زير پوست شهر دارد اتفاقاتي ميافتد كه نميخواهيم به خوب و بد بودن آن بپردازيم. خانوادههاي ايراني بالاخص در شهرها شرايطي را تجربه ميكنند كه پيش از اين با آن مواجه نبودهاند. شرايط زندگي و افزايش فردگرايي و ظهور مفاهيمي مانند حريم خصوصي، افراد را به سمت يك زندگي خانوادگي كوچكتر نسبت به زندگي خانوادگي گستردهاي كه در گذشته رواج داشته؛ سوق ميدهد. درگيري هر كدام از ما تا آنجا ادامه دارد كه ترجيح ميدهيم بسياري از مسئوليتهايمان را به دوش نهادهاي متولي بگذاريم. براي نگهداري از فرزندان به مهدهاي كودك پناه ميبريم و براي نگهداري از افراد مسن به سراي سالمندان متوسل ميشويم.
زندگی در فضای شهری مدرن با دغدغههای روزافزون، ساعات کار طولانی، گرانی و زیادی هزینهها در کلانشهر، ترافیک و مسیرهای پرتردد در آنجا و نیز گسترش وسایل ارتباطاتی مانند تلفن، موبایل، نامههای الکترونیکی و... ارتباط میان اعضای خانواده را به شدت تحتالشعاع خود قرار داده و از دید و بازدیدهای خانوادگی کاسته است.
براساس نتايج يك پژوهش ارتباطات میان اعضای خانواده در سال 90 در کلانشهر تهران بهطور متوسط چنین بوده است: «تعداد افرادی که در سال گذشته با نزدیکان خود صرفا ارتباط تلفنی داشتهاند بدین صورت است: «34درصد با خواهر و برادر خود، 13درصد با پدربزرگ و مادربزرگ خود، 23درصد با والدین خود و 4درصد با نوههای خود بوده و نیز ارتباط تلفنی با خانواده درجه دوم مانند خاله، عمه، عمو و دایی نیز بین 35 تا 46درصد در نوسان بوده است».
بنابراین با توجه به نتايج اين پژوهش در خانواده تهرانی رابطه با خویشاوندان در حال کاهش بوده اما همچنان مهمترین نوع پیوند در جامعه شهری ایران و حتی تهران، خانواده است. این بدین معنی است که خویشاوندی به عنوان یک شبکه اجتماعی هنوز قدرتمند است، اگرچه از میزان حمایتکنندگی آن کاسته شده است اما در بیشتر ابعاد و موارد هیچ جایگزینی برای مناسبات خویشاوندی ایجاد نشده است.
مهمترین جنبه کاهش روابط خویشاوندی شاید کاهش روابط با پدر و مادر در سالهای پیری و کهنسالی باشد چراکه این مسأله منجر به شکلگیری شکل جدیدی از خانواده شده و آن عبارت است از خانوادههای بدون سالمند. خانوادههایی که ارتباط خود را با سالمندان نزدیک به حداقل رسانده و آنها را به مرکز نگهداری از سالمندان سپرده یا مکانی مستقل را برای آنها در نظر گرفته که سالمند در آنجا به تنهایی زندگی میکند که در این صورت نیز نگهداری از او معمولا به شخصی خارج از خانواده مانند پرستار سپرده میشود: 4درصد از شهروندان تهرانی اعلام کردهاند که در بین بستگان آنها خانوادهای وجود دارد که یکی از اعضای سالخورده را به خانه سالمندان سپرده باشد.
شاید یکی از مهمترین دلایل شکلگیری خانوادههای بدون سالمند، تغییر در شیوه اجتماعی شدن نسل جدید، تخصصی شدن امور و سپردن آموزش به نهادهای اجتماعی دیگر و نیز تحول در ارزش پیرسالاری باشد. تحقیقات نشان میدهد که خانوادهها در تهران کارکردهای اصلی خانواده را به سازمانهای دیگر میسپارند اما هنوز هم خانوادهها قادر به کمر راست کردن زیر بار وظایف سنگین خود نیستند. مهمترین این سازمانها عبارتند از: سرایسالمندان، مهدهای کودک، شرکتهای خدماتی امور منازل و اغذیهفروشیها.
این عوامل باعث میشود که نسل جدید بدون نیاز به نظارت کهنسالان و مستقل از آنها در نهادهای تخصصی، اجتماعی شوند. البته تعدادی از متخصصان نیز معتقدند که خانواده بدون سالمند نتیجه تغییر ارزشها بوده و نسل جدید ارزش سابق را برای والدین خود قایل نیست: «احترام به والدین از سوی فرزندان کاهش چشمگیری یافته است.... و این امر شاید حاکی از فاصله ارزشی، نگرشی و توقعات و انتظارات فرزندان از مادران و پدران خود باشد و میتواند ارزشهای خانوادگی حاکم را دچار تزلزل و بیثباتی کند، بنیان خانواده سنتی را از بین ببرد و نسل جدید را نسبت به نسل قدیم بیتفاوت و بینیاز گرداند».
عدهای از صاحبنظران نیز سپردن امور مربوط به سالمندان به نهادهای دیگر یا شکلگیری خانوادههای بدون سالمند را امری سراسر منفی تلقی نکرده بلکه آن را دارای کارکردهای مثبت هم میبینند: «زندگی در چارچوب یک خانواده گسترده- که امروزه در بسیاری از نقاط رو به فراموشی است – بهرغم داشتن بعضی از امتیازات، ممکن است زمینهای برای تنشها و کشمکشها بین نسلها و تهدید بالقوه یا بالفعل برای استقلال خانوادههای نوپا تلقی شود، روابط بین نسلها را تحتالشعاع خود قرار دهد و شکلگیری خانوادههای هستهای را به تعویق اندازد. برای حفظ استقلال خانوادهها و رفع مشکل برخورد نسلها، راهحلها و تدابیری اندیشیده شده که ایجاد خانه سالمندان یکی از آنهاست. تمدن جدید با فراهم آوردن امکانات و فرصتهای تازه نظیر خانه سالمندان دست نسل جوان را در همزیستی، جدازیستی یا سپردن والدین خود به خانه سالمندان تا حدودی باز گذاشته است. هرچند که این شیوه بهعنوان راهحل مشکل مراقبت از پیران و تأمین سکونتگاهی مناسب برای آنان همواره با موفقیت روبهرو نبوده و نارساییها و مشکلاتی نیز در این مورد گزارش شده است».