شماره ۵۵۲ | چهارشنبه 9 ارديبهشت 1394
صفحه را ببند
رئیس ‌کل پیشگیری و درمان اعتیادسازمان بهزیستی در گفت‌وگو با «شهروند»
مبارزه با اعتیاد خوب پیش نمی‌رود

طرح نو|  سازمان بهزیستی بزرگترین سازمان دولتی حمایتی از اقشار آسیب‌پذیر است که تمام مسئولیت‌هایش را با بودجه و اعتبارات دولتی اجرایی می‌کند. بهزیستی نهادی است بسیار گسترده و وسیع که در جای ‌جای کشور به اقشار آسیب‌پذیر جامعه خدمات حمایتی و توانبخشی ارایه می‌دهد؛ سازمانی که بیش از 150 مسئولیت دارد، دو اقدام مهم انجام داده تا بتواند از پس این تکالیف مهم برآید؛ اول این‌که شبکه گستره نیروی انسانی متخصص در سراسر کشور را در اختیار دارد و دوم این‌که شبکه وسیع از بخش‌های غیردولتی (سازمان‌های مردم‌نهاد) با بهزیستی در مسئولیت‌هایش همکاری می‌کند. دکتر فرید براتی‌سده، مسئولی است که بیش از 20‌سال در سازمان بهزیستی خدمت کرده است. او در گفت‌وگو با «شهروند» عنوان می‌کند: «شکل‌گیری بهزیستی درواقع در مورد استثناهای جامعه بوده و در حقیقت ماهیت وجودی‌اش استثنایی بر قاعده بوده است و قرار هم بر این بود تا خدماتی به افراد استثنایی بدهد اما الان بهزیستی تبدیل به یک قاعده شده است و این به خاطر شرایط اجتماعی و مشکلات متعدد و متنوع مردم است که مسئولیت‌های سازمان هر لحظه دچار فزونی یافتن  است؛ بنابراین طبیعی است ما هر چه با منابع محدود و شرایط موجود اقدام کنیم، نتوانیم آنطور که باید نمود بیرونی داشته باشیم.» بخش‌هایی از این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.
مسئولیت‌های بسیاری برای سازمان بهزیستی تعریف شده  که هر کدام وظیفه‌ای دشوار بر دوش این نهاد محسوب می‌شود. چارچوب وظایف و مسئولیت‌های این سازمان بر چه اساسی طراحی شده و آیا براساس اقتضائات اجتماعی تغییر می‌کند؟
بهزیستی یک سازمان اجتماعی و نهادی است محصول انقلاب؛ اگرچه قبل از انقلاب نهادهای مشابهی وجود داشت اما این سازمان ساخته شده انقلاب اسلامی است. اهداف و وظایفی برایش در نظر گرفته شده تا گروه‌هایی از اقشار جامعه را که به دلایلی احتیاج به حمایت داشتند و به اصطلاح به خدمات توانبخشی و توانمندشدن نیازمند بودند، مانند معلولان و زنان سرپرست خانوار را تحت‌ پوشش قرار دهد اما می‌دانید به تدریج بعد از سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب که تحولات اجتماعی زیادی را جامعه ما شاهد بود، فعالیت‌های اجتماعی، برنامه‌ریزی‌های اجتماعی و سیاست‌گذاری‌های اجتماعی جدیدی برای اقشار آسیب‌پذیر جامعه لازم بود و بهزیستی درواقع تنها سازمانی بود که می‌توانست این خدمات را انجام دهد؛ بنابراین به ‌طور مستمر فعالیت‌ها و گستره وظایفش افزایش پیدا کرد و حتی در موقعیت‌های خاص  وظایفی که در بدو امر جزو وظایف بهزیستی نبود هم به مسئولیت‌های این سازمان اضافه شد. برای مثال در سال‌های 62-61 اردوگاه‌های کاری که برای معتادین در نظر گرفته شده بود و زیر نظر سازمان زندان‌ها فعالیت می‌کرد، به دلیل نوع مشکلاتی که این اردوگاه‌ها با آن مواجه بودند، آنها را هم تحویل بهزیستی دادند یا این‌که بعد از پایان جنگ، کار با بیماران روانی مزمن و ساماندهی بیماران روانی مزمن که اساسا در وظایف بهزیستی نبود هم به این سازمان محول شد.
