شماره ۵۵۲ | چهارشنبه 9 ارديبهشت 1394
صفحه را ببند
با اهدای اعضای بدن یک زن 31ساله صورت گرفت
مادر مهربان بعد از مرگ هم زنده ماند

شهروند| روي يكي از تخت‌هاي بخش آي‌سي‌يو بيمارستان هفت تير شهرري، زن جواني خوابيده بود كه ميان مرگ و زندگي دست و پنجه نرم مي‌كرد. جاني در بدن نداشت اما قلبش مي‌تپيد. نفس مي‌كشيد آن هم با دستگاه. 31‌سال زندگي كرده بود اما 5 روز بود كه بي‌صدا و بي‌حركت روي تخت خوابيده بود و تنها صداي نفس‌هايش از درون دستگاه‌هاي متصل به او از اتاقش شنيده مي‌شد. خانواده‌اش پشت در اتاق منتظر يك معجزه بودند. اكرم زارعي 31‌سال بيشتر نداشت كه براي هميشه با زندگي خداحافظي كرد. يك تصادف تلخ و پايان يك زندگي تقريبا كوتاه. سكانس پاياني زندگي اكرم وقتي كه براي خريد از خانه بيرون رفت رقم خورد. همه چيز در عرض يك دقيقه نابود شد. ماجراي اين تصادف به ساعت 7 شب روز جمعه پنجم ارديبهشت‌ماه برمي‌گردد. آن روز اكرم مثل هر روز وقتي پس از تهيه شام براي خريد به بيرون از خانه شان در 20 متري نخلي شهرك غزاليه رفت، نمي‌دانست چه سرنوشتي در انتظارش است. درست در لحظه‌اي كه اين زن جوان وارد خيابان شد يك موتورسوار با سرعت زيادي با وي تصادف كرد و آخرين لحظات زندگي اكرم را رقم زد. پس از اين تصادف بلافاصله زن جوان به بيمارستان منتقل شد. در همان لحظات نخست پزشكان بيمارستان اعلام كردند كه اين زن دچار خونريزي مغزي شده و بايد به سرعت به اتاق عمل برود. اكرم به اتاق عمل رفت و ديگر بازنگشت. او با اينكه بعد از عمل نفس مي‌كشيد و قلبش مي‌تپيد اما جاني در بدن نداشت. همين نفس‌هايش با دستگاه باعث شده بود كه خانواده‌اش مرگ او را باور نكنند.
احمد زارعي شوهر اين زن در مورد همسرش مي‌گويد: «من و اكرم با هم دخترخاله و پسرخاله بوديم و از‌ سال 77 با هم ازدواج كرده بوديم. ما 17‌سال در كنار هم زندگي كرديم. اكرم زن آرام و خوبي بود و هميشه برايم بهترين همسر و براي فرزندانمان بهترين مادر محسوب مي‌شد. يك دختر 13ساله و يك دختر 4ساله هم داريم كه دختر 13ساله‌ام
به تازگي نامزد كرده بود. اكرم با اين‌كه سن و ‌سال خيلي زيادي نداشت اما صاحب داماد هم شده بود و خيلي از بابت اين موضوع خوشحال بود. او آرزو داشت عروسي دخترش را ببيند اما اين فرصت نصيبش نشد. اكرم آنقدر خوب بود كه من و فرزندانم نمي‌دانيم چطور بايد بدون او به زندگيمان ادامه دهيم.»
موافقت براي بخشش زندگي به چند بيمار
لحظات سختي بود. احمد و شوهرخاله‌اش بايد تصميم مي‌گرفتند. تصميمي كه جاني دوباره به چند بيمار مي‌بخشيد اما خداحافظي هميشگي با اكرم را در پي داشت. آنها بايد از اكرم خداحافظي مي‌كردند و اعضاي بدنش را به چند بيمار نيازمند هديه مي‌كردند. احمد زارعي در مورد تصميمشان براي اهداي اعضاي بدن اكرم مي‌گويد: «وقتي فهميديم كه اكرم به حالت كما رفته است، از شنيدن اين خبر خيلي شوكه شديم. ولي باز هم اميد داشتيم. 4 روز گذشت و ما هر روز با دسته گل به ديدن اكرم كه روي تخت افتاده بود مي‌رفتيم. تا اين‌كه بالاخره روز چهارم دكتر از ما خواست كه جلسه‌اي با همه اعضاي خانواده ترتيب دهيم. من و شوهرخاله‌ام و بعضي از اعضاي فاميل به ديدن دكتر رفتيم و در آنجا به ما اعلام شد كه اكرم ديگر به زندگي بازنمي‌گردد و چه بهتر كه با اهداي اعضاي بدنش به چند بيمار زندگي تازه ببخشيم. نمي‌دانستيم بايد چكار كنيم. از دكتر فرصت خواستيم و با هم مشورت كرديم. به‌هرحال تصميم خيلي سختي بود و نمي‌شد همان لحظه جواب داد.»
خواب سرنوشت‌ساز
اين مرد مي‌گويد: «در كش‌وقوس تصميم‌گيري براي اهداي اعضاي بدن اكرم بوديم كه زن برادرم خوابي را برايمان تعريف كرد كه خيلي روي تصميم‌مان تأثير گذاشت. او گفت اكرم را در خواب ديده كه به او مي‌گفته «چرا مي‌خواهيد مرا زنده زنده خاك كنيد.» همين حرف نشان از اين مي‌داد كه اكرم راضي به خاك شدن قلبش كه درحال تپيدن بود، نيست. براي همين تصميم خود را گرفتيم و با اعلام رضايت، اعضاي بدن اكرم را اهدا كرديم.
خداحافظي ابدي
ساعت 8 صبح روز سه‌شنبه هشتم ارديبهشت‌ماه اكرم روي تحت بيمارستان براي هميشه با خانواده‌اش خداحافظي كرد. دخترانش و همسرش، پدر و مادرش او را در آغوش گرفتند و براي آخرين‌بار با او وداع كردند. اين مادر مهربان به اتاق عمل رفت و ديگر بازنگشت. اما زنده مانده بود. قلبش باز هم مي‌تپيد و بعضي از اعضاي بدنش مثل كليه و كبدش درحال كار كردن بود. ولي در بدن چند بيمار ديگر. اكرم مرد تا به چند نفر زندگي دوباره ببخشد. صبح ديروز اكرم را براي هميشه به خاك سپردند اما تنها جسم بي‌جانش را. قلبش با او خاك نشد. مانده بود تا باز هم بتپد.

 

دیدگاه‌های دیگران

ا
احمدزارعی |
مخالف 0 - 3 موافق
من همسراکرم زارعی هستم خیلی دوست دارم باگیرند قلب اکرم زارعی ملاقات کنم ممنون میشم 09125062967احمدزاعی
|
مخالف 1 - 2 موافق
جواب بدهید

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  820