| مصطفی عابدی |
در روزهای گذشته دو اتفاق مهم در زمینه موضوع مبارزه با فساد رخ داد که شایسته توجه و نقد است. پیش از طرح این دو مورد تأکید کنیم که مبارزه با فساد الزامات خود را دارد و چه بسا اگر بد طرح شود به ضد خودش تبدیل میشود. اگر چنین برداشت شود که فساد در جامعه پدیدهای همهگیر شده و کار چندانی هم در مقابله با آن نمیتوان کرد در این صورت بسیاری از افراد سالم خود را از معرکه کار دولتی کنار خواهند کشید زیرا در چنین فضاییتر و خشک با هم خواهند سوخت. بنابراین انتظار میرود که مسئولان دولتی در مقام طرح این مسأله با دقت عمل نمایند تا دچار تبعات منفی طرح نادرست آن نشویم. اولین مورد سخنان وزیر کشور در مجلس بود که همه منتظر بودند به شرح جزییات ادعاهای خود درباره پولهای کثیف بپردازد. ولی سخنان وی نهتنها مشکلی را حل نکرد که بر ابهامات افزود و در پایان هم رسانهها بدهکار شدند! آنان که موافق اظهارات قبلی او بودند چنین برداشت کردند که آقای وزیر عقبنشینی کرد و مصلحت ندانست از اینکه حرفی بزند و موارد را افشا کند. کسانی که مخالف او بودند نتیجه گرفتند هیچی نبود و او فقط در پی انجام یک مانور سیاسی بوده است. کسانی هم که این پولهای کثیف را جابهجا میکنند نتیجه گرفتند که اوضاع خوب است و کسی نمیتواند مانع کار آنان شود حتی اگر وزیر کشور باشد. بنابراین هیچ فایدهای نه به اظهارات قبل وی و نه به سخنان کنونی او مترتب نیست که ضرر هم داشته است.
مورد دوم هم سخنان آقای جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری است که روز گذشته گفتند: «اين فرد، 2 ميليارد و ٧٠٠ ميليون دلار از پول مردم را برده است و حالا در زندان است و ما نميدانيم كه اين پول چه شده است. با توجه به اينكه اين امكان وجود ندارد كه اين پول ظرف چند سال خرج شود، اين پول حتما در جايي قرار دارد كه مسئولان قضايي بايد آن را بياورند. بايد مشخص شود كه چگونه بابك زنجاني وارد سيستم شده است و چه كساني او را حمايت كردهاند تا اين ميزان پول به دست آورد. چرا از اينكه اينها را تحويل دهيم ميترسيم؟...براي من بهعنوان يك مسئول در جمهوري اسلامي قابل قبول نيست كه گفته شود در يكي از شعب بانكهاي استان كرمان ٦٢٥ مورد چك بلامحل در طول 5سال صادر شده و نهتنها حراست و بازرسي آن بانك از اين موضوع مطلع نشدهاند بلكه رئيس بانك، مدير استاني بانك و حتي رئيس كل بانك مركزي نيز از اين موضوع خبردار نشدهاند. چگونه ميشود جرمي به اين تعداد تكرار شود و مسئولان متوجه آن نشوند... هفته گذشته رئيس مجلس گزارشي به رئيسجمهوري ارايه كرد كه واقعا تكاندهنده است. من مطمئن هستم كه اگر خداي نكرده دركشور اتفاقي مانند اتفاق بابك زنجاني بيفتد، من بهعنوان معاون اول رئيسجمهوري و وزير مربوطه بهعنوان وزير دولت، صلاحيتهاي لازم را براي سمت خود نداريم. امروز عدهاي درحال انجام كارهاي عجيب و غريبي هستند و من از اين موضوع اطلاع دارم. من اطلاع دارم به ويژه در جاهايي كه صدايشان خيلي بلند است چه اتفاقاتي در كنارشان درحال اتفاق افتادن است».
ابتدا نقطه قوت سخنان ایشان را بگوییم که به صراحت گفتند اگر بابک زنجانی در این دولت پیدا شود او و وزیر مربوطه فاقدصلاحیت ادامه کار خواهند بود و این نکته بسیار خوبی است. البته ما انتظار داریم حتی پیدا شدن یکدهم فساد درحد مذکور هم موجب استعفا و ردصلاحیت مدیران شود چه رسد به سطح بابک زنجانی. همچنین درباره خالی شدن حساب ذخیره ارزی در دولت پیش تذکرات مهمی دادند ولی نگفتند که چه اقدامات حقوقی برای متخلفان آن انجام شده است؟ ولی ایراد سخنان ایشان بیان کلیات و تکرار موارد نامعلوم است. وظیفه دولت تنها به بیان اینها خلاصه نمیشود. ما چه میدانیم رئیس مجلس چه گزارشی داده. یا آن را نگویید یا گزارش را در اختیار افکارعمومی قرار دهید. حتی درباره بابک زنجانی هم هنوز یک گزارش رسمی دولتی با ریز جزییات در اختیار مردم قرار نگرفته تا بدانیم مسأله چه بوده و چرا شکل گرفته است؟ اینکه در فلان بانک چک برگشتی داریم یعنی چه؟ خب همه بانکها چک برگشتی دارند. ولی اگر کسی متوجه نبوده مگر ممکن است؟ آیا این به دلیل نارساییهای بانکی نیست؟ چرا گزارش کارشناسی اداره بازرسی بانک منتشر نمیشود؟ خب چه باید کرد؟ فرض کنیم پول مردم از بابک زنجانی هم گرفته شد آیا با تداوم این شیوه از اطلاعرسانی و بررسی فساد، مسأله حل است؟ اینها وظیفه دولت است تا شفافسازی کند. شفافسازی با غبارآلود کردن هوا فرق دارد. بنابراین دولت به جای تأکید صرف بر وجود فساد؛ از این پس و در درجه اول به جای بیان کلیات گنگ و ناروشن به مصداقها بپردازد و این پرداختن هم در قالب مکتوب و گزارش رسمی باشد. و در درجه دوم هم انجام اقدامات زمینهای و ساختاری که مانع از شکلگیری فساد میشود را در دستورکار خود قرار دهد مثل دسترسي آزاد به اطلاعات، شفافیت و پاسخگویی. این نحوه پاسخدادنها مصداق پاسخگویی موردنظر برای کاهش یا محو فساد نیست.