 در حال حاضر این سازمان، 154 وظیفه و مسئولیت مختلف دارد که حقیقتا تکلیف سنگینی بر شانه‌های یک نهاد است. خوشبختانه سازمان بهزیستی دو اقدام مهم انجام داده که بتواند از پس این تکالیف مهم برآید. یکی این‌که شبکه گستره نیروی انسانی متخصص در سراسر کشور در اختیار دارد و دوم این‌که شبکه وسیع از بخش‌های غیردولتی (سازمان‌های مردم‌نهاد) با بهزیستی در مسئولیت‌هایش همکاری می‌کنند. البته هر دو شبکه نیاز به نوسازی و بهسازی و اصلاح ساختار دارند...

به‌طوری که در همکاری با سازمان‌های مردم‌نهاد لازم است تفکرات نو و جدیدی  وارد عرصه فعالیت‌ها شود. برای مثال مباحث مربوط به فعالیت‌های داوطلبانه که شما هم در روزنامه شهروند براساس ماهیت و رسالتی که دارید، دنبال می‌کنید یا بحث‌های مربوط به خیران و کارهای خیرخواهانه و عام‌المنفعه در این فعالیت‌های دوسویه سازمان باید پیگیری شود و دیگر نهادها هم این امور را دنبال کنند. البته بدنه سازمان و نیروی انسانی که در بهزیستی هستند هم به لحاظ کمی و کیفی به نوسازی احتیاج دارد تا از این منظر هم تحولی در آن صورت گیرد.
 به‌هرحال همه باید بپذیریم که سازمان بهزیستی عمده کارهای خدمات اجتماعی کشور را با توان تخصصی بالایی انجام می‌دهد. به‌ طوری که امروز در بهزیستی چندین مدرک دکترای تخصصی در رشته‌های مختلف از مددکاری و مشاوره گرفته تا مردم‌شناسی و پزشکان عمومی و متخصص در اختیار داریم.
   شما چه مدتی است که در سازمان بهزیستی مشغول هستید و خودتان در کدامیک از این مسئولیت‌های متعدد فعالیت کرده‌اید؟
من حدود 20‌سال است که در بهزیستی فعالیت می‌کنم؛ ابتدا در بیمارستان روانپزشکی رازی بودم که وابسته به سازمان بود؛ از زمانی که به ستاد سازمان بهزیستی وارد شدم، اولین محل خدمتم ستاد ساماندهی درمان و توانبخشی بیماران روانی مزمن بود که  براساس برنامه دوم توسعه این وظیفه به سازمان بهزیستی محول شد. ما با همکاری بخش غیردولتی این مسئولیت را به خوبی انجام دادیم. در حال حاضر چیزی در حدود 8 تا 10‌هزار ظرفیت غیردولتی (تخت بیمارستانی) برای بیماران روانی ایجاد شده است که از ظرفیت‌های موجود در بخش دولتی هم بیشتر است و به خانواده‌هایی که افرادی با مشخصات بیماری‌های روانی دارند خدمت‌رسانی می‌کنند. البته بنده قبول دارم که به دلیل کمبود امکانات و ظرفیت‌هاست که بسیاری از هموطنان قادر نیستند از امکانات حمایتی بهزیستی استفاده کنند. برای من این مسأله خیلی اهمیت دارد که به منابع مالی بهزیستی اشاره‌ای داشته باشم؛ ما نه مانند هلال‌احمر یک نهاد بین‌المللی هستیم که از منابع بین‌المللی استفاده کنیم و نه مانند مراکز درمانی و مشاوره‌ای هستیم که از مراجعان پول دریافت می‌کنند. درواقع بهزیستی تماما وابسته به منابع دولتی و بودجه عمومی کشور است که هر چه این اعتبارات بیشتر انجام شود ما می‌توانیم حمایت‌های درج شده در مسئولیت‌هایمان را به گروه‌های گسترده‌تری از اقشار هدف ارایه دهیم.
