گروهى خدا را از سر سپاسگزارى مىپرستند و اين عبادت آزادگان است.
امام على (ع)
خیل خوبان
گر از جور جانان ننالی رواست
که دردی که از دوست باشد دواست
چه بویست کارام دل میبرد
مگر بوی زلف دلارام ماست
عجب دارم از جعد مشکین او
که با اوست دایم پریشان چراست
نه تنها به دامش نهم پای بند
به هر تار مویش دلی مبتلاست
تو گویی که صد فتنه بیدار شد
چو جادویش از خواب مستی بخاست
بتابیش از این قصد آزار من
مکن زانکِ هر نیک و بد را جزاست
گدایی چو خواجو چه قدرش بود
که درخیل خوبان سلیمان گداست
خواجوی کرمانی