مسافران در دورههای گذشته، با رسیدن به هر شهر و دیاری در مسیر خود، مکانی را برای آسایش خود میجستند تا دمی بیاسایند و شبی بگذرانند. سپس باز به راه خود ادامه میدادند. این مکان از زیر سایهسار درختان بزرگ و سرسبز تا کلبهها و گوشههایی دنج و ساده را دربرمیگرفت. جستوجوی این مکانها تنها ویژه مسافران نبود؛ گاه آنها که از کار روزمره خسته میشدند، برای تکاندن خستگی از تن و دمی آسودن و گپوگفتی با آشنایان به مکانهایی اینچنین میرفتند. مشاهدات کمپفر، جهانگرد آلمانی که در زمان شاه سلیمان صفوی به ایران سفر کرده است، دراینباره نکتههایی جالب در اختیار میگذارد. او در کتاب خود مینویسد: «تکیه، گوشه یا کلبهای است در زیر آسمان یا نوعی استراحتگاه در محلی دنج که شخصی تنها یا در مصاحبت دیگران برای رفع خستگی به آنجا میروند تا وقت را با کشیدن چپق، قلیان و نوشیدن بگذرانند. از این تکیهها در معابر عمومی دیده میشود. مخارج ساختن این تکیهها اندک است». اگر به مفهوم واژه تکیه که به معنای پشت دادن به چیزی و آسودن است، توجه کنیم کارکرد این مکانها در ذهن روشن میشود. حتی حروف این کلمه را دارای معنی دانستهاند؛ «ت» دلالت بر توکل، «ک» کَرم، «ی» یکرنگی و «ه» هواداری از درویشان و مسافران. بر این اساس به روشنی میتوان دریافت که تکیهها همچون مراکزی امن، مفهوم هواداری و همدلی با درویشان و مسافران را در خود متجلی میکرده است.
اصفهان و فراوانی تکیههای تاریخی
گویا پیش از دوران صفوی نیز در کنار مسجدها یا در نزدیکی آنها مهمانخانههای مسافران و سرپناه فقیران ساخته میشد. مکان آسایش و استراحت درراهماندگان احتمالا در دوران صفوی به تکیهها جابهجا میشود. تکیهها بناهایی ساده بودند که گاه شبیه خانقاهها و مدارس از آنها بهره گرفته میشد. به گواهی روایتهای تاریخی، نیکوکاران و مالداران نیکاندیش، تکیهها را میساختند. کسانی البته مدرسههای عصر صفوی و تکایا را که تعدادشان کم نبود، همسان یکدیگر دانستهاند. دانستههای ما از شهر پرآوازه اصفهان در روزگار صفویان دراینباره زیاد است. مثلا قبرستان قدیمی تخت فولاد که بیرون اصفهان آن روزگار جای گرفته بود، حدود 400 تکیه و مقبره داشت. تاریخنگاران از وجود مسجدها، مهمانسراها و خستهخانههایی متعدد در محدوده تخت فولاد سخن راندهاند. مهمانسراها و خستهخانهها چنانکه از نامشان پیداست، مکانهایی برای آسودن و آرمیدن مسافران و خستگان در راه بود. تکیه میرفندرسکی از علمای عصر صفوی از نامدارترین تکایای آن دوران به شمار میآید که بنایش تا امروز در تخت فولاد اصفهان به جا مانده است. این تکیه وسعت زیادی دارد و صحن، ایوانها، حجرهها، سقاخانهها و کتیبههایی درخور توجه را دربرگرفته است. تکیه میرفندرسکی که به تکیه میر شهرت دارد، مدرس، مقبره و مکانی آسایشی بوده که معماری اسلامی بر زیبایی و جذابیت آن افزوده است. بعدها دو تکیه بختیاریها و صمصامالسلطنه به بدنه تکیه میر پیوست؛ این رخداد بیان میکند که تکیه میر و تکایای پیوستهاش در دوران پس از صفوی بهویژه در دوره قاجار اهمیتی ویژه داشته است.
ایجاد تکیه ازجمله موضوعاتی است که شاهان آن روزگار نیز بدان توجه میکردند و برای ساخت آن فرمانهایی صادر میکردند. گاه تکیه بنا به توجه شاه زمانه، برای صوفیان و درویشان دورهگرد، ساخته میشد. در منابع ازجمله کتاب عباسنامه آمده است که درسال 1068 قمری به دستور شاه عباس دوم تکیه فیض برای استفاده صوفیان در اصفهان بنا شد و املاکی وقفی به آن تعلق گرفت.
قصهها واقعیتاند
تکیهها در قصههای این دوره هم حضوری پررنگ دارند. قصه حسین کرد شبستری، از قهرمان داستانی دوره صفوی که تا سدهها در حافظه مردم به جای مانده است، از تکیه بهعنوان مرکزی برای تعلیمات رزمی به داوطلبان پهلوانی بهره گرفته میشده است. تکیه همچنین مکانی برای گرد آمدن، همنشینی و همسخنی عیاران به شمار میآمده است؛ سخنانی که بیشتر درباره یاریرسانی به مردم شهرها و آبادیها و دستگیری از کسانی بوده است که به کمک نیاز داشتند. در جایی از قصه به دستوری از شاه برمیخوریم که ساختن تکیهای برای سیدمیرباقر آجرپز، از پهلوانان مهم نقشآفرین در رویدادهای این قصه را فرمان میدهد و وی را به پرورش و تعلیم نوچه (کارآموزان عیاری و پهلوانی که پس از تعلیم به خدمت شاه درمیآمدند) مامور میکند. این کارکرد ویژه تکیه در دورههای بعدی تاریخ ایران به زورخانهها جابهجا شد. تکایا با این دگرگونی، آرامآرام به مرکزهایی برایی برگزاری مراسم مذهبی منحصر شدند؛ مرکزهایی که با پختن نذری و برگزاری مراسم مذهبی، از روحیه مذهبی مردمی و گونهای همدلی اجتماعی حمایت کردند. کارکرد تکایا ازجمله تکایای ویژه صنوف نیز مکانهایی برای رفع مشکلات صنفی، اقتصادی و محلی به شمار میآمدند؛ کارکردی که در متن جامعه مهم جلوه مینمود و به زندگی مردمان نظم و انتظام میبخشید.