شماره ۵۵۴ | ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۳ ارديبهشت
صفحه را ببند
پیله خودخواهی خود را بشکافیم

فرشته احمدی رمان‌نویس

جهان بهتر، جایی است که بشر همیشه دوست داشته آن را بسازد و تاکنون این خواسته تنها در حد یک آرزو باقی مانده است. شاید حرف زدن درباره «جهان بهتر» شبیه گفتن از یک آرزو باشد، چون تاکنون تحققش امکان‌پذیر نبوده که ما در چنین جهانی زندگی می‌کنیم. اما بدیهی‌ترین مسأله این است که دنیا جایی است برای زندگی همه و مسلما باید تمام امکاناتش برای همه باشد و همه انسان‌ها با هر نژاد، قومیت و از هر نقطه این کره خاکی از آن بهره‌مند بشوند. جهان زمانی جای بهتری است که انسان‌ها نگاه منصفانه به هم داشته باشند و همه افراد در کنار داشتن امکانات و فرصت‌های مساوی بتوانند ویژگی‌های فردی خود را حفظ کنند.
همه ما در طول زندگی مان در محضر معلمان خود که تاکیدشان بر هم زیستی مسالمت آمیز بوده و این‌که هر چه را برای خود می‌خواهیم برای دیگران هم بخواهیم آموزه‌هایی را داشته‌ایم اما انگار بشر فراموشکار است و این آموزه‌ها را فراموش کرده که اینچنین برای منافع نامشترک و خودخواهی‌هایش با جنگ‌ها، تبعیض‌ها و ناآرامی‌ها چهره جهان را زشت کرده است. به نظرم راهکار نجات از این مسأله در این است که سطح آگاهی و فرهنگ بشر بالا برود، باید راهی برای تعامل این بشر یافت، این‌که انسان بداند همه باهم مساوی هستند و کسی، برتری به دیگری ندارد. باید انسان امروز یاد بگیرد که دیگران را ببیند و برای آزادی افراد در هر حیطه‌ای که امکان‌پذیر است، ارزش قایل باشد. این درست است که وقتی منافع دیگران را در نظر می‌گیریم محدوده آزادی خودمان کوچکتر می‌شود به‌طوری که با منافع دیگران در تناقض نباشد ولی وقتی فرد می‌داند که به همان محدوده کوچک آزادیش ارزش قایل هستند و کسی به آن حیطه تعرض نمی‌کند، دنیا جای بهتری برایش خواهد بود. در جوامعی که انسان‌ها نگاه نسبی دارند و با مشکلات سیاسی و اقتصادی کمتر روبه رو هستند، زندگی بهتری در جریان است و شاید برخی به بدیهی‌ترین چیزهای این جوامع به نگاه حسرت بنگرند.
دنیایی امن است و می‌شود نام «جهان بهتر» را برای آن برگزید که انسان‌ها از امنیت در همه جوانب و ابعادش برخوردار باشند و هر روز صبح دغدغه حداقل‌های فردای خود را نداشته باشد، در دنیایی که زندگی افراد به چرا‌ها و‌ای‌کاش‌ها گره خورده و ذهن افراد پر از بایدها و نبایدهایی است که به روزمرگی‌اش وابسته است نمی‌توان لقب جهان بهتر را به آن داد. در جوامع مختلف رضایتمندی و رفاه متفاوت است؛ در این کره خاکی، جوامع فقیر و ثروتمند با جغرافیا و شرایط متفاوت را شاهد هستیم که جوامعی با جغرافیای سخت‌تر و شرایط نامناسب‌تر زندگی سخت تری را تجربه می‌کنند.
