سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی سخنگوی کمیسیون اجتماعی
مشهد مانند همه کلانشهرها با مشکلات و معضلات بیکاری، فقر، اعتیاد، خشونت و... دست به گریبان است. در زمینه آسیبهای اجتماعی که خیلی هم قابل ذکر نیست، مشهد ویژگیهای خاصی نیز دارد که باعث تشدید مشکلات این شهر میشود. مشهد با داشتن یکمیلیون و صد تا دویستهزار حاشیهنشین بزرگترین حاشیهنشینی کشور را دارد؛ افرادی که به هر دلیل سرزمینهای خود را رها کرده و به این شهر آمدهاند. نکته جالب توجه این است که بسیاری از این حاشیهنشینها اتباع خارجی هستند. یکی از موارد جالب مشهد این است که در آن به زبانهای گوناگون بینالمللی صحبت میشود، البته از نقاط مختلف کشور نیز به این شهر مهاجرت کردهاند. آمیختگی قومی در جامعهای که از خردهفرهنگها آسیبدیده، باعث زایش مسائل و مشکلات جدید میشود؛ حاشیهنشینی مشکلات زیادی در بستر خود دارد از مشکلات عمرانی، اشتغال، فرهنگ، امنیت و حتی دفع بهداشتی زباله گرفته تا مسائل اخلاقی و فرهنگی. از آنجایی که مشهد، شهری زیارتی است، سالانه پذیرای زائران زیادی از خود کشور است و میشود گفت،
2تا 5/2میلیون زائر از کشورهای دیگر برای زیارت به مشهد میآیند که باعث مسائل جدید میشوند. این بحث به این دلیل روی میدهد که ترکیب جمعیتی و گوناگونی فرهنگ و مسائلی از این دست در مشهد وجود دارد.
مشهد شهری هممرز با کشورهای آسیبدیده است که این هممرزی نیز برایش دردسرهایی را به دنبال دارد. بهعنوان مثال هممرزی با افغانستان مشکلاتی را در زمینه قاچاق موادمخدر و مهاجران غیرقانونی برای این شهر و کل کشور بهوجود آورده است. یکی از دلایلی که باعث شده بالاترین نرخ طلاق به شهر مشهد تعلق بگیرد، تنوع فرهنگیای است که در این شهر وجود دارد و ازدواج میان این فرهنگهای ناهمسان باعث اختلافاتی میشود که طلاق را در سالهای اولیه زندگی به دنبال دارد، البته این مشکل برای شهرهای مهاجرپذیری مانند کرج و قم هم وجود دارد.
به دلیل تراکم جمعیت این شهر و وجود فرصتهای کم در مقابل جمعیت متقاضی بالا برای کار، این شهر با معضل اشتغال روبهرو است. نبود تجانس فرهنگی و آسیبهای امنیتی و انتظامی که فقدان تجانس فرهنگی را در پی دارد، مشکل دیگر این شهر است چون قومهای مهاجر تمام سعی خود را میکنند تا هویت قومی خود را حفظ کنند. در مورد بیکاری من معتقدم ما در کل کشور کمبود کار نداریم؛ با همین وضع اقتصادی ما در حال حاضر مشکل کمبود شغل نداریم. درواقع ما چند مسأله داریم که اگر برطرف شوند، مشکل بیکاری حل میشود. یکی از این مسائل، مهارت است. ما متناسب با نیازمان و مشاغلی که وجود دارد، کارگر یا کارکن ماهر نداریم و افراد به دلیل نداشتن مهارت و به تبع آن عدم اعتماد به نفس در زمینه شغل مورد نظر نتوانند از عهده کار بربیایند و در نتیجه در کسب درآمد ناتوان ظاهر شوند. نکته دوم در زمینه اشتغال رقابت اتباع بیگانه با اتباع ایرانی مهاجر است؛ آمارها گویای این هستند که ما 3میلیون نفر مهاجر قانونی داریم و این به این معنی است که 6-5میلیون مهاجر قانونی و غیرقانونی داریم و این درحالی است که کل کمبود شغل ما 3میلیون شغل است! نکته بعدی اشتغال نابهجای بانوان در مشاغل مردانه است. در مشاغلی که باید مردها به کار گرفته شوند، ما شاهدیم که بانوان مشغول به کار هستند، مشاغلی که با شرایط سخت هستند و هیچ تناسبی با توانایی فیزیولوژیکی بانوان ندارند- در کارخانجات سرامیکسازی بانوان مشغول کار هستند و پای کورههایی با 1500 سانتیگراد حرارت ایستادهاند- در نتیجه مردان که مسئول تأمین خانواده هستند و نفقه به عهده آنهاست، بیکار میمانند که خود این موضوع، مشکلاتی را در پی دارد. اگر بحث اولویت اشتغال باشد و نگاه اجتماعی به این موضوع داشته باشیم، توسعه و تحکیم نهاده خانواده است، یعنی مکانیزمی که از آسیب اجتماعی جلوگیری میکند، تشکیل خانواده است. اگر بخواهیم مسائل فرهنگی، فحشا و زنان خیابانی، اعتیاد و... را حل کنیم، مسیرش در تشکیل و ایجاد فضای امن خانواده است و به دلایلی همه این موارد باید در گرفتن نیرو اولویت با مردان باشد. البته استفاده از نیروی کار خانم، ظلم به این قشر است، چون نیروی کار ارزان به حساب میآیند و مزایای کمتری به آنها تعلق میگیرد. در حقیقت همان تمایلی که در گرفتن نیروی کار خارجی هست در جذب نیروی کار خانم نیز وجود دارد- مشهد با وجود داشتن منابع و ثروتی که دارد و توسعه خدماتی که به برکت حرم امام رضا(ع) وجود دارد نباید مشکل بیکاری داشته باشد! - اینها مواردی است که سیستم نظارتی کشور باید آنها را رصد کند تا بتوان آنها را مدیریت کرد. خانوادههای مشهدی نیز مانند سایر شهرها در زمینه جوانانشان با افزایش سن ازدواج، نافرمانی و گسستگی اجتماعی که بین خانوادهها وجود دارد، دست به گریبان هستند. درواقع خانوادهها مهارت تطبیق خود با جوانان را ندارند، در نتیجه هدایت پدر و مادر در خانواده ضعیف میشود و فرزندان الگوهای خود را در خانواده از دست میدهند و در اجتماع و بین همسالان خود دنبال الگو میگردند که باعث ایجاد چالشهای بعدی میشود.