مهدی بهلولی آموزگار
گفت دولت قبل که آمد سر کار، در عرض یکی دو سال، دو تا ۴۰۰هزار تومان از حقوق خانمم کم کرد. گفتم مگر خانمت کجا کار میکند و چقدر حقوق میگیرد که هفت هشت سال پیش، ۸۰۰هزار تومان از حقوقش کم کردند؟ گفت در یکی از نهادهای دولتی است، حقوقش هم هرچه بود و هست، بماند. اما با آمدن روحانی در همان ماههای اول ۲۰۰هزار تومان به حقوقش اضافه کردند. یعنی رئیس جدید رفت با هیأت دولت رایزنی کرد و حقوقشان را افزایش داد. البته صدایش را هم در نیاوردند. گفتم من به روحانی رای دادم و در همان ۲ دوره گذشته هم به احمدینژاد رای ندادم و الان هم اگر دوباره نامزد بشود بهش رای نخواهم داد، این را هم نمیگویم که عدالت یعنی توزیع عادلانه فقر، اما آیا برای دولت، نباید عدالت و برابری مهم باشد؟ دولت با کدام تئوری عدالت، این کار را میکند؟ چرا به یک نهاد اضافه میکنند و به گفته تو صدایش را هم
در نمیآورند اما به برخی دیگر نه؟ گفت تو روشنفکر نیستی. روشنفکر بیش و پیش از برابری، آزادی برایش مهم است. آنان که از برابری حرف میزنند میخواهند همه را یکسان و یکدست کنند، درنهایت همه نوآوریها را هم میکشند. انسانها که همه یکجور نیستند. گفتم آزادی یعنی چه؟ گفت آزادی یعنی آزادی بیان، یعنی اینکه همه حق آزادی بیان داشته باشند، حق گردهمایی مدنی و به دور از خشونت داشته باشند، در کل همه از حقوق بشر برخوردار باشند. گفتم میشود کسی از حق آزادی بیان بیشتری برخوردار باشد؟ گفت نه همه باید به یکسان، آزاد باشند. گفتم یعنی برابری در آزادی و برابری در برخورداری از حقوق بشر. خب این هم که شد برابری! گویا تو هم روشنفکر نیستیها! چرا هنگامی که از برابری در آزادی بیان حرف میزنم پیاپی تأیید میکنی اما هنگامی که از برابری در حق برخورداری از منافع ملی و حق برخورداری برابر از درآمدها و سودهای ملی حرف میزنم میشوم ناروشنفکری که از
آزادی و آزادی بیان چیزی نمیداند و به دنبال قالبی کردن همه است؟ عزیزم مگر پول نفت، مال همه نیست؟ چرا مثلا آن شرکت وابسته به یک نهاد اقتصادی، باید به کارمندش ۵۰میلیون تومان پاداش پایانسال بدهد-یعنی برابر سه چهار سال حقوق من- اما برای ما هیچگاه از این پاداشهای اول و میانه و آخر سال خبری نباشد؟ چهار، پنج سال پیش، از دستشان دررفت و من شدم معلم نمونه، ۲۰هزار تومان به من پاداش دادند! آمدم خانه، خجالت میکشیدم بگویم چقدر «پاداش» گرفتهام. آیا در تئوری عدالت آزادیمحور شما، شمار افراد هم مهماند؟ یعنی در تئوری شما اگر افراد یک وزارتخانهای به ناگزیر پرشمار و زیاد بودند باید پاداش نگیرند و حقوقشان درحد بخورونمیر باشد اما اگر کم بودند باید از حقوق بیشتری برخوردار باشند؟ زمانی یکی از وزیران گذشته آموزشوپرورش، در جمعی میگفت در دوره وزارتم، هرگاه صحبت از افزایشی در حقوق و یا دستمزدهای دیگر فرهنگیان میکردم بهشتاب همه هیأت دولت، ماشینحسابهایشان را بیرون میآوردند و آن را در یکمیلیون ضرب میکردند، میگفتند زیاد میشود، نداریم و تصویب نمیکردند. آقا جان اگر نیست برای همه نباشد و اگر هست برای همه باشد. نه اینکه به گفته فرخی یزدی: «آنجا که مضار است برای همه است/آنجا که منافع است برای همه نیست» باشد.