در بحث بیماران روانی مزمن به عقیده من بهزیستی توانست انقلابی در بحث‌های درمانی و توانبخشی به این افراد ایجاد کند. همان‌طور که اشاره کردم بیش از 8‌هزار تخت روانپزشکی با همکاری بخش غیردولتی ایجاد شده است که نمی‌توان تصور کرد اگر این امکان وجود نداشت امروز خیابان‌ها و شهرهای ما چه وضعیتی داشتند. نکته دوم در مورد خانواده‌های تحت‌ پوشش است که رقمی در حدود 50‌هزار نفر حمایت می‌شوند یا شاید هم بیشتر، چون اطلاعات من مربوط به سال‌ها پیش است. بهزیستی در این مسئولیت بسیار خوب عمل کرده، علتش هم این است که توانستیم از ظرفیت نیروی متخصص و همکاری مشترک با بخش غیردولتی استفاده کنیم. به علاوه خدمات متنوعی برای بیماران روانی مزمن ارایه شده است؛ برای مثال خدمات مبتنی بر اجتماع برای مداخلات روانپزشکی و توانبخشی که در نوع خود مداخلات مهمی است، صورت گرفته است. خدمات open door یعنی بیمارستانی‌هایی که ورود و خروج برای بیمار آزاد است، در این بخش داشتیم و کاری که برای بیماران مزمن برنامه‌ریزی شده است، ارایه خدمات به این افراد در منزل است که از ابداعات بهزیستی بود و ادامه دارد. با این حال همان‌طور که گفتم خدمات باید بیشتر توسعه پیدا کند و این مهم بسته به میزان منابعی است که در اختیار سازمان بهزیستی قرار می‌گیرد.
بخش دیگری که من افتخار خدمت در آن را داشتم حوزه اعتیاد است. اعتیاد قصه پرغصه‌ای است. سازمان بهزیستی بعد از‌ سال 62 که اردوگاه‌های کار، زندانیان معتاد را تحویل گرفت، با همکاری بخش غیردولتی مراکز «خودمعرف» را برای درمان معتادین ایجاد کرد؛ آن هم در زمانی که همه معتقد بودند معتاد را باید دستگیر، زندانی و اعدام کرد. فعال‌شدن مراکز خودمعرف در تغییر قانون و تغییر نگاه جامعه نسبت به اعتیاد  و معتاد بسیار حایز اهمیت بود. در بحث‌های پیشگیری، برنامه‌های پیشگیری 4 و 5ساله در بهزیستی آغاز شد که امروز مبنای اجتماعی‌کردن مبارزه با اعتیاد از همان رویکرد اجتماع‌محور بهزیستی شروع شد. بهزیستی برای نخستین‌بار بحث‌های درمانی مثل متادون را در کشور مطرح کرد و در بحث کاهش آسیب، نخستین مراکز کاهش آسیب و سرپناه را ایجاد کرد. هنوز هم بزرگترین شبکه shelter را بهزیستی هدایت می‌کند که البته در تهران مراکز وابسته به شهرداری هم در این زمینه کار می‌کنند.
در زمینه مراکز خدمات حمایتی از معتادین و خانواده‌هایشان هم تا امروز بهزیستی بزرگترین مرکز حمایتی است که فعال است. البته در معضل اعتیاد ما مشکل کم نداریم. به دلایل مختلف که یکی از مهم‌ترین‌هایش ماهیت اعتیاد است که هر لحظه به‌واسطه انواع متغیر مواد، رنگ عوض می‌کند و نیاز است که ناوگان درمانی و حمایتی اعتیاد در کشور نوسازی شود و با بازنگری فعالیت کند. ما باید با مراکز علمی داخلی و خارجی ارتباط خوبی برقرار کنیم و روش‌های نوی پیشگیری را یاد بگیریم. شاید زمان آن فرارسیده است که ما بخش‌های کارمان را به وزارت بهداشت واگذار کنیم. در همه جای دنیا رویکردها نسبت به اعتیاد تغییر کرده است. دیگر رویکردها از درمان گذشته و بحث‌های توانمندسازی و توانبخشی و مداخلات روانی و اجتماعی مطرح می‌شود که این رویکرد را بهزیستی با همکاری وزارت بهداشت یا دیگر نهادهای مرتبط می‌تواند انجام دهد. ولی قدم اول این است که مسئولان بهزیستی به این درک برسند و اداره قوی برای عملی‌شدن این رویکرد در سازمان باشد. مدیران سازمان و ناوگان تخصصی سازمان هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی باید نو شوند.