داشتن جهان و زندگی بهتر نیاز به چیزهای زیادی ندارد و در برخی جوامع برطرف شدن حداقل نیازها جهان را برای ساکنان آن جای بهتری می‌کند؛ جایی که به همه ساکنان به یک چشم نگریسته می‌شود. در حقیقت دغدغه افراد این نیست که افرادی که دور هم جمع شده‌اند از کجا آمده‌اند و از چه سطح و نژادی هستند. درواقع این افراد به این سطح از آگاهی رسیده‌اند که بدون تبعیض و تفکرات و ذهنیت‌های اشتباه جهان خود را به نظاره نشسته‌اند. در وهله اول برای این‌که جامعه‌ای به این سطح از آگاهی برسد باید امنیت اقتصادی داشته باشد، جامعه‌ای که دغدغه معیشت دارد جوانب بهتر زندگی کردن و تلاش برای جهان بهتر برایش بی مفهوم می‌شود؛ باید آدمی امنیت را در تمام ابعادش احساس کند تا بتواند به بالا بردن سطح آگاهی‌اش برسد و ایده‌آل‌ها را در افق خود قرار دهد. متاسفانه چیزی که ما در جهان اطراف خود شاهدیم این است که بشر به جای صعود در ایده آل‌هایش رو به تأمین حداقل‌های خود آورده است. شوربختانه دنیای امروز ما پر از تضاد بین اخلاق و خواسته‌های فردی است و افراد به این نتیجه غلط رسیده‌اند که هرچه بی‌اخلاق‌تر زندگی کنند شرایط بهتری را برای خود فراهم می‌آورند و در این مسیر اخلاقیاتی را که کسب کرده بودند را شاید در شرایط سخت معیشتی از دست داده‌اند و برای سهم بیشتر با هم می‌جنگند. این واقعیتی است که زندگی کمی برای همه سخت شده؛ درحال حاضر با افزایش جمعیت ساکن روی کره زمین و برآورده کردن نیازهای آنها جنگ آدم‌ها، جنگ تأمین انرژی و امکانات بیشتر برای رفع نیازها است ولی با این شرایط هم اگر آدمی به برخی مسائل از یاد رفته رجوع کند می‌توان جهان بهتری را متصور بود.
به نظر من جهان بهتر آدم‌ها زیاد با هم متفاوت نیست و جهانی که بشود در آن منافع مشترک انسان‌ها را تأمین کرد و محدوده آزادی‌های فردی را شناخت، جهان بهتری خواهد بود. شاید یکی از اولین گام‌هایی که باید بشر برای ساختن جهان بهتر بردارد این باشد که وقتی قدرت کارهای بزرگ را ندارد از کارهای کوچکتر شروع کند؛ ابتدا به خودش سری بزند و از ساختن خود شروع کند این‌که به این نقطه برسد که اگر دیگران بهتر زندگی کنند او هم زندگی مناسب تری خواهد داشت یا با تربیت فرزند خود نسل بعد را با سطح آگاهی بهتری بار بیاورد، نسلی که ایمان داشته باشد، منافع شخصی‌اش در گرو تأمین منافع عمومی جامعه است، نسلی که در آن این یک مهم باشد که برآورده شدن تأمین منافع عمومی در برخی موارد به تأمین منافع فردی برتری دارد چون تأثیر آن گستردگی بیشتری دارد. نسلی که حیطه تنگ خواسته‌های خودخواهانه و حقیر شخصی خود را برای ساختن دنیای بهتر برای همه از میان بر می‌دارد و دیگران را نه روبروی خود که در کنار خود می‌بیند.
امروزه اطلاع‌رسانی در سطح بسیار بالایی صورت می‌گیرد و در لحظه‌ای که اتفاقی در گوشه‌ای از جهان هستی رخ می‌دهد همه از آن مطلع می‌شوند پس نسبت به گذشته، خیلی راحت‌تر می‌توانیم از خودخواهی‌های خود بگذریم و به این نتیجه برسیم که ما در کنار میلیاردها آدم زندگی می‌کنیم و می‌توانیم در حد توان خود، کاری برای دیگران انجام بدهیم.
تمام اینهایی که گفته شد درواقع جزو وظایف تک تک ما است تا بتوانیم جهان بهتری برای زیست بشر بسازیم. کاش روزی برسد که انسان به این آگاهی برسد که منافع و خواسته‌هایش تنها چیزهای مهم این دنیا نیستند.

 


تعداد بازدید :  338