محمودرضا بهمنپور مدير انتشارات نظر
چند روز بيشتر تا آغاز بزرگترين رويداد فرهنگي در حوزه كتاب باقي نمانده است. با اين وجود اما همه كسانيكه به نوعي با برگزاري اين نمايشگاه درگير هستند نيك ميدانند، نمایشگاه کتاب جایگاه مشخص خودش را دارد. سوال این است، آيا كسي هست كه از تاثير توجه به فرهنگ مكتوب، كتاب و كتابخواني چيزي نداند؟
با این حال نمیتوان به صرف برگزاری نمایشگاه کتاب، انتظار معجزه داشت. نمایشگاه كتاب تابعی از وضع اقتصادی جامعه است. اگر شرایط اقتصادی جامعه مثبت باشد، رجوع به نمایشگاه و تهیه کتاب به راحتی اتفاق خواهد افتاد. شرایط اقتصادی کشور مطلوب نیست و این مشکل ناشی از سیاستهای اقتصادی غلط در طول 3دهه اخیر است. زیر ساختهای کتاب در این کشور از بین رفته است. سالنهای کتابخانه تبدیل به قرائتخانه شده و درواقع ویران شده است. مهمترین کتابخانههای عمومی شهر از کتابهای روز ایران و جهان خالی است. هرچه از تهران به سمت شهرهای دیگر حرکت کنید، فاجعه عمیقتر میشود، تاحدی که یا مخزن کتابخانهها خالی است یا مملو از کتابهای عمومی ادبیات و روانشناسی شده است. مجموعه سیاستهای این سالها به جای ایجاد پایههای قوی فرهنگی، به سستتر شدن زمینههای قبلی منجر شده است. البته توجه به پدیدههای سالهای اخیر دنیا چون اینترنت هم در کمتوجهتر شدن مردم به کتاب موثر بوده است. نمایشگاههای کتاب در دیگر کشورها متناسب با زیرساختهای فرهنگی آنها است. در آن کشورها با این وجود که پدیدههایی مثل اینترنت موردتوجه قرار گرفته اما به هیچعنوان همچون ایران دچار آسیبهای جدی فرهنگی نشده است. در اين شرايط بايد يك سوال عمومي و البته اساسي را دوباره طرح كرد و گفت چرا؟ علت این موضوع سیاستهای صحیح فرهنگی و تقویت بسترهای فکری است. من بهعنوان يك ناشر از دولت انتظار دارم سیاستهای حمایتی خود را قانوني كند. در اين بين پرهيز از حمايتهاي موردي ايفا كننده نقشي اساسي است. دولت بايد بداند حق ندارد با پول عموم مردم در نمایشگاههای خارجی شرکت کند. دولت بايد بداند اگر نمایشگاهي چون نمايشگاه كتاب بوبولنيا توجیه اقتصادی داشته باشد، خود ناشران در آن شرکت خواهند کرد. اين درحالي است كه مسئولان دولتي در فروردینماه با هزینه و بودجهای سنگین در نمایشگاه بولونیا شرکت کردند و به هیچ دستاوردی نرسیدند. آنها سالگذشته هم با صرف هزینهای سنگین در نمایشگاه فرانکفورد شرکت کردند و دستاورد درخوری نیافتند، هرچند فرستادگان به آن نمایشگاه اطلاعات غلطی در مورد موفقیت در آن نمایشگاه ارایه کردند. این روش نهتنها سرمایههای ملی را از بین میبرد بلكه کوچکترین کمکي هم به نشر کشور نمیکند. هزینهای بالغ بر 500هزار یورو که برای کشور هم ذرهای بازگشت سرمایه نداشت را نباید بهعنوان کسب موفقیتهای بزرگ توجیه کرد. اگر این هزینههای بیهوده کسب موفقیتهای بزرگ نام دارد، پس شکست را باید چگونه توضیح داد. من بهعنوان ناشر از چنین اقداماتی به شدت انتقاد میکنم و اميدوارم گوش مسئولان دولتي به اين حرفها بدهكار باشد...