شماره ۵۴۹ | ۱۳۹۴ يکشنبه ۶ ارديبهشت
صفحه را ببند
عكاس‌هايي براي وضع قانون منع كار كودكان

اگر از خود يا ديگران بپرسيم كه يك هنرمند، خواه بازيگر باشد يا نقاش يا عكاس، قرار است چه چيزي را عرضه كند با پاسخ‌هاي متعددي روبه‌رو مي‌شويم.  برخي هنر را براي سرگرمي مي‌خواهند و برخي ديگر براي شناخت تجربه‌هاي ديگران و گرفتن ايده‌های تازه. برخي افراد هنرمند مي‌شوند تا روح‌شان را آزادانه به پرواز در آورند و برخي ديگر از آن استفاده مي‌كنند تا واقعيت‌هاي اطراف را در قالب هنرشان عرضه كنند.  در این ميان كم نيستند هنرمنداني كه نقش يك جامعه‌شناس را بازي مي‌كنند و به بازنمايي واقعيت‌هاي اجتماعي مي‌پردازند.  لويس ويكس‌هاين،‌ يكي از اين افراد است.  
او با عکس‌هایی که در سال‌های ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۴ گرفت، آسیب‌های کودکان آمریکایی و شرایط ناامن و سخت کار آنها را به تصویر کشید. انگشتانی که در اثر چاقو زدن و خالی‌کردن ساردین‌ها زخمی و بریده بریده شده؛ گلوهایی که به خاطر سرفه‌های ناشی از کار در معدن دردناک شده و می‌خارد؛ یا پشت‌هایی که در اثر قوزکردن جهت برداشت پنبه از بوته‌ها در آفتاب تنسی به ‌شدت درد کشیده...  
این زندگی سخت و دردناکی بوده که کودکان کار در آمریکا تجربه می‌کردند. لویس ویکس‌هاین، معلمی که بعدها روزنامه‌نگار شد، با عکس‌هایی که در سال‌های ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۴ گرفت، آسیب‌های این کودکان و شرایط ناامن و سخت کار آنها برای ساعت‌های طولانی و دریافت حقوق کم را به تصویر کشید.
هاین، این عکس‌ها را برای کمیته ملی کودکان می‌گرفت و تلاش‌های این کمیته بود که درنهایت توانست به وضع قوانین محکم‌تر کار و بازگرداندن تجربه روزهای کودکی به کودکان کار منجر شود.  او با بیش از ۵۰۰۰ قطعه عکس، مجموعه مشاغل نوجوانان ازجمله کار با برگ‌های تنباکو در کارخانه‌های سیاه و پردود، دوخت و دوز در محیط‌های بسته و شرایط سخت و برداشت محصول پنبه یا توت را به تصویر کشید.
هاین با بازدید از کارخانجات و کارگاه‌های تولیدی سراسر ایالات متحده از دختران و پسران خردسال و نوجوان مشغول به کار، عکس گرفت.  بسیاری از آمریکایی‌ها پیش از دیدن عکس‌های او، درک و شناخت خوبی از شرایط دشوار این نوجوانان و کودکان نداشتند، ‌هاین هدف خود را «نشان دادن آنچه که باید تغییر کند»، عنوان می‌کرد. این عکاس مجبور بود دزدکی به کارخانه‌ها برود یا خودش را بازرس معرفی کند و اگر او را در حال عکاسی می‌دیدند، همیشه خطر کتک‌خوردن و برخورد جدی و خشن از سوی مدیران وجود داشت.
اون لاوجوی، رئیس کمیته ملی کودکان کار آمریکا، در یادداشتی نوشت که احساس مسئولیت ‌هاین برای جلب افکار عمومی و انجام اصلاحات، نسبت به سایر تلاش‌های صورت‌گرفته بیشتر و روش او موثرتر بوده است. تقاضا برای کودکان کار در نتیجه رشد یک‌باره صنعت در پایان قرن نوزدهم اتفاق افتاد. کارفرمایان برای نیروی کار ارزان‌تر، به سراغ کودکان می‌رفتند. از نظر خیلی‌ها، کار کودکان با دست‌های کوچک‌شان به اندازه کارگران بزرگسال ایده‌آل و ارزشمند بود اما با آغاز قرن بیستم، برخی اصلاح‌طلبان نگرانی‌های خود را درباره سطح رفاه کودکان و مشکلات تحصیلی آنها ابراز کردند. این ترس وجود داشت که در سال‌های آینده، آمریکا با تعداد زیاد جوانان پرکار اما بدون تحصیلات مواجه می‌شود.
از تاریخ ۱۹۰۴، کمیته ملی کودکان کار گفت‌وگو و لابی با قانون‌گذاران در تک‌تک ایالت‌های آمریکا برای وضع قوانین بازدارنده را آغاز کرد و در ‌سال ۱۹۱۵ این تلاش‌ها  در سطح فدرال متمرکز شد. در ‌سال ۱۹۱۶ کنگره با تصویب لایحه‌ای برای حفاظت از کودکان و اعمال محدودیت و ممنوعیت استخدام کودکان زیر ۱۴‌سال در کارخانجات و فروشگاه‌ها موافقت کرد و در ۱۹۳۸، کمیته از وضع استاندارد عادلانه کار که تجارت هرگونه کالایی که توسط نیروی کار کودک در شرایط سخت تولید شده را ممنوع می‌کرد. «شرایط سخت کار کودک» به شکل هرگونه استخدام کودکان زیر ۱۶‌سال و به کارگرفتن هر نوجوان بین ۱۶ تا ۱۸ ساله در شرایط خطرناک به استثنای مزارع تعریف شد و سرانجام فرانکلین روزولت این قانون را در ۲۵ ژوئن ۱۹۳۸ به امضا رساند که تا امروز هم پابرجاست و مبنای فعالیت‌های مبارزه با کار کودک در سراسر آمریکاست. مجموعه NCLC‌هاینز بیش از ۵۱۰۰ عکس چاپ شده و ۳۵۵ نگاتیو را شامل می‌شود که به کتابخانه کنگره آمریکا سپرده شده است.


تعداد بازدید :  260