شماره ۵۵۲ | چهارشنبه 9 ارديبهشت 1394
صفحه را ببند
فاصله داوطلبانه ما از قعر جدول! چرا؟

سعيد اصغرزاده

مي‌خواستم درباره علم و شبه‌علم بنويسم و اينكه شبكه‌هاي مجازي به جاي عالم كردن ما، ما را تبديل به شبه‌عالمان كرده‌اند و براي همين هم شده‌ايم آدم‌هاي بي‌سوادي كه باب تغيير را به روي خودمان بسته‌ايم و به خودمان اجازه نمي‌دهيم كه داوطلب فراگيري بيشتر و صحيح‌تر از جهان و تعامل‌هاي انساني شويم. ياد صحبت‌هاي دكتر سريع‌القلم افتادم.
دكتر سريع‌القلم يك زماني و در يك جايي گفته بود الان تعداد كشورهايي كه يك تبعه افغانستان مي‌تواند بدون ويزا با گذرنامه‌اش سفر كند از ايران بيشتر است. اوايل دوره تدريس مثال ما كشورهاي آلمان و ژاپن بودند. جلوتر كه آمديم مالزي، برزيل و تركيه مثال‌زدني شدند. اما حالا من از افغانستان مثال مي‌زنم. افغانستاني كه در كابينه دولتش 5زن تحصيلكرده و متخصص حضور دارند و آينده خوبي برايش پيش‌بيني مي‌شود. حالا ممكن است اين مسير 20، 30‌سال طول بكشد. اما اين كشور با جهان در ارتباط است. شما به ندرت در هيأت حاكمه افغانستان كسي را پيدا مي‌كنيد كه به زبان خارجه مسلط نباشد.
پيش خودم مي‌گويم كه چرا اينگونه شد؟ چرا ما داوطلب بيسوادي شده‌ايم و ديگران دارند گوي سعادت را از ما مي‌ربايند و ما همچون آليس در سرزمين عجايب، مجبوريم بدويم تا حداقل در سر جاي قبلي خود ديده شويم؟ چرا حركت زمين اينقدر تند است و ما نتوانسته‌ايم تغيير كنيم؟ شايد قبلا در اين ستون از بيسوادي نوشته بودم!
المان جديد باسوادي از نظر يونسكو Change يا تغيير است. به اين معني كه تنها توانایي خواندن و نوشتن و حتي تعريف اخيري كه از باسوادي ارایه شده بود مبني‌بر اينكه باسواد كسي است كه حداقل به دو زبان تسلط داشته باشد و بتواند از رایانه استفاده كند، مدنظر نيست. بلكه تعريف اخير بيانگر اين است كه باسواد كسي است كه بتواند از خوانده‌ها و آموخته‌هاي خود تغييري در زندگي خود ايجاد كند. در اين خصوص در ويكي‌پديا آمده: در تعریف سنتی سواد، توانایی خواندن و نوشتن است یا توانایی به‌کاربردن زبان برای خواندن، نوشتن، گوش‌دادن و سخن‌گفتن. ولی در مفهوم نوین این واژه به سطحی از خواندن و نوشتن که برای ارتباط کافی است گفته می‌شود یا سطحی که یک فرد بتواند مفهوم را بفهمد و انگاره‌ها و اندیشه‌هایش را تا جایی که بتواند در آن جامعه سهیم باشد، در جامعه باسواد بیان کند. سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان‌ملل‌متحد (یونسکو) تعریف زیر ارایه داده ‌است: «باسوادی توانایی شناخت، درک، تفسیر، ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد چاپ ‌شده و نوشته‌شده مربوط به زمینه‌های گوناگون است. باسوادی زنجیره آموزشی را که توانایی رسیدن به اهداف، توسعه دانش و پتانسیل، و شرکت کامل در جامعه‌ای بزرگتر برای یک فرد فراهم می‌کند، دربردارد.»
نتایج یک پژوهش در دانشگاه ‌هاروارد نشان می‌دهد که کمتر از 10‌درصد کارشناسان ارشد می‌توانند توضیح دهند چرا هوا در تابستان، از زمستان گرمتر است. یا در پژوهش دیگری که در دانشگاه جرج ماسون انجام شده، بیش از 50‌درصد دانشجویان کارشناس‌ارشد نتوانستند فرق بین اتم و مولکول را به درستی تعیین کنند. در نمونه‌ای دیگر دکتر روبرت‌هازن (Robert M. Hazen)  از 24فیزیکدان و زمین‌شناس دارای مدرک دکترا خواست تا تفاوت بین DNA و RNA را توضیح دهند. تنها ۳نفر از پس این پرسش برآمدند.
دوستي از دانشگاه كاسل آلمان گفته بود در مجموع خطر افراد کم‌سواد، در توسعه و ترویج شبه علم به مراتب بیشتر از خطر افراد بی‌سواد مطلق است. افراد در رده کم‌سواد به نوعی خوشه‌چینان علم هستند. اما عموما سهمی در تولید علم ندارند ولی ممکن است علی‌الاصول به مقوله «علم»، پیگیری اخبار علمی و... علاقه‌مند باشند. اما مشکل اینجاست که اغلب، سرنای علم را از سر گشاد آن می‌زنند. آنها درباره کرمچاله‌ها، جهان‌های موازی، سفر در زمان، بوزون هیگز، شبیه‌سازی و مسأله سلول‌های بنیادی، بیگ‌بنگ و... چیزهایی شنیده‌اند و به‌صورت پراکنده این‌جا و آن‌جا درباره آنها مطلب خوانده‌اند. سپس این تصور برایشان پیش آمده که همه اینها را «می‌دانند». این تصور کاذب، خطر بزرگی برای ترویج شبه‌علم است. چون فرد به‌صورت نیم‌بند و آماتوری، حاصل درک خودش از یک موضوع را به دیگران منتقل می‌کند. نه آن چیزی که واقعا باید باشد.
مثلا بسیاری از افراد که حتی کمترین آشنایی با الفبای نظریه کوانتومی در فیزیک جدید ندارند تا جایی که دلشان بخواهند از این نمد برای خود کلاه درست می‌کنند. تصور کنید فردی علاقه‌مند به علم، جایی خوانده که وضع گربه شرودینگر تا زمانی که در جعبه باز نشود، بلاتکلیف است و تا زمان مشاهده معلوم نیست واقعیت چه خواهد شد. ممکن است این فرد تصور کند به همین منوال، ماه در آسمان نیز تا زمانی‌که مشاهده نشود وجود ندارد. سپس حاصل درک خودش را برای سایرین تعریف کند. مثلا بگوید: می‌دانستید که فیزیک کوانتوم می‌گوید تا زمانی‌که به ماه نگاه نکنی ماه در آسمان نیست و به محض نگاه‌کردن به وجود می‌آید؟ این درک اشتباه چه از روی ناآگاهی باشد چه برای فضل‌فروشی، زمینه ترویج شبه‌علم در جامعه را فراهم می‌کند.
بحث را مطول نكنم. شايد فرق ما با افغانستان در همين است. بياييد تا دير نشده برويم به سراغ علم. اين شبه‌علم، اين دوري از دنيا و... اي‌واي‌دل!

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  135