زیستن در انزوای بینالمللی
سودان کشوری است که نامش از عبارت عربی بلاد السودان گرفته شده است؛ سرزمین سیاه. سرزمینی که با متجاوز از 000/500/2 کیلومترمربع مساحت، وسیعترین کشور آفریقایی و بزرگترین سرزمین در بین کشورهای اسلامی است، همچنین بهعنوان نهمین کشور از لحاظ مساحت در جهان، به اندازه یکچهارم قاره اروپا وسعت دارد و 39میلیون نفر جمعیت را در خود جای داده است. سودان از شمال با کشورهای مصر و لیبی، از غرب با چاد و آفریقای مرکزی، از جنوب با سودانجنوبی و از شرق با اتیوپی و اریتره همسایه است و دریایسرخ این کشور را از عربستانسعودی جدا میکند.
خارطوم پایتخت این سرزمین است. زبان رسمی این سرزمین عربی و انگلیسی است و نظام قانونیاش؛ شریعت اسلامی. مردمان آن سامان دادوستدهایشان را به دینار سودان انجام میدهند. 97درصد مردم این کشور مسلمانند و 3درصد باقیمانده را آنیمیست، مسیحیان و قبطیها تشکیل میدهند. ترکیب جمعیت کشور سودان فوقالعاده پیچیده است بهطوری که 10 گروه قومی مهم را میتوان در آن تشخیص داد. سودان از کشورهای فقیر جهان است؛ 47درصد سودانیها طعم تلخ فقر را میچشند و حدود 80درصد جمعیتش به کشاورزی و دامداری مشغولند، البته به شیوه کاملا سنتی. صنايع فعال سودان نيز بيشتر در زمينه فرآوري و تبديل محصولات كشاورزي ايجاد شدهاند. مردم سودان در طول 60سال اشغال مشترک توسط مصر و انگلیس، سختیها و مشکلات فراوانی را تحمل کردند و با توطئههای فراوانی روبهرو شدند؛ توطئهای که سعی داشت این کشور را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کند اما مردم سودان پس از اشغال کشورشان در هر گوشه و کنار با اعتراضهای آرام و غیرآرام مخالفتشان را با حضور اشغالگران در اين كشور، اعلام ميكردند. اين مردم فقير و مظلوم تصميم گرفتند شعار «سودان براي سودانيها» را فریاد کنند تا در برابر بسياري از توطئههاي ريز و درشت كه اشغالگران مصري و انگليسی براي آنها طراحي ميكردند، مقاومت کنند.انزواي بينالمللي كشور سودان لطمات فراواني به اقتصاد اين جمهوري وارد كرده است ولي دولت اين كشور اخيراً تصميم گرفته تا با استفاده از الگوهاي خارجي به توسعه بخش نفت بپردازد. بر پایه شاخص گرسنگی جهانی که در سال 2013 منتشر شد، رتبه پنجم گستردگی گرسنگی به سودان رسید؛ کشوری که امید به زندگی در میان مردانش 55-49 و برای زنانش 66-57سال است. این کشور به ازاى هر یکهزار نفر از جمعیت خود، 48-36 نفر نرخ زاد و ولد، 59/9 نفر نرخ مرگومیر و 24/0درصد نرخ مهاجرت دارد. در حال حاضر، از هر یکصد کودک (پسر) 6/ 6 نفر و از یکصد کودک (دختر) 4/6 نفر قبل از رسیدن به 4سالگى بر اثر بیمارىهاى مختلف تلف مىشوند. نرخ بارورى زنان سودان نیز همچنان بالاست، به طورى که هر زن سودانى در طول دوران بارورى خود بهطور متوسط 1/ 5 مرتبه باردار مىشود. جنگهای خونین با همسایگان و درگیریهای داخلی روند پیشرفت امکانات و بهداشت را در این بلاد کند کرده و بازتاب آن نصیب مردم این کشور شده است. شیوع بیمارى ایدز در سودان نیز همچون بسیارى از کشورهاى آفریقایى مشهود است. از سال 1992 تاکنون، قریب به 23هزار سودانى بر اثر ابتلا به این بیمارى درگذشتهاند و قریب به 400هزار سودانى مشکوک به ابتلا هستند. جنگهای داخلی، ناپایداری دیرین دستگاه سیاسی، بدی آبوهوا، پایین بودن ارزش کالاهای تولیدی در بازار جهانی و سیاستهای نادرست اقتصادی همگی سوغات فقر و تنگدستی را برای ساکنان این سرزمین به ارمغان آوردهاند. بیکاری، دوست آشنای مردم این کشور است و پس از جداشدن جنوب از شمال و از دست دادن منابع نفتی و جنگلی، نرخ تورم در این گستره رو به فزونی گذاشته است. این در حالی است که سودان جنوبی 75درصد نفت این کشور را در اختیار دارد.
خدمات رفاهی یا بیرفاهی
سودانیها برنامههای تلویزیونی خود را از 3 شبکه دولتی به تماشا مینشینند. در سودان نزديك به 80هزار شماره تلفن ثابت و 3500 شماره تلفن همراه وجود دارد. مردم اين جمهوري امواج 12 ايستگاه راديويي (AM)، يك ايستگاه راديويي (FM) و يك ايستگاه راديويي با طول موج كوتاه را دريافت ميكنند و برنامههاي تلويزيون سودان از طريق 3 شبكه دولتي در سراسر كشور پخش ميشود. این کشور تنها 61 فرودگاه بزرگ و كوچك دارد كه تنها يك فرودگاه از آنها توانايي پذيرش هواپيماهاي پهنپيكر را
داراست.!
