شماره ۵۴۹ | ۱۳۹۴ يکشنبه ۶ ارديبهشت
صفحه را ببند
نرفتن به مهماني؛ افسردگي است؟

مي‌دانيم كه زندگي كردن سبك‌هاي مختلفي دارد و هركسي يك راه و روش خاص را براي زندگي انتخاب مي‌کند. يكي از مسائلي كه سبك زندگي هر فرد را نشان مي‌دهد نحوه گذراندن اوقات‌فراغت است. برخي افراد اوقات‌فراغت خود را با كتاب‌خواندن و سينما رفتن پر مي‌كنند. برخي ديگر ترجيح مي‌دهند زمان خودشان را با دوستان و آشنايان بگذرانند. برخي ديگر از اينكه در منزل خودشان آرامش داشته باشند،‌ راضي هستند و همين تفاوت‌ها مي‌تواند علت اختلاف در يك خانواده باشد.
چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و درخصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم خیلی به میهمانی و مسافرت علاقه دارد و مرتب دلش می‌خواهد به این میهمانی و آن مسافرت برود ولی من برعکس او هستم و اصلا حوصله میهمانی رفتن را ندارم.
زن جوان ادامه داد: ما همیشه بر سر این موضوع با هم اختلاف داریم و مرتب درحال جنگ‌کردن هستیم. شوهرم همیشه مرا مسخره می‌کند و می‌گوید که خیلی اخلاق بدی دارم. او مرا یک زن افسرده و بی‌حوصله می‌داند که هیچ شور و اشتیاقی به زندگی کردن ندارم. درصورتی‌که من اصلا افسرده نیستم و فقط دوست ندارم که مرتب در میهمانی و مسافرت باشم.
وی افزود: به نظرم این اصلا یک ایراد نیست و نمی‌دانم چرا شوهرم هر روز سر این موضوع با من جنگ و دعوا می‌کند. راستش از کارهای او خسته شدم و تصمیم به جدایی گرفتم.


تعداد بازدید :  248