بحرانهای پس از زلزله در ایران
پدیده زمینلرزه یک واقعه طبیعی است که از نظر متخصصان به هیچ عنوان به خودی خود خطرساز نیست، بلکه این دست سازهای بشری هستند که هنگام وقوع زلزله به دلیل سست بودن و عدم انطباق آنها با دستورالعملهای ساخت و ساز، باعث ایجاد خسارتهای مالی و جانی میشوند.
زلزله با آسیب رساندن وسیع به زیرساختهای شهری، جامعه را با مشکلات عمدهای مواجه میسازد که به دلیل تفاوتهای ساختاری جوامع مختلف، برخی از این مشکلات تعاریف متفاوتی در کشورها و حتی شهرهای گوناگون دارند. کشور ایران نیز از این امر مستثنی نیست چرا که میدانیم جامعه ایرانی، خصوصیات ایرانی داشته و درنتیجه با بحرانهای ایرانی نیز روبهرو است. برخی بحرانهای پس از زلزله ویژه کشور ما است و در نتیجه هیچ کارشناس خارجی قادر به درک شرایط و روحیات ایرانی پس از زلزله نیست.
بهطور کلی 23 بحران پس از زلزله با توجه به ویژگیهای کشور ایران طبقهبندی و تعریف شده است. برخی از این بحرانها، بحرانهای اجتماعی است که فقط باید از طریق جامعهشناسان مورد بررسی و تعریف قرار بگیرد. ازجمله این مشکلات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- بحران امنیت
- بحران زنان و دختران پس از زلزله
- کودکان بیسرپرست
- بحران اطلاعرسانی.
نظام ساختوساز کشور
با یک نگاه اجمالی مشاهده میشود که تمام نهادهای نظارتی ساختوسازهای عمده در کشور ایران، دولتی یا شبهدولتی هستند مثلا بازسازی بم به بنیاد مسکن واگذار شده است. آیا نهاد دیگری که بتواند بر روند ساختوساز بنیاد مسکن نظارت داشته باشد میتواند دولتی و از همان پیکره باشد؟
لذا باید توجه کرد که در مرحله ساختوساز وجود سازمانهای مستقل از دولت که به صورت چشم بینای اجتماع بر فعالیت نهادهای متولی ساختوساز نظارت میکنند امری حتمی و لازم است. علاوهبر موارد ساختوساز، حتی در مرحله سیاستهای کلان ساختوساز نیز وجود چنین ارگانهایی کاملا لازم و حتمی است. چرا که وقتی وزارت مسکن و شهرسازی با سیاستهای خود باعث کشیده شدن شهر به سوی گسلهای فعال در شهرهای مختلف شده است، نهادی که در این زمینه ذینفع باشد نخواهد توانست اعتراضی داشته باشد. در این شرایط حضور سازمانهای غیردولتی در جایگاه نظارتی که به صورت بیطرف نقدکننده پروژهای باشد که مستقیما بر زندگی مردم تأثیرگذار است، انکارناپذیر مینماید.
نقش سازمانهای غیردولتی:
1. افزایش منابع
فعالیت عمده در کشور ما پس از زلزله، در زمینه جلب کمکهای مردمی و انتقال آن به مناطق آسیبدیده بوده که شاید در این بین تجربههای زیادی نصیب دستاندرکاران شده است. مردم کشور ایران در زمینه کمکرسانی و اهدای هدایا در طول سالیان متوالی امتحان خود را پس دادهاند و بهعنوان یکی از خصوصیات انساندوستانه مردم ایران بهشمار میرود. باید توجه کرد که منابع فقط منابع مالی را شامل نمیشود و در برگیرنده مسائل روحی، روانی و معنوی نیز است. باتوجهبه زمینههای فعالیت، از حضور سازمانهای غیردولتی میتوان در کاهش آلام ناشی از زمینلرزه بهرهمند شد.
