شهروند| هرچند اجارهنشینی مشکلی جهانی محسوب میشود، اما چنین چالشی در کلانشهری مانند تهران، بیشتر خودنمایی میکند. این چالش قدیمی سالهاست که دستمایه فیلم، کتاب و گزارشهای متعدد بوده است. اینبار روزنامه گاردین گزارشی از وضع اجارهنشینی در تهران تهیه کرده است. راوی این گزارش، خبرنگاری است که اکنون مجبور به ترک خانه اجارهای خود شده و اکنون از تجربیات خود درباره یافتن خانه دلخواه در تهران میگوید:
«اجاره بهای خانه 55 متری من در تهران بالا رفته و این به معنای یک جستوجوی طولانی و خستهکننده برای یک خانه جدید است. با آغاز سال نو شمسی، من جستوجویم را برای یافتن یک خانه اجارهای بهتر آغاز کردم، خانهای که اکنون در آن زندگی میکنم با 11 طبقه 40سال از عمرش میگذرد.
اجاره بدون ودیعه ناشناخته در ایران
در ایران هم مانند بسیاری از کشورهای بزرگ دنیا مردم بهطورکلی با پرداخت اجاره ماهانه و ودیعه، خانه اجاره میکنند. برخی صاحبخانهها ترجیح میدهند بخش زیادی از ودیعه را از قبل دریافت کنند. فرد به ازای هر 30هزار تومان اجاره ماهانه باید یکمیلیون تومان ودیعه بپردازد. اجاره بدون ودیعه روشی ناشناخته در این کشور است. اجاره ماهانه یک خانه در نزدیکی میدان ونک حدود 1.95میلیون تومان است که همراه 15میلیون ودیعه پرداخت کردهام. اکنون حاضرم تا مبلغ 2میلیون و 400هزار تومان برای یک خانه بزرگتر (حداقل 70 متری) بپردازم. در این مدت توانستهام 15میلیون تومان دیگر پسانداز کنم، بنابراین میتوانم خانهای قابل قبول در این اطراف اجاره کنم. جستوجوی من برای خانه دو روز پس از امضای تفاهمنامه سوییس میان ایران و دولتهای غربی آغاز شد. متاسفانه این امر تاثیری ناخواسته روی بازار مسکن تهران و اجارهها داشت. در تهران شما متقاعد میشوید مکان زندگی تقریبا همه چیز است و این امر سبب میشود بخش زیادی از درآمد ماهانه صرف اجارهبها شود.» نویسنده گزارش به دنبال خانهای در محدوده خیابانهای ملاصدرا، گاندی، وزرا، میرزای شیرازی، کریمخان یا آرژانتین است. در تهران حدود 3.5میلیون خودرو وجود دارد که همچنان جای پارک ندارند. خانه قدیمی من هم پارکینگ نداشت بنابراین مجبور شدم 100هزار تومان در ماه به نگهبان پارکینگ شهرداری بپردازم تا بتوانم در خیابان روبهرو پارک کنم. بنابراین به دنبال خانهای با پارکینگ هستم.
بازار مسکن در اختیار مشاوران املاک
مهمترین منبع اطلاعات درباره خانهها، بخش آگهی روزنامههاست. آپارتمانهای فهرستشده در روزنامه برحسب اندازه دستهبندی شدهاند. بسیاری از تبلیغات روزنامهای قیمتی مشخص نمیکنند تا به این امید افراد برای اطلاعات بیشتر تماس بگیرند. برخلاف آنچه انتظار داشتم اغلب شمارههای تلفنی که با آنها تماس گرفتم مربوط به صاحبخانه نبود بلکه کارمندان معاملات املاک بودند. صاحبان خانهها مسئولیت اجاره آپارتمانهایشان را به مشاوران املاک واگذار میکنند، ولی تماس با این موسسات اغلب بینتیجه است. هنگامی که درباره مشخصات خانه از آنها میپرسم، کارمند پاسخ میدهد: نمیتوانم تمام این مشخصات را پشت تلفن با شما درمیان بگذارم، باید خودتان از خانه دیدن کنید. آدرس ما را یادداشت کنید. بعد از مدتی به نظر میرسید تماس با مشاوران املاک وقت تلف کردن است و شاید مراجعه به آنها بهترین راه حل باشد. همچنین وبسایتهای خانهیابی متعددی وجود دارند که اطلاعات بیشتری در اختیار فرد قرار میدهند؛ مانند ایران فایل، دیوار و خانه بازار. اما شماره تماس آنها نیز دوباره به مشاوران املاک برمیگردد.
لبریز شدن کاسه صبر
نخستین خانهای که دیدم در نزدیکی میدان ولیعصر بود. هرچند تاکید کرده بودم آرامش و سکوت برایم اهمیت دارد، اما آپارتمان در یکی از شلوغترین خیابانهای شهر بود. جالبتر بهای آن بود، ماهانه 2میلیون تومان همراه ودیعه 30میلیون تومانی. پس از بازدید از چند خانه در همین محله متوجه شدم متوسط اجارهبها در این منطقه نسبت به سال گذشته بسیار بالا رفته است. یکی از مشاوران املاک در خیابان شریعتی ترتیبی داد تا از خانهای در خیابان فرید افشار دیدن کنم اجارهبها 2میلیون تومان و ودیعه 10میلیون تومان برای خانه 90 متری بود. ساعت 11 برای بازدید از خانه رسیدم. آپارتمان در حقیقت در زیرزمین خانه بود و در ساعت 11 صبح بسیار تاریک بود. در روزهای اخیر آپارتمانهای بسیاری را دیده بودم که یا مناسب نبودند یا اینکه اجاره آنها خیلی بالا بود. دیگر کاسه صبرم لبریز شده بود و آنچنان ناامید بودم که حاضر بودم 3میلیون تومان در ماه اجاره بپردازم. هرچند این مبلغ 80درصد درآمد ماهانهام بود اما واقعا دیگر صبرم تمام شده بود. سرانجام در خیابان ملاصدرا یک آپارتمان 75 متری همراه با پارکینگ و انباری پیدا کردم. آخرین مرحله امضا کردن قرارداد با موسسه اجاره خانه و چانه زدن با صاحبخانه برای گرفتن تخفیف بود. صاحبخانه من یک معلم بازنشسته بود که این آپارتمان را در سال 1997 با وام دولتی خریده بود. صاحبخانه پس از شنیدن آنکه خبرنگارم میگوید: باید به شما کمک کنم. صدهزار تومان از اجاره کم میکنم. درخواست من برای تخفیف بیشتر با مخالفت او مواجه میشود. هنگامی که همه چیز انجام میشود، من صاحب یک خانه اجارهای برای یکسال با اجاره بهای 2میلیون و 200هزار تومان در ماه و ودیعه 30میلیون تومانی میشوم.
