| مهدی یساولی | دبیر روایت نو|
سرکار خانم کریمی، مدرسه خیریه سردار مکرم فیروزکوهی، عموی پدربزرگ شما، ازجمله نخستین نهادهای خیریه و عامالمنفعه ایران به سبک نوین آموزشی در ایران به شمار میآید. این مدرسه خیریه چگونه بنیاد گذارده شد؟
میرزا سید کریمخان سردار مکرم فیروزکوهی ملقب به منتظمالدوله، عموی پدربزرگ من، بنیانگذار «مدرسه خیریه» در میانههای دوره قاجار است. او از رجال عهد ناصری و اوایل عصر مظفری بود. پدر منتظمالدوله در زمان محمد شاه قاجار، مغضوب و اموال و املاک خانوادگیشان مصادره شد. منتظمالدوله پس از چنین رخدادی، تبعیدگونه به فرانسه رفت. او در فرانسه به مدرسه نظامی سنسیر رفت و آنجا تحصیل کرد. اقامت چندین ساله سردار مکرم فیروزکوهی در فرانسه، موجب شد با پیشرفتهای جامعه آن روز فرنگستان آشنایی پیدا کند. از همینرو هنگامی که میرزا حسین خان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدین شاه در سفر دوم به فرنگ، سردار مکرم را به شاه قاجار معرفی کرد، شاه از او خواست به ایران بازگردد و تجربیات خود را در اختیار جامعه بگذارد. سردار مکرم، در ایران ابتدا مدرسه نظام را بنیانگذارد و ریاست آن را برعهده گرفت. از همانجا بود که برخی قوانین نظامی را از فرانسه و بلژیک برگرفت و متون آنها را به فارسی ترجمه کرد. قوانین نظامی ما در آن روزگار و نیز دورههای بعد تا اندازهای زیاد مدیون همان ترجمهها است. بخشهایی از این ترجمهها هنوز در سازمان اسناد و کتابخانه ملی موجود است. من آنها را چندسال پیش در آنجا دیدم. دومین کار مهم و البته ماندگار سردار مکرم فیروزکوهی (منتظمالدوله) ساخت و بنیانگذاری مدرسه خیریه در خیابان حاج شیخهادی تهران بود. اساس مدرسه برای سرپرستی یتیمان و کودکان فقیر و تعلیم و تعلم آنها بود.
از دیدگاه شما، بنیانگذاری و ساخت مدرسه خیریه آن هم به سبک فرنگی در جامعه سنتی آن روز ایران چگونه انجام پذیرفته است؟
به نظر من، اندیشه ایجاد یک مدرسه به سبک نوین در قالب خیریه، به سالها اقامت او در فرانسه برمیگردد. ساختار و شیوه فعالیت مدرسه خیریه نیز میتواند موید این مسأله باشد. مدرسه خیریهای که سردار مکرم برای کودکان فقیر و یتیم پدید آورد، نسبت به همه مدرسه و نهادهایی که در آن روزگار وجود داشتند، بسیار مدرن و نو بود. در کنار حمایت از کودکان یتیم و فقیر، تحصیل شبانهروزی در مدرسه و نیز تأمین مخارج زندگی و تحصیلشان، کارگاههای صنعتی برای آموزش نجاری و دیگر حرفهها و فنون در مدرسه وجود داشت که مهارتهای گوناگون را به بچهها آموزش میدادند تا آنها برای زندگی در جامعه مهیا شوند. سردار مکرم، فرزندی نداشت و سرپرستی دو برادرزاده خود را پس از مرگ برادر برعهده گرفت. او ثروتی فراوان به همراه املاکی گسترده در مازندران، تهران، شمیران و قم داشت و بخش زیادی از آنها را برای مدرسه خیریه وقف کرد. او البته درویش ظهیرالدولهای نیز بود و از روی اعتقادات مذهبی، داراییهای خود را برای مخارج مدرسه خیریه وقف کرد.
چنین اقدامی آیا از سوی بافت سنتی جامعه با مقاومت و مخالفت روبهرو نشد؟
سردار مکرم در زمره متجددان و روشنفکران میانههای دوره قاجار به شمار میآمد. او برای تداوم حیات مدرسه خیریه، به دلیل روابط دوستانهای که با آشیخهادی نجمآبادی داشت، او را در زمره هیأت متولیان مدرسه کرد. همینگونه، افرادی از دربار و سیاست را همچون حکیمالملک و ذکاءالملک (پدر محمدعلی فروغی نخستوزیر دوران پهلوی) و نیز بازرگان بزرگی چون امینالضرب را در این کار وارد ساخت. این کارها به نظرم از اینرو انجام گرفت که با وجود نمایندگانی از روحانیت، دربار و بازرگانان، زمینهای برای مخالفت و رویارویی با ایجاد مدرسهای نوین به سبک فرنگی در جامعه سنتی آن دوره پدید نیاید. لقب منتظمالدوله، پس از مرگ سردار مکرم فیروزکوهی به عبدالله خان، برادرزاده او که پدربزرگ من است، رسید. به همین ترتیب، اداره امور مدرسه خیریه نیز برعهده عبدالله خان قرار گرفت.
از تاثیرات مستقیم این اقدام نیکوکارانه سردار مکرم فیروزکوهی، آیا شخصا و در خانواده به مواردی برخوردهاید؟
شیوههای نوین آموزش در مدرسه به کار گرفته میشد که در جامعه و در آینده حتما میتوانست تاثیر به جای بگذارد. حتی برای این کار کتابهای ویژه درسی طراحی شده بود. به یاد دارم که محمدعلی فروغی برخی از کتابهای ویژه درسی درباره مسائل تاریخی برای آموزش به دانشآموزان مدرسه خیریه تالیف کرده بود. برخی از آن کتابها بعدها در دبیرستانهای تهران و دیگر شهرها تدریس میشد. زندهیاد ابراهیم پورداوود که استاد من در دانشگاه بود، روزی در یکی از کلاسهای درس، به نیکی از مدرسه خیریه سردار فیروزکوهی یاد میکرد. البته من به موضوع نسبت خانوادگی با سردار اشارهای نکردم. هنگامی که به خانه آمدم، این مسأله را برای پدرم تعریف کردم. از من پرسید خودت را که معرفی نکردی! گفتم نه و البته خوشحال شد که اینگونه رفتار کردم. همچنین در دبیرستان آموزگاری داشتیم به نام سیدمحسن خلیق رضوی که ادبیات درس میداد. او نیز چندین بار از مدرسه خیریه سردار و ویژگیهای آن، هم در سخن هم در تالیفاتاش سخن رانده بود. احتمال میدهم وی در زمره شاگردان مدرسه خیریه بوده است.
ساختار مدرسه خیریه در دورههای بعد چه وضعیتی پیدا کرد؟
مدرسه خیریه در دوره پهلوی اول پس از پیدایش نهادهای نوین دولتی به دگرگونیهایی دچار شد. مدرسه و متعلقات و رقبات آن به سازمان اوقاف واگذار شد و نامش نیز به مدرسه فیروزکوهی تغییر کرد. همچنین با ساخت دو مدرسه جدید در آنجا، مدرسه خیریه عملا تعطیل شد. پس از گذشت دههها اما امروز هنوز میتوان آثاری از موقوفات سردار مکرم فیروزکوهی را در خیابان شیخهادی
دید.