2. کاهش نیازها
کاهش نیازها بههنگام بحران مستلزم سرمایهگذاری قبل از شرایط بحران است بدینمعنی که پس از وقوع زمینلرزه به هیچ عنوان نمیتوان به گونهای عمل کرد که منجر به کاهش خسارتها شود بلکه تنها میتوان به جبران قسمتی از خسارتهای وارده نایل شد. دو عامل عمده درجهت کاهش خسارتهای وارده عبارتند از:
- ایمنسازی و مقاومسازی
- آموزشهای عمومی و همگانی
برای عملی شدن هر دو مورد فوق نیاز به بسترسازی فرهنگی گستردهای است که شاید بتوان گفت که فرهنگسازی از نقشهای اساسی سازمانهای غیردولتی است. برای مثال انجام همایشهای فرهنگی، برگزاری نمایشگاهها، تهیه فیلمهای آموزشی یا گروههای تحقیقاتی و آموزشهای مردمی گسترده به دلیل مردمی بودن این سازمانها بازده بیشتری خواهد داشت. آموزش ساکنان یک محله چیزی نیست که بتوان به اجبار یا توسط ارگانهای دولتی آن را عملی کرد.
از طرف دیگر سازمانهای غیردولتی میتوانند بهعنوان ناظر بیطرف در روند ساختوسازهای عمومی و خصوصی عمل کنند و اقدام به انتشار گزارش در سطح عمومی کنند.
3. فرماندهی بحران
فرماندهی بحران درواقع مدیریت بر بحران بهوجود آمده پس از زلزله است که این بحرانها توسط جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران معرفی و کدبندی شدهاند. این موارد در برگیرنده بحران مسیرهای مواصلاتی تا بحرانهای زنان و دختران پس از زمینلرزه است.
مدیریت بر بحرانهای اجتماعی ازجمله مواردی است که باید در اختیار سازمانهای غیردولتی که مثلا در زمینه زنان یا کودکان فعالیت میکنند، قرار گیرد.
نتیجهگیری
با کمی دقت در آنچه گفته شد، به سادگی میتوان دریافت که سازمانهای غیردولتی تا چه اندازه میتوانند نقش بزرگ و مهمی را در تمام مراحل کاهش خسارتهای ناشی از زلزله داشته باشند. چه سازمانهای غیردولتی متخصص در زمینه زلزله چه سایر سازمانهای غیردولتی که در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و ... فعالیت میکنند چرا که زلزله مشکلی است که تمام جوانب یک جامعه را تحتتأثیر قرار میدهد.
در پایان باید به این نکته توجه شود که در کشور ایران به فعالیتهای داوطلبانه همچنان بهعنوان فعالیتهای جنبی نگریسته میشود و تاکنون هیچ مسئولیت عمدهای برعهده این نهادها گذاشته نشده است و شاید این به دلیل عدم توسعهیافتگی مدنی در جهت مشارکتهای مردمی در قالب سازمانهای غیردولتی یا به دلیل عدم تلاش سازمانهای غیردولتی در جهت ارتقای دانش فنی یا به عبارت دیگر عدم وجود سازمانهای غیردولتی متخصص باشد.
از طرف دیگر دید کلان دولت در رابطه با مدیریت بحران، از بالا به پایین است. بدین ترتیب که در این دیدگاه مردم جامعه، افرادی هستند که باید در صورت بروز بحران به آنها سرویسدهی شود و این چیزی است که در ساختار مدیریتی صلب حاکم بر نظام مدیریت بحران کشور همواره بهعنوان اصل به آن توجه میشود. ولی در نظام مدیریتی شناور، مدیریت در تمام سطوح پخش میشود و این تنها راه و گزینهای است که میتواند در کشور پهناوری چون ایران پاسخگو باشد.
درحال حاضر شاهد هستیم که تمام تلاشها و صحبتها در محور شهر تهران است و کوچکترین توجهی به سایر شهرهای ایران ازجمله کرمان، بندرعباس و تبریز که مطمئنا از نظر لرزهخیزی و خطر زلزله جایگاهی کمتر از شهر تهران ندارند، نمیشود و این ثمره متمرکز کردن مدیریت بحران است.
بهعنوان راهکار مدیریتی پیشنهاد میشود که با ارج نهادن به فعالیتهای داوطلبانه سازمانهای غیردولتی سعی در ارایه امکانات به این سازمانها در جهت اشاعه فرهنگ مقابله با زلزله در کل کشور ایران شود و در این بین به سازمانهای غیردولتی متخصص در این زمینه بهعنوان محورهای آموزشی به سایر سازمانها نگریسته شود.