زندگی روی باتلاق
در یکی از بزرگترین باتلاقهای دنیا در کنار جلگههای رود نیل در سودان مردمانی در حال زندگی هستند. این افراد منازل خود را روی تودههای شناور در این باتلاقها ساختهاند. تنها راه رفت و آمد بین خانهها راه آبی است که ساکنان آن با استفاده از قایق از آن استفاده میکنند. تنها منبع درآمد ساکنان محلی، ماهیگیری است. این جلگه و باتلاقهایش بسیار حاصلخیز هستند و شامل گیاهانی میشوند که به دلیل نداشتن ریشه، شناورند ولی حجم بالای انباشته شده آنها قابلیت تحمل حجم زیاد وزن را به آنها داده و ساکنان آنجا نیز از این قابلیت استفاده کرده و خانههای خود را روی آنها میسازند.
مشکلات زنان
براساس گزارش دیدهبان حقوق بشر، نظام حکومتی سودان با تحمیل برخی ممنوعیتهای ناروا و قوانین نامناسب و غیرانسانی پیرامون مسائل خصوصی زنان و نوع رفتار و پوشش در اماکن عمومی زندگی را برای زنان سختتر کرده است. زنان سودانی در صورت زیر پا گذاشتن ماده موسوم به 152 که گستاخی در مسائل اخلاقی را جرم به حساب میآورد، دستگیر و به تحمل 40 ضربه شلاق محکوم میشوند. براساس این بند اگر زنی با لباسی که روی زانو را نپوشاند در ملأعام ظاهر شود به اخلاق اجتماعی دهنکجی کرده و به تحمل 40 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. بسیاری از مسائلی که طبق قوانین سودان زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و نظم عمومی به حساب میآید به روابط زنان و مردان مانند انتخاب پوشش، سیگار کشیدن و رفتارهای دیگر که اولیای امور آنها را غیرمشروع میدانند، ارتباط پیدا میکند.
قربانیان خاموش
800هزار کودک در سودان به شدت دچار سوءتغذیه هستند و مسأله مهم این است که این کودکان در مناطق جنگزده نیستند بلکه در شرق کشور به سر میبرند که در دهه اخیر از درگیریها به دور بوده است، بنابراین ریشه سوءتغذیه در جنگ نیست، علت بیشتر در عدم سرمایهگذاری در خدمات عمومی است؛ واقعیتی مهم اما غمناک. واقعیت غمانگیز دیگر این است که در سراسر جهان 58میلیون کودک از آموزش و پرورش محروم هستند و 2میلیون از آنها در سودان زندگی میکنند. در سودان دو دانشگاه وجود دارد؛ دانشگاه قاهره با چهار دانشکده و 2هزار دانشجو و دانشگاه خارطوم با 9 دانشکده و 4800دانشجو که 494 نفر از آنان دخترند. جنگ در این کشور کودکان را بینصیب نگذاشته است؛ بیشتر پسران که اکثرا جوانترینشان 13سال دارند، توسط مردان مسلح ربوده میشوند. از میان این کودکان 12هزار کودک بهعنوان سرباز در سراسر سودان جنوبی به کار گرفته شدهاند.
سیاست در کنار ناآگاهی
درصد بالای بیسوادی در سودان باعث شده مردم در امور سیاسی و تشکلات اجتماعی داخل نشوند و چنانچه دخالتی هم مشاهده شود، آگاهانه و با توجه به اراده آنان نبوده است. اضافه بر بیسوادی، سکونت غالب مردم در روستاها و برخورداری از زندگی عشایری آنان را از شناخت تمدن جدید، نوگرایی و خلاقیتهای مدرن دور ساخته و بدیهی است همین عوامل سبب شده تا از دخالت و مشارکت در دستگاههای دولتی بهعنوان یک کیان و فکر جدید دور بمانند.
با وجود برخی از مظاهر نوگرایی در سودان، خصوصا از نیمهدوم قرن بیستم میلادی باید گفت اکثریت افراد این کشور را افراد بومی و با فرهنگ روستایی و عشایری تشکیل میدهند. این عوامل همراه با خصوصیات ویژه چون وسعت زیاد کشور، ضعف شبکه ارتباطی و عدم توسعه راهها و عدم گسترش تحصیلات در میان اقشار جامعه، دولت خدمات را خواسته یا ناخواسته در انحصار جمعیت نخبه درآورده است که درصد اندکی از سکنه سودان را تشکیل میدهند.
این مجموعه که بهعنوان طبقه نخبگان در سودان ظهور یافتهاند، توانسته در امور سیاسی دخالتهای قابل ملاحظه و چشمگیری داشته باشند و حدود نیمی از بودجه دولت را به خدمت خود بگیرند، درحالیکه تنها درصد اندکی از افراد جامعه را دربر میگیرند. همچنین آنان خدمات، رشد و توسعه را در مراکزی به کار گرفتهاند که به نحوی با منافع آنان در ارتباط است. رژیمهای سیاسی هم هرگاه خواستهاند فشار خود را علیه این طبقه مرفه به کار گیرند، در قبال آنان که غالبا سیاسی و اقتصادی هستند، عاجز شده و بر عکس نخبگان برای عملی ساختن خواستههای خود و قبضه افزونتر امکانات، شیوههای مختلفی را به کار بردهاند که شاید مهمترین آنها تأسیس سندیکاها و اهرمهای مختلف فشار همچون جمعیتهای حقوق مدنی است، قدرت سیاسی نخبگان توسط همین دستگاهها و موسسات، بیشتر شده بهطوری که نقشهای مهمی در صحنههای سیاسی مملکت که به سرنگونی بیش از یک دولت یا عقبنشینی در مقابل آنها انجامید، بازی کردند.