برای تمام کردن معامله باید 12 چک را امضا کنم و تاریخ بزنم که هرکدام برای یک ماه سال است. کارمند مشاور املاک نیز معادل اجاره بهای یک ماه از هر دو طرف دستمزد میگیرد که علاوه بر کمیسیون اوست. همچنین باید یکمیلیون و 100هزار تومان به حساب صاحب آژانس ودیعه بگذارم. همانطور که فکر میکردم مشاوران املاک به چه راحتی پول درمیآورند. شنیدم که دونفر از آنها درباره درآمد یکی از همکارانشان حرف میزدند: میتوان از آن ساختمانها 200میلیون تومان درآمد داشت. حتی کسی که برجسازی میکند چنین درآمدی ندارد.
اظهارنظرهای جالب خوانندگان گاردین درباره گزارش اجاره مسکن در تهران
ایرانیها با درآمد ریالی، میلیونر هستند
شهروند| بخش جذاب انتشار این گزارش که روزدوشنبه در وبسایت روزنامه انگلیسی گاردین منتشر شده است اظهارنظرهای کاربران انگلیسی و ایرانی به این گزارش است. در ادامه برخی از نظرهای منتشر شده را میخوانید:
واقعا تصویر زیبایی است. تصور میکردم ایران یک کشور جهان سومی است اما واقعا اینطور به نظر نمیآید.
این همان کشور تحت تحریم است؟ به نظر میرسد اوضاع خوب باشد و شاید تحریمها بیفایده بوده است!
یکبار به ایران سفر کنید و درباره اظهارنظرهایتان دوباره فکر کنید.
به نظر میرسد در ایران هرنفر با درآمد برحسب تومان، یک میلیونر است. وضع اینجا مرا یاد ایتالیا میاندازد که افراد با درآمد برحسب لیره میلیونر بودند.
چه کسی با عقل سلیم 80درصد درآمدش را ماهانه برای اجارهبها هزینه میکند؟ به نظرم جواب درست به این سوال یافتن آپارتمان با قیمت مناسب است... اما ازدواج با زن ثروتمند صاحبخانه هم نیز یک گزینه است!
در تهران مردم اینترنت ندارند؟ هیچوقت فخرفروشی مردم آسیا درباره موقعیت مادیشان را درک نکردم. آنها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم این کار را میکنند. بهخصوص آسیاییهایی که در غرب زندگی میکنند.
در بیش از 95درصد موارد، آپارتمانهای اجارهای در وبسایتها تبلیغ میشوند. یعنی کارمندان مشاوراملاک با دریافت دستمزد 5هزار دلاری خانه را به مشتریان نشان میدهند. آنها هیچ فعالیتی درباره مدیریت سایت انجام نمیدهند. در این حالت صاحبخانه هزینه پیشپرداخت را نمیپردازد. این یک نمونه از دخالت دولت در بازار و مرکزگرایی است.
همه تصور میکنند مشکل اجاره مسکن فقط به محلههای بالاشهر لندن مربوط میشود. اما اینطور نیست.
یک ایرانی: این اطلاعات درباره اجاره مسکن است. بهعنوان مثال چندماه قبل در تهران من یک خانه 42 مترمربعی را به قیمت 140میلیون تومان در منطقهای با ساکنان طبقه متوسط خریدم. این قیمت نشان میدهد بهای هر مترمربع خانه سهمیلیون و300هزار تومان است. این بها در شمال تهران به 12میلیون به ازای هر مترمربع میرسد. این درحالی است که درآمد من ماهانه یکمیلیون و پانصدهزار تومان است.
یک ایرانی دیگر: خدا مشاوران املاک را هدایت کند! آنها هیچ کاری نمیکنند اما نمیتوان از آنها اجتناب کرد. با آنکه دستمزد کلانی میگیرند، ارزشی به مشتری نمیدهند.
واقعا از آنچه در تهران اتفاق میافتد تعجب میکنم، شکاف درآمدی هنوز هم در این کشور وجود دارد.
شما این گزارش را از تهران ارسال کردهاید اما من میتوانم به راحتی نام شهر و خیابان را عوض کنم. این اتفاق در ریودوژانیرو، لاگوس، کازابلانکا یا نایروبی هم میافتد. اما در اماکن دیگر چنان اهمیتی ندارد.
وقتی که به یک آپارتمان کوچک فکر میکنم نمیتوانم رقم چند میلیونی را به خودم بقبولانم، آن هم برای اجاره یک ماه. شاید ایران بتواند نام دیگری برای واحد پولش بیابد و سه تا شش صفر را حذف کند!