   همانطور که اشاره کردید، اعتیاد یک معضل فرابخشی است و تنها سازمان بهزیستی مسئول این معضل اجتماعی نیست؛ سوالم این است که هماهنگی بین بخشی چقدر در بحث اعتیاد مهم است؟
بله، همان‌طور که اشاره کردید، هماهنگی در انجام وظایف بسیار مهم است، البته در مورد اعتیاد مباحثی وجود دارد که بهزیستی نباید ورود پیدا کند؛ مثل مقابله با توزیع و مبارزه با قاچاق. با این حال بحث هماهنگی بین دستگاه‌های مختلف بسیار مهم است  که کار نهادهای فرابخشی و بالادستی مثل ستاد مبارزه با موادمخدر است. هماهنگی‌ها آنطور که شایسته بوده انجام نشده است. من‌ سال گذشته که مدیرکل درمان ستاد مبارزه با موادمخدر بودم، بحثی را در مورد لزوم هماهنگی مطرح کردم که شاید مدیرانی هم آن را نپسندیدند. به‌هرحال ماموریت من تمام شد و به سازمان برگشتم. امروز شنیدم که خودشان اعلام کردند 17 دستگاه در ستاد هستند که فعالیت‌های هماهنگی با هم ندارند و به همین خاطر مبارزه با اعتیاد خوب پیش نمی‌رود. در کل منظور از مبارزه همه بحث‌های پیشگیری و درمان است. به‌نظر من هماهنگی بسیار مهم است اما این هماهنگی را باید نهادی که متولی ایجاد آن است، جدی‌تر پیگیری کند وگرنه هر دستگاهی براساس دستور کار خود جلو می‌رود و نتیجه حاصل کارآمد نخواهد شد. می‌دانید که رئیس ستاد مبارزه با موادمخدر رئیس‌جمهوری است؛ پیشنهاد مشخص من این است که در موضوع اعتیاد که با آینده کشور سروکار دارد، خود رئیس‌جمهوری ورود پیدا کند و جلسات با حضور وی انجام شود. اهمیت اعتیاد کمتر از بحث محیط‌زیست نیست؛ رئیس‌جمهوری باید از همه دستگاه‌ها بخواهد گزارش دهند که چه برنامه‌ای در این حوزه دارند.
   با توجه به توان تخصصی که در سازمان بهزیستی وجود دارد، نمود بیرونی فعالیت‌ها و مسئولیت‌های بهزیستی تا چه میزان رضایت‌بخش بوده و شاخص‌هایی که در نظر داشتید، چقدر عملیاتی شده است؟
شکل‌گیری بهزیستی درواقع در مورد استثناهای جامعه بوده و در حقیقت ماهیت وجودی‌اش استثنایی بر قاعده بوده است و قرار بوده خدماتی به افراد استثنایی ارایه بدهد اما متاسفانه در حال حاضر بهزیستی تبدیل به یک قاعده شده است و این به ‌خاطر شرایط اجتماعی و مشکلات متعدد و متنوع مردم است که مسئولیت‌های سازمان هر لحظه دچار فزونی یافتن است. خب  طبیعی است ما هر چه با منابع محدود و شرایط موجود اقدام کنیم، نمی‌توانیم آنطور که باید نمود بیرونی داشته باشیم. یادمان باشد در بحث‌های اجتماعی ما مبحثی با عنوان تله اجتماعی داریم که این تله‌ها و آسیب‌ها بسیار پیچیده و همواره در حال رشد هستند. ما هر چه کار انجام دهیم، شاید فردی که مراجعه می‌کند را به دلیل تنوع و گستردگی نیازهایش نتوانیم راضی و کاملا خشنود کنیم.
