران حل میشود، دریاچه ارومیه پر از آب میشود و حتی اخباری مبنی بر افزایش تعداد یوزهای ایرانی به گوش رسید! البته عرصه هنر هم از این رویاپردازیها دور نماند. ازجمله اینکه شایعات دست اولی به دستمان رسیده که احتمالا بانو شکیرا، خواننده سرشناس جهان وطن (آمریکایی، لبنانی، کلمبیایی) قرار است برای برگزاری یکسری کلاسهای آموزشی خوانندگی و اجرای تکخوانی برای بانوان به ایران بیاید! دولت آقای روحانی البته ید طولایی در آوردن بزرگان هنر به ایران و بعد از چند روز، در آوردن صدای این بزرگان دارد! از استاد کیتارو که با سلام و صلوات و تبلیغ فراوان آمد و با دل پر و قیافه شاکی ایران را ترک کرد تا عالیم
قاسیم اف، موسیقیدان شهیر آذری که وقتی با دخترش روی صحنه رفت، آمدند و گفتند ببخشید، شما و این خانوم چه نسبتی با هم دارید؟! بفرمایید سوارون بشوید، همه چی توی کلانتری معلوم میشود! اما خب وقتی رونی کلمن گردن کلفت باعث دلنگرانی است و برنامههای او از فیگور گرفتن و کلاس به تور زیارتی تغییر مییابد، دیگر سفر فرضی شکیرا که جای خود دارد! حالا فرض کنید تهیهکنندهای بخواهد با وضع موجود برای این خانم خواننده برنامه بچیند!
بانو شکیرا احتمالا از همان لحظه ورود به فرودگاه تهران، دچار تحول روحی و معنوی میشود و ابتدا به ساکن، برنامه روز اولش به دیدار از اهل قبور خواهد گذشت. ازجمله حضور در مزار اسطوره تاریخ موسیقی جهان استاد پاشایی!
روز دوم: سر صبح مراجعه به حمام عمومی و ریختن آب توبه روی سر و متنبه شدن... برنامه عصر: حضور در کنسرت حامد زمانی با پوشش مناسب!
روز سوم: شکیرا اعلام میکند طی این دو روز متوجه شده که مردهای ایرانی چقدر مرد هستند و تا حالا چقدر از زندگی عقب بودهاند. بنابراین بهطور غیابی از همسرش پیکه جدا میشود و از فردوسیپور میخواهد تا درباره انتخاب همسر آیندهاش از میان فوتبالیستهای ایرانی یک مسابقه پیامکی برگزار کند!
روز چهارم: شکیرا که تمام امیدش برای برگزاری کنسرت یا کلاس آموزشی از بین رفته، ناچار به بازدید از متروی تهران میرود و از نقش دکتر خلبان قالیباف در توسعه تهران تشکر و قدردانی میکند! همچنین او بابت ماندن حسین رضازاده در شورای شهر تهران تقدیرنامهای برای رضازاده میفرستد که رضازاده این تقدیرنامه را به همسرش تقدیم میکند!
روز پنجم: شکیرا با حضور در استودیوی صداوسیما و شرکت در برنامه به خانه بر میگردیم، برای شرکت در برنامه کودکانه فیتیله ابراز علاقه کرده و از اینکه فرزندان خودش چنین برنامه شاد و مفرحی ندارند، اظهار ناراحتی میکند!
روز ششم: بعد از تهاجم گروهی تعدادی از کاربران اینترنتی به صفحه مجازی او و آشنا شدن شکیرا با فرهنگ غنی ایرانی، کلیه صفحات مجازی خود در اینترنت را میبندد و برای مهاجرت از ایران اقدام میکند! که البته توجیه میشود او به دلیل داشتن تبعیت غیرایرانی، نیازی ندارد ادای دخترهای عشق مهاجرت ایرانی را بکشد و میتواند با پاسپورت خودش و بعد از پرداخت عوارض خروج از کشور و به شرط داشتن اجازه ولی، ایران را ترک کند!