| الهام ملکزاده | عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی|
در اقدامات عامالمنفعه و خيريه انجام شده در عصر قاجار، به تفاوتهاي منطقهاي باید توجهی ویژه داشت كه ناشي از انديشه حكام ايالات مختلف بود، ضمن اینکه شرايط اجتماعي و اقتصادي و سياسي هم در آن دخيل بوده است. بهطور مثال، شهر كرمان شرایطی نگرانكننده از روزهاي آغازين سلطنت قاجار از سر گذرانده بود. در این میانه، فرصتهاي مناسب برای رسيدگي به حال دردمندان، بینوايان و تهيدستان توسط افراد متمول و متمكن، كه البته ديگر وجود خارجي نداشتند، ميسر نشد. از اینرو دولت مركزي به صرافت افتاد به اين اوضاع وخيم اجتماعي، اقتصادي منطقه سروسامان دهد كه در صورت بيتوجهي بيشتر به جدايي كرمان از ايران ميانجاميد. در نتيجه برخلاف قاعده اصلي حكام و شاهان قاجار، اقدامات و فعاليتهاي خيريه انجام شده در اين منطقه، منشأ دولتي و حكومتي داشت و به مرور با بهتر شدن اوضاع معيشتي و رفاهي مردم، كساني كه از تمكن مالي برخوردار بودند نيز كمكم وارد عرصه كارهاي خير و عامالمنفعه شدند. در اين میان نبايد از فعاليت روشنفكران و انديشمندانی برجسته چون آقاخان و شيخ احمد روحي، ازجمله نوانديشان آن روزگار ايران غافل ماند که در اعتلاي وضعيت عمومي اجتماع خود و به تعبيري كرمان میکوشیدند؛ تلاشي كه سرانجام به دنبال استقرار حكومت مشروطه، از میان رفتن استبداد و جايگزيني قوانين مجلس شوراي ملي، تصميمگيريهاي نمايندگان مجلس براي دادن نظم و نسق به مراكز و مكانهاي خيريه و عمومي را در پي داشت.
خانهای که بیمارستان شد
در برابر، در برخي ولايات همچون رشت اوضاع بهگونهاي ديگر بود. با تكيه به اسناد ميتوان ادعا كرد بودجه امور خيريه و مردمي در حساب بودجه دولتي برخي مناطق مانند رشت ناچيز بود و مردم محلي خود بودجهاي براي عوايد عمومي در نظر گرفته، به اماكن خيريه و مدارس مليه توجه ميكردند. در سالهاي پس از مشروطيت، مردم رشت به واسطه بروز جنگهاي داخلي، نهضت جنگل، فشار پيروان استبداد، ورود نيروهاي روس و انگليس به اين خطه، بروز خشكسالي و امراض مسري، سختيها و ناملايماتی شديد را متحمل شدند كه تشكيل مجدد انجمن خيريه رشت را ضروري ساخت. اين انجمن بلافاصله فعال شد. عدهاي از پزشكان باتجربه، در قالب فعالیتهای انجمن، با هدف خدمت به مردم مستمند و رنجور شهر بيمارستاني تاسيس كردند. در اين ميان، فردي به نام آقا سيدعلي آقا بخشی از منزل موروثي خود را برای انجام اين عمل خداپسندانه در اختيار انجمن خيريه گذاشت. در نتيجه نخستین بيمارستان خيريه انجمن با دوازده تختخواب به بهرهبرداري رسيد و به نام صاحب ملك، بيمارستان آقا سيدعلي آقا نامگذاری شد. وسايل و تجهيزات لازم و تختخوابهاي بيمارستان نيز توسط تجار و مالكان نیکوکار خريداري شد. نام اهدا كننده با پلاكي روي هر تخت مشخص شده بود. مخارج بيماران بستري به عهده انجمن خيريه گذاشته شد كه از كمكهاي افراد نيكوكار تامين ميشد. همه خدمات ارایه شده در اين بيمارستان دو طبقه رايگان بود. پزشكاني هم به صورت رايگان خدمت ميكردند.
مردم رشت، خود به پامیخیزند
اين شهر در اواخر دوره قاجار، پيشرفت زيادي داشته كه بيشتر به دست مردم صورت پذيرفته است. ايجاد راهها، بناها، شهرها، بازارهاي فصلي و برخی امور عمومي ازجمله اقدامات مردمي است. حكام دولتي در انجام اين امور كمتر نقش داشتهاند. اوضاع سياسي، اجتماعي رشت به دليل نزديكي به پايتخت و در تيررس قرار داشتن هميشگي روسيه، شناخت مردم از ضرورتهاي دنياي جديد را موجب شده بود. مردم منطقه از اینرو هوشيارانه گام برداشته و میکوشیدند موقعيت خود را ارتقا دهند. در سال 1240 قمری و در زمان حكومت منوچهر خان معتمدالدوله در گيلان طاعون سختي شيوع يافت و جمعيت چهلهزار نفري و به روايتي هشتادهزار نفري آن به نصف کاسته شد. بقيه مردم نيز به نقاط ديگر گريختند. از آنجا كه باقيماندگان اين رخداد، دوباره به اين بيماري گرفتار شدند، جمعيت رشت به هشتهزار نفر كاهش يافت. مردم حتي صاحبان ثروت در اثر اين بلايا به شدت فقير شدند. سفرنامههاي اروپایيان، در اينباره از تلفات دهشتناك طاعون در رشت حكايت ميكند.
رشت بدين ترتيب درسال 1246 قمری به شهر مردگان بدل شد. بیستسال بعد در عصر ناصرالدين شاه، مظالم عيسي خان قاجار قوانلو، فقر و فاقه مردم را به بالاترين اندازه رساند. مردم گيلان بهویژه رشت سالها در فقر، بيچارگي و بيماري به سر ميبردند. با استناد به مشاهدات كارلا سرنا بيماري در هفت يا هشت ماه بيش از چهلهزار نفر قرباني در شهر رشت و دهات پیرامون آن بر جاي گذاشت.
ترکتازی و ستمگری حكمرانان قاجار و مالكانی بر مردم گيلان بهویژه شهر رشت، در کنار آگاهيهای سياسي و فكري مردم به آن خطه، موجب شد آنجا به صورت مركز قيام و يكي از كانونهاي اصلي انقلاب مشروطه درآید. مردم با گسترش تفكر آزاديخواهي و مشروطهطلبي، در اين راه گامهايی شتابان و بلند برداشتند. انتشار بيش از بيست و پنج روزنامه در تنوير افكار مردم اهميت زيادي داشت. روزنامه نسيم شمال به سردبيري سيداشرفالدين حسيني براي افزایش سطح آگاهي و رشد عقلانيت مردم تلاش زيادي ميكرد. پس از آن مجامع خيريه و پرورشگاههاي اطفال بيسرپرست و دارالعجزه پدید آمدند كه با همت انجمنهای خيريه و كمكهاي مالي مردمي تاسيس و اداره ميشدند. اين مسأله نشان ميدهد كه مردم گيلان خواهان انجام كارهاي عامالمنفعه رفاهي بودند. نخستين حركتهاي مردمي با تشكيل صندوق عدالت شروع شد و پس از پانزده سال، با فرمان تأسيس عدالتخانه به ثمر نشست. انجمن خيريه كه توسط ميرزا مهدي شريعتمدار و محمدعلي خان مفاخرالدوله تشكيل شده بود، از دیگر نمودهای اینگونه تلاشهای مردمی بود. در آغاز فعاليت مدرسه،كتابخانه و ... كه پیشینه استفاده از آنها به شیوه جديد براي مردم ناشناخته بود، استفاده از خدمات درماني، معاينه و بستري شدن بيمارستان براي مردم بيم و ترس ایجاد ميكرد. به تدريج اما با آگاهي از جنبههاي مثبت و ارزشمند خدمات درماني، مراجعهكنندگان به بيمارستان افزايش يافتند. انجمن خيريه در اين شرايط و با افزايش تعداد بيماران مراجعهكننده، لزوم توسعه يا تغيير بيمارستان را دریافت. در اين اوان با توجه به تشكيل انجمن حفظالصحه نیز به مسأله بهداشت و درمان رشت توجه زيادي شد. ضرورت گسترش بيمارستان حاج آقاسيدعلي آقا به دلیل افزايش بيماران موجب شد انجمن خيريه رشت با كمك افراد خير و پزشكان انساندوست اقداماتی انجام دهد. يكي از روحانيون ثروتمند، خيّر و متنفذ شهر به نام حاج سيدعلي آقا فومني، خانهاي را در اختيار انجمن خيريه قرار داد تا در آن بيمارستاني بنيان گذاشته شود که پس از ساخت به بيمارستان خيريه بيستون شهرت یافت. اين بيمارستان، دو طبقه و 24 تخت داشت كه برای رفاه حال بيماران زن، دو تخت اختصاص داده شده بود. بودجه بيمارستان از محل درآمدهاي كمكهاي خيرخواهانه و اعانات مردمي تامين ميشد. بودجه بيمارستان پس از مدتي، از محل عوارض برنج صادراتي افزايش یافت. مريضخانه ملي رشت در نتيجه بروز آتشسوزي مهيب درسال 1329 قمری طعمه حريق و ویران شد. انجمن معارف گيلان با درخواستی به دولت، تقاضا کرد به این موضوع رسیدگی و کمک شود. مراجع ذيصلاح به جاي رسيدگي به وضع پيش آمده، از پذیرش مسئوليت شانه خالي ميكردند. گيلان و مركز آن رشت در محدوده اقدامات رفاهي و اجتماعي حكام و ادارات دولتي جايي نداشتند و مردم منطقه بالاجبار براي آسان كردن شرايط زندگي و رویارویی با مصايب طبيعي و گرفتاريهاي داخلي و عوامل خارجي تصميم گرفتند برای عمران و آبادي شهر و بهبود وضع زندگي، اماكن و مجامع عامالمنفعه خيريه را گسترش دهند. اشاره به موضوع مكاتبات بين ادارات خالي از فايده نيست، جايي كه وزارت داخله براي شانه خالي كردن از مسئوليت به وزارت اوقاف و معارف و فوايد عامه مينويسد «سواد مشروحه انجمن معارف آنجا كه در اين باب به مقام منيع سلطنت عظمي دامت شوكته عرض نموده فرستادهاند. چون مطلب مربوط به آن وزارت جليله است سواد آنها را لفاً ارسال داشتم. مقرر فرمایيد اطلاعات و نظريات آن وزارتخانه را در اين موضوع به وزارت داخله اطلاع بدهند كه به كابينه نيابت سلطنت عظمي جواب داده شود». وزارت معارف سرانجام اعلام داشت چون اين وزارتخانه محلي براي اينگونه مصارف در اختيار ندارد تا در اين اماكن خيريه و مدارس مليه اقداماتي انجام دهد، تنها به خواست شخص نايبالسلطنه حاضر به انجام كار است.
کمیسیون خیریه به همت مردم
در پی بروز قحطي عظيم همزمان با جنگ یکم جهاني، ايران نیز تحتالشعاع قرار گرفت. مردم گيلان و رشت ناخواسته با اين مصيبت رویارو شدند. اين رويارويي به معناي بروز قحطي و خشكسالي در اين منطقه نبود كه، چون گيلان به دليل شرايط جغرافيايي مناسب از اين بليه رسته بود، به پناهگاه جمعيت شهرهاي قحطيزده تبديل شد. جمعيتي بیش از 30هزار نفر در مدتی كوتاه به اين منطقه وارد شدند.
مردم نيكوكار و تجار خير رشت كه مسئوليت رسيدگي به قحطيزدگان را بر عهده داشتند، براي نظم بيشتر در كارهاي خود انجمني به نام كميسيون خيريه راه انداخته، برای دستگيري از نيازمندان از هيچ اقدامي فروگذار نكردند. نيكوكاران عضو كميسيون آرامآرام دریافتند که براي تثبيت درآمد لازم و پايداری اين كمكها باید كار خود را سامان دهند. ازاينرو تصميم گرفتند از هر پوط برنج صادراتي، مبلغ 10 شاهي به نفع مستمندان اختصاص دهند. هيات اتحاد اسلام وابسته به نهضت جنگل، مسئوليت تصويب و اجراي آن را بر عهده گرفت، مشروط بر آن كه قسمتي از اين كمكها به كودكان يتيم اختصاص يابد. اين مبلغ بعدها به 5 شاهي كاهش يافت. مدرسهاي نيز در همان سال به نام دارالايتام تأسيس شد كه هيأتي از خيران بر امور آن نظارت داشت.
انجمني به نام هيأت نظار با همين مسئولیت در سال 1302 خورشیدی تشكيل شد تا عوايد و وجوهات مردمي گيلان، مازندران و اردبيل را به نفع محرومان و آسيبديدگان گرد آورد. مردم بدين ترتيب در برابر بيتوجهي حكومت، خواستار آگاهی از چگونگي مصرف پولهاي خود بودند. مدارس نه از سوي دولت و وزارت معارف كمكي دريافت ميكردند نه پاداشي به آنها تعلق ميگرفت، درآمد مشخصي هم نداشتند، صرفا با عوايد به دست آمده از نمايشهايي كه تجددطلبان محلي به نفع مدارس برپا ميكردند، موفق شدند مراكز بهداشتی، رفاهی و آموزشی نوين خیریه ايجاد کنند و استمرار ببخشند.
بنیانگذاری امور خیریه
در عصر قاجار؛ راهی که برای آیندگان باز شد
امور خيريه مردمی جديد با دشواريهايی زياد مانند مشكلات مالي، اختلافات میان اعضاي موسس و كارگزاران، مخالفتهاي اجتماعي و عدم امنيت اجتماعي روبهرو بودند؛ مخالفتهايي كه بعضا حتي به طرد شغلي و اجتماعي بنيانگذاران امور جديد خيريه منجر ميشد و چهبسا به صدور حكم تكفير آنها ميانجاميد. از اينرو، در رویارویی با مشكلات ایستادگی و درواقع به مثابه سدشكنان عمل ميكردند. بدینترتیب، اينگونه سنگ بناي دگرگونیهای بعدي جامعه ايراني را به سختي بنا نهادند. اگرچه آنگونه كه شايسته بود، نتيجه اقدامات خود را به نظاره ننشستند اما حركتي را بنیان گذاردند كه زمينه تداوم آن براي آيندگان فراهم آمد و فضاي جامعه ايران را براي پذيرش اين رويكرد مناسب كرد.
انجام كارهاي نيكوكارانه و عامالمنفعه در شرايطي در ايران صورت ميگرفت كه حتي پيش از ورود دين مبين اسلام به اين سرزمين در پرتو اديان باستاني اين سامان، كمك به تهيدستان و اعمال خيرخواهانه با اهميت تلقي میشد و مورد تشويق قرار داشت. پس از ورود اسلام به ايران، امور خيريه ابعادی منسجمتر و گستردهتر يافت. كارهاي عامالمنفعه با استعانت از آيات قرآن و احاديث و روايات ائمه اطهار عليهمالسلام درباره اثرات وضعي و پاداش اخروي آن ادامه یافت. این رویکرد بيشتر در قالب موقوفات انجام گرفت. روند حركت اين امور به شكلي كه نهايتا به قرار گرفتن در چارچوب مقررات منتهي شد، قانونمند شدن در دوره قاجار را رقم زد. جدايي موقوفات از موسسات خيريه به مفهوم امروزي آن، كه الزاما با موقوفات همعرض نيست، نكتهای ديگر بود كه در 2 قالب موسسات خيريه مقطعي و موسسات خيريه پايدار تجلی یافت. موسسات خيريه مقطعي در زماني معين و براي كاري مشخص تشكيل ميشد. به اينگونه كه گروهی از مردم گرد هم میآمدند تا با همكاري هم مدرسه بسازند، پلي را بنا كنند يا به ساختن آب انبار مشغول شوند. زماني هم كه اين امور پايان مييافت، اين جمع خيرانديش پراكنده ميشدند. اين نوع امور خيريه را ميتوان بيشتر در قالبهاي سنتي جستوجو کرد. موسسات خيريه پايدار که در نوع جدید فعالیتهای خیریه قابلیت مشاهده و نمود یافتند، اساسنامه، برنامه كار و هدف، هيأت امنا و ضوابطي ویژه آن كار را داشتند. اين موسسات كه داراي انتظامات جديدي بودند، از دگرگونیهای پس از انقلاب مشروطيت و تأسيس مجلس شوراي ملي تاثير پذيرفتند. ضوابطي كه پس از تنظيم قوانين و تصويب آن در مجلس شورا به مرحله اجرا درميآمدند، تا پيش از آن سابقه نداشت.
منابع و مستندات گزارش در دفتر روزنامه موجود است.