شماره ۵۴۷ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۳ ارديبهشت
صفحه را ببند
زندگی

|  برگردان: مجتبی پارسا  |

پروفسور فلسفه، پیش از همه وارد کلاس شد و در کنار میزش ایستاد. چیزهایی را روی میز گذاشت و منتظر شد تا کلاس آغاز شود. او شیشه بزرگ و خالی مایونز را برداشت و سعی کرد آن را با قلوه سنگ‌هایی با قطر 2 اینچ پر کند.
او از شاگردان پرسید آیا شیشه پر شده است؟ دانشجویان