شماره ۵۵۲ | چهارشنبه 9 ارديبهشت 1394
صفحه را ببند
رابطه انسان با خدا- مبحث ایمان-2
آنان که یار یکدیگرند
تفسیر مثنوی- بخش هشتم

بخشعلی قنبری هیأت علمی دانشگاه آزاد

از جمله عواملی که مولانا برای ایمان یاد می‌کند، «تجانس روحی» است. اگر انسانی می‌خواهد ایمانی داشته باشد یا ایمانش تقویت شود، باید با امور متعلق به ایمان، تجانس داشته باشد. از این جهت، مولوی، معجزات را به‌عنوان عامل به‌وجود آورنده ایمان نمی‌شمارد. بلکه می‌گوید تجانس، عامل ایمان است؛
موجب ایمان نباشد معجزات/ بوی جنسیت کند جذب صفات
می‌گوید اگر جنسیت تو، با متعلق ایمان، یکی شد، آن‌وقت می‌توانی ادعا کنی که ایمان در تو به‌وجود می‌آید یا تقویت می‌شود.
معجزات از بهر قهر دشمنست/ بوی جنسیت پی دل بردنست
مولانا معتقد است که معجزات برای بستن دهان دشمنان است؛ نه برای به‌وجود آمدن ایمان.
بعد از این عوامل ایمان، که بحثی وجودشناسی است، در بحث وجودشناسی در حوزه باور، موضوع آثار ایمان مطرح می‌شود. جلال‌الدین معتقد است که ایمان در حوزه ساحت‌های وجودی انسان، آثاری را به بار خواهد آورد؛ ازجمله آثار این ایمان، به‌وجود آمدن بصیرت در درون انسان است. مولوی معتقد است که اگر ما به خدا ایمان داشته باشیم، این ایمان، درون ما بصیرت به‌وجود می‌آورد. عارفان گفته‌اند که بصیرت، نوعی معرفت غیرعمومی است. به این معنا، معرفت عام نیست. اگر کسی بصیرت داشته باشد، توانایی این را به‌دست می‌آورد که برخلاف عموم، از چیزهایی آگاه شود که آن آگاهی‌ها، عموما از راه‌های مرسوم به ‌دست نمی‌آیند؛
مومنــم، ينظُــر بـه نـــور الله شـده/‌ هان و‌هان! بگـريز از ايـن آتشكــده
مؤمنا ینظر به نور الله شدی/ از خطا و سهو ایمن آمدی
لذا، رهایی از خطا و سهو، از نظر مولانا، نوعی بصیرت است. ازجمله آثار دیگری که مولوی مطرح می‌کند، مقوله رستگاری است که البته مربوط به ساحت خاصی از انسان نیست، بلکه مربوط به کل وجود انسان است. نه‌تنها رهایی.
ما راجع به این مقوله، سه اصطلاح داریم: «نجات»، «رهایی» و «رستگاری». رستگاری، معمولا رهایی انسان، ناظر به آخرت است. به همین دلیل است که مولوی هم رستگاری را به آخرت نسبت می‌دهد؛
روز نحر رستخيز سهمناك/ مومنان را عيد و گاوان را هلاك
می‌گوید در روز رستاخیز، هرکسی که ایمان داشته باشد، به‌صورت انسان محشور می‌شود و هرکسی که انسان محشور شد، نجات خواهد یافت. حیوانات، یعنی حیواناتی که از انسان تبدل یافته‌اند، همگی به جهنم می‌روند.
جمله‏ مرغان آب آن روز نحر/ همچو كشتي‌ها روان بر روى بحر
بعد از این قضیه، اثر دیگری را در حوزه کردار انسان مطرح می‌کند و آن، این است که اگر انسان، ایمان داشته باشد، تمطعات دنیوی نزد او ارزش‌شان را از دست می‌دهند و او، به مرتبه فرادنیوی می‌رسد؛
طاعت و ایمان کنون محمود شد/ بعد مرگ اندر عیان مردود شد
می‌گوید وقتی چشم این انسان مومن به ماورای طبیعت باز شد، آن‌وقت است که تمطعات دنیوی نزد او مردود می‌شوند. اثر دیگری که مولانا مطرح می‌کند، این است که می‌گوید انسان مومن، در مواجهه با سایر مومنان، صادقانه برخورد می‌کند. مومنان، نسبت به مومنان، هرگز دروغ نمی‌بندند. یعنی مثل آینه نگاه می‌کنند؛
مومنان آیینه همدیگرند/ این خبر می ‌از پیمبر آورند
یار آیینه است، جان را در حزن/ در رخ آیینه‌ای جان دم مزن
می‌خواهد بگوید مومنان، یار یکدیگر هستند و در صورت یکدیگر، دم نمی‌زنند.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  351