   در حوزه خدمات اجتماعی سازمان‌هایی که در حال انجام خدمات هستند، به‌ویژه سازمانی مانند بهزیستی که از محل بودجه عمومی اداره می‌شود، بالطبع با نارضایتی‌هایی مواجه می‌شود. خود شما هم اشاره کردید که وجود برخی نارضایتی‌ها را قبول دارید اما بگذارید بپرسم که شما ریشه این نارضایتی‌ها را در خود مجموعه بهزیستی می‌بینید؟
کاملا طبیعی است ما باید مراقب باشیم که وارد تله نشویم. وقتی نتوانیم به خوبی همه نیازهای افراد را به دلیل گستردگی آنها رفع کنیم، نارضایتی ایجاد می‌شود. حوزه‌های اجتماعی بسیار گسترده هستند و آسیب‌های گسترده‌ای هم دارند؛ یکی از دوستان من در کمیسیون اجتماعی شورای شهر تهران بود که می‌گفت در مسائل اجتماعی هر چقدر هم کار انجام شود، مردم راضی نمی‌شوند. در مورد سازمان بهزیستی هم همین نکته صدق می‌کند.
مسئولیت‌های ما به‌حدی وسیع و گسترده و در عین حال پیچیده است که شاید هر کاری هم انجام شود، نمود بیرونی چندانی نداشته باشد. ما با معلولی سروکار داریم که نیازش ویلچر خوب و نیازهای اجتماعی دیگر است مثلا این‌که بتواند از خیابان‌ها، پارک‌ها، اتوبوس‌ها و مترو استفاده کند اما نمی‌تواند. این دیگر تقصیر من نیست؛ تقصیر یک دستگاه نیست. نهادهای دیگر باید زیرساخت‌ها را فراهم کنند که نمی‌کنند. پس معلول هم، از بهزیستی ناراضی می‌شود و هم از دیگر دستگاه‌ها؛ حق هم دارد. او هم به‌عنوان یک شهروند ایرانی حق دارد از امکانات بهره‌مند شود.

 هماهنگی در انجام وظایف بسیار مهم است، البته در مورد اعتیاد مباحثی وجود دارد که بهزیستی نباید ورود پیدا کند؛ مثل مقابله با توزیع و مبارزه با قاچاق. با این حال بحث هماهنگی بین دستگاه‌های مختلف بسیار مهم است  که کار نهادهای فرابخشی و بالادستی مثل ستاد مبارزه با موادمخدر است. هماهنگی‌ها آنطور که شایسته بوده انجام نشده است. من‌ سال گذشته که مدیرکل درمان ستاد مبارزه با موادمخدر بودم، بحثی را در مورد لزوم هماهنگی مطرح کردم که شاید مدیرانی هم آن را نپسندیدند. به‌هرحال ماموریت من تمام شد و به سازمان برگشتم. امروز شنیدم که خودشان اعلام کردند 17دستگاه در ستاد هستند که فعالیت‌های هماهنگی با هم ندارند و به همین خاطر مبارزه با اعتیاد خوب پیش نمی‌رود.

 وقتی نتوانیم به خوبی همه نیازهای افراد را به دلیل گستردگی آنها رفع کنیم، نارضایتی ایجاد می‌شود. حوزه‌های اجتماعی بسیار گسترده هستند و آسیب‌های گسترده‌ای هم دارند؛ یکی از دوستان من در کمیسیون اجتماعی شورای شهر تهران بود که می‌گفت در مسائل اجتماعی هر چقدر هم کار انجام شود، مردم راضی نمی‌شوند. در مورد سازمان بهزیستی هم همین نکته صدق می‌کند.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  214