ناصر پلنگی مجسمهساز
دنیای فکروخیال انسانها به دنیای واقعی آنها ارتباط دارد. اینکه به چیزی فکر میکنیم یا در دنیای خیال و آرزوهایمان با چه موضوعاتی، دست به گریبانیم، بیشتر به فضای واقعی ارتباط دارد که روز و شبمان را در آن میگذرانیم. برای هنرمندان هم، این موضوع مصداق دارد و از انگیزههای او شکل میگیرد. انگیزه حرکت هنری در فضای عمومی یک ایده جهانی است. در دنیای امروز حرکت بسیاری از نمایشگاهها و هنرمندان از داخل گالریهای خصوصی یا موزهها به فضاهای عمومی آمده و عنوان هنر برای مردم را با خود به دنبال دارد. شاید یکی از آرزوها و رویاهای اهالی هنر این باشد که بتوانیم با هزینههای پایینتر، هنر را عمومی کنیم. این کار نیاز به برنامهریزی کلان، هم در سطح ارگانها و هم در سطح هنرمندان دارد. هنر در فضای عمومی باید به ماندگاری و البته هزینههای کم فکر کند. از سوی دیگر خود هنرمند به منظور برپایی کارگاههای بزرگ امکانات خاص ندارد. در این فضا همیشه در ذهنم این است که بتوان رابطه متقابلی را شکل داد. در صورت برقرار شدن این ارتباط هنرمند میتواند با وجود در دست نداشتن امکانات با خلاقیتهای موجود در ذهن خود در این عرصه حضور پیدا کند و مراکزی که دارای این ضایعات هستند (ساختمانها، کارخانهها، شهرداری، صاحبان سرمایه و تمام کسانی که نمیدانند باید با ضایعاتشان چه کنند) میتوانند این ضایعات را در اختیار او قرار دهند. بهعنوان مثال برای اجاره یک سوله مجسمهسازی، هنرمند (خصوصا هنرمندان جوان) به هزینههای فراوانی نیازمند است اما همین هنرمند میتواند با مراجعه به فضاهایی که دارای ضایعات مختلف هستند به آنها پیشنهاد استفاده از ضایعات برای اجرای یک پروژه هنری را ارایه دهد. این پروژه میتواند برای استفاده در فضاهای ترافیک شهری، فضاهای عمومی و حتی فضای پیرامونی مرکزی که ضایعات را در اختیار هنرمند قرار داده، مورد استفاده قرار بگیرد. از یک طرف هنرمند بدون امکانات و فقط با فکر و ایده خلاق وارد میشود و از سوی دیگر صاحب کار یا کارفرما میبیند ضایعاتش در مسیر درستی مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین این موضوع غیر از اینکه نوعی همدلی و ارتباط مناسب در جامعه را به وجود میآورد، به عنوان روش سریع و ارزان میتواند رابطهای متقابل را برقرار کند. در کشورهای دیگر این اتفاق کم و بیش افتاده است. در ایران این اقدام میتواند به حرکت عمومی هنر سرعت بدهد. من هم هدفم این بود که با نمونهسازی، استارت این اتفاق در ایران زده شود. حتی بدون قرارداد وارد کار شدم. به کارفرما گفتم من نمونه را میسازم اگر شما رضایت داشتید کار را ادامه میدهیم. قدم به قدم متوجه این نکته شدم که کارفرما از این کار استقبال میکند و تنها مشکل او این بود که تا پیش از این نمونهای در ذهن نداشت. بنابراین انگیزه من ایجاد یک الگو بر اساس روشی بود که به آن اعتقاد داشتم و در کشورهای مختلف مورد آزمون قرارش داده بودم. دوست داشتم در ایران هم این اتفاق بیفتد. کما اینکه در حرکت نقاشی دیواری در سه دهه گذشته هم اولین نقاشی دیواری در مسجد را بهعنوان یک هنر عمومی بنیان نهادم. پیشنهاد مشخصم این است که نمونهسازیها باید در ایران ادامه پیدا کند. از سوی دیگر نهادهای دولتی، نیمهخصوصی و خصوصی باید از آن حرکت آگاه شوند و بسترساز این ماجرا باشند. زیباسازی شهرداری در تمام شهرهای ایران میتواند از هنرمندان محلی دعوت کند و این پدیده را پیگیری کند. از سوی دیگر به منظور رسیدن به اهداف ملی قصد دارم پروپوزال اولین فستیوال out cycle art در ایران را در همکاری با چند تن از دوستان دیگر به زیباسازی شهرداری ارایه دهم. هماکنون در حال نگارش این پروپوزال هستیم. بعد از این اقدام یک سمپوزین ملی راه میافتد و یک فستیوال یک ماهه با حضور آرتیستهای فعال برقرار میشود و آنها با ضایعات وسایلی میسازند. ما در پروپوزال ساخت نیمکتها، مبلمانهای شهری، سطلهای زباله و ... را پیشبینی کردیم. میشود تمام این وسایل را با نمونههای هنری وارد زندگی و گرافیک شهری کرد.