مهراب قاسمخانی فیلمنامهنویس
من با گروه سازندگان سریال «در حاشیه» خیلی در ارتباط نیستم، بنابراین نمیدانم تمام شدن فصل اول این سریال ربطی به جریانات حاشیهای اخیر یعنی اعتراض پزشکان و وکلا دارد یا نه. هرچند که فکر میکنم این جریان بهطورکلی خندهدار است. عدهای نشستهاند و میگویند به حریم ما تجاوز شده، حریمی که بهزعم خودشان دست نیافتنی و مقدس است. شاید بعضی از مشاغل ارزش و تاثیرگذاری زیادی داشته باشند؛ اما دلیلی ندارد که نشود با آنها شوخی کرد. من گروه سازنده «در حاشیه» را میشناسم، میدانم آنان دوستان پزشک دارند، خودشان هم به دکتر مراجعه میکنند و هیچگونه دشمنی با دکترها ندارند. تنها ایده به تصویر کشیدن یک فضای کمدی اینچنینی به ذهنشان رسیده و آن را انجام دادهاند. اصلا این سریال به صورت کلی انتقادی نیست و هدف آن معرفی خوب و بد نیست. به نظرم آنها تنها میخواستند مخاطبانشان را بخندانند. البته هرکسی بخواهد میتواند به سریال یا فیلمی اعتراض کند. طبیعی است که یک عده ممکن است سریالی را دوست داشته باشند و عده دیگری دوست نداشته باشند؛ اما مسئولانی هستند که در اینجا باید تشخیص بدهند این اعتراض منطقی است یا نه و تصمیم نهایی اتخاذ کنند. من با خطقرمزهایی که برای نوشتن در فضای سینما و تلویزیون ایران وجود دارد، مشکلی ندارم؛ اما امیدوارم حداقل این خطقرمزها تغییر نکنند. تنها فایده جابهجا شدن این خطقرمزها گنگ و گیج شدن ما نویسندگان است. چون این مسائل مسئولان را نسبت به بعضی از موضوعات حساس میکند و آنها هم در کارهای بعدی کار را برای ما سخت میکنند. مثلا اگر در سریال دیگری برحسب اتفاق یک شخصیت دکتر وجود داشته باشد، تهیهکننده کار از همان ابتدا میگوید از این شغل برای شخصیتات استفاده نکن، چون پزشکان را که میشناسی باز هم اعتراض میکنند. 20سال است که کار میکنم و خاطرات زیادی از این دست اتفاقات دارم. یادم هست زمانیکه سریال «شبهای برره» را مینوشتیم، یکی از عوامل سریال اهل شهر فسا بود و ما اسم این شهر را برای یکی از شخصیتهایمان استفاده کردیم. بعد از آن ماجراهایی به وجود آمد که واقعا پیچیده و عجیب بود. نماینده شهر فسا در مجلس اعتراض کرد که چرا ما از اسم این شهر استفاده کردهایم. بعد از آن رأیگیری در این شهر انجام و مشخص شد که بالای 80درصد مردم فسا از استفاده نام شهرشان در سریال ما راضی و خوشحال هستند. با این حال نماینده مردم این شهر همچنان بر موضع خودش پافشاری کرد و جلوی کار ما را گرفت. یا مثلا سر سریال«ساختمان پزشکان» ما نزدیک به سه ماه درگیر پاسخگویی به مراکز مختلف بودیم. حتی عدهای در پاسخ به ما مستندی هم ساختند. در انتها عملا به ما اجازه ساخت سری دوم این سریال را ندادند. من با اتفاقی که برای سریال «سرزمین کهن» افتاد، هم مشکل دارم. همسر من، شقایق دهقان لر است و من با لرها زندگی میکنم. بنابراین مشکلی با این قوم ندارم؛ اما شما ببینید مگر در خارج از کشور فیلمها و سریالهای جدی ساخته نمیشود که در آن شخصیتی از قوم یا حرفهای خاص دارای مشکلاتی است؟! مثلا همین فیلم «سکوت برهها» چقدر در خارج از کشور مورد تحسین قرار گرفت. این فیلم درباره روانشناسی است که آدم میخورد. احتمالا اگر چنین فیلمی در ایران ساخته شود، روانشناسان نویسنده فیلم را میخورند. اگر در آن طرف میتوانند با همه نوع شخصیتی شوخی کنند یا حتی داستانهای جدی درباره آنها بنویسند، دلیلاش این است که به این درک رسیدهاند که آن شخصیت نماینده صنف یا قشری خاص نیست. تنها شخصیت قصه آن فیلم یا سریال است.