شماره ۵۵۳ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۱۰ ارديبهشت
صفحه را ببند
از واقعیت نباید گریخت

لطف‌الله آجداني مورخ و مدرس دانشگاه

تاريخ جوامع بشري، شاهد ظهور فرهنگ‌ها و تمدن‌هاي فراوان و مختلفي بوده است که بسياري از آنها دچار ميرايي شده يا در صورت مانايي نيز از سهم و جايگاهي شايسته در فرهنگ و تمدن و فرآيند توسعه‌يافتگي موزون، فراگير و پايدار برخوردار نشده‌اند.
 توانمندي‌هاي هر جامعه و توسعه‌يافتگي آن در حوزه‌هاي مختلف اجتماعي، سياسي و فرهنگي، جداي از ريشه‌دار بودن در علل و عوامل متعدد، شاخص‌هايي دارد که آن شاخص‌ها مبناي ارزيابي و اندازه‌گيري ميزان توانمندي و توسعه‌يافتگي يک جامعه است. مفهوم توانمندي معطوف به برخورداري از ظرفيت‌ها و فرصت‌هاي پيش‌برنده است اما اين مفهوم را نمي‌توان و نبايد به برخورداري از ظرفيت‌ها و فرصت‌هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي موجود در آن جامعه محدود کرد. علاوه بر توانايي برخورداري از ظرفيت‌ها و فرصت‌هاي موجود و استفاده  مطلوب از آنها به‌عنوان يک شاخص مهم کارآمدي و اثربخشي، ميزان توانمندي يک جامعه به ميزان ظرفيت‌سازي و فرصت‌سازي‌ها در آن جامعه بستگي دارد. همچنان که در روند توسعه يک جامعه نيز، ميزان تعميق‌يافتگي، تعادل، توازن، فراگيربودن و پايايي توسعه نيز از ديگر شاخص‌هاي مهم سنجش کيفي توانمندي و توسعه آن جامعه است. در چارچوب مفاهيم و نهادهاي اجتماعي، ‌سياسي و فرهنگي و در نسبت ميان دولت‌ و ملت، قانون‌گرايي، آزادي‌هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي مشروع و قانوني، رفاه و امنيت اقتصادي، عدالت اجتماعي در توزيع عادلانه امکانات، منابع و فرصت‌هاي پيشرفت فردي و اجتماعي، خلاقيت و نوآوري در توليد علم، رشد آموزشي و پژوهشي، کاربردي بودن علوم و تبديل علوم به محصولات اجتماعي، سياسي،‌ اقتصادي و فرهنگي، عقلانيت اجتماعي، ‌سياسي و اقتصادي، فرهنگ نقد و نقدپذيري، تحمل عقايد مختلف و مخالف، تناظر و تعامل انديشه‌ها، ازجمله الزامات و مولفه‌هاي يک جامعه توانمند، توانمندساز، توانمندگرا، توسعه‌يافته، توسعه‌گرا و توسعه‌محور است.
بي‌ترديد اگر ايران را در حوزه‌هاي مختلف اجتماعي، سياسي و فرهنگي،‌ جامعه‌اي هر چه توانمند‌تر و توسعه‌يافته بخواهيم، نمي‌توانيم و نبايد از پاره‌اي ضعف‌ها و عقب‌ماندگي‌هاي موجود در ساحت‌هاي مختلف اجتماعي، سياسي و فرهنگي غفلت کرده و ساده ‌انديشانه مدعي توانمندي و توسعه‌ يافتگي بود.
از برابر اين واقعيت نمي‌توان و نبايد گريخت که جامعه کنوني ايران به‌رغم ميراث گرانبهاي تاريخ و فرهنگ و تمدن کهن و بارور ايراني- اسلامي و توانمندي‌هاي برآمده از آن ميراث و دستاوردها، هنوز با نقطه مطلوب توانمندي و توسعه کارآمد،‌ فراگير، متوازن و پايدار در حوزه‌ها و سطوح و لايه‌هاي مختلف اجتماعي، سياسي و فرهنگي فاصله دارد. نقطه مطلوبي که هرچه نزديکتر شدن جامعه ايراني به آن مستلزم افزايش آگاهي‌هاي عمومي در سطوح و لايه‌هاي مختلف کنش‌گران و واکنش‌گران اجتماعي، سياسي و فرهنگي در ايران و اراده عمومي براي پاره‌اي اصلاحات در نهادها  و مناسبات اجتماعي، سياسي و فرهنگي است. فراموش نکنيم توانمندي و توسعه هر جامعه‌اي تا حدود زيادي وابسته به توانمندي و توسعه‌يافتگي مفاهيم، انگاره‌ها، آموزه‌ها،‌ ساختار، نهادها و مناسبات و رفتارهاي اجتماعي، ‌سياسي و فرهنگي آن جامعه است.

 


تعداد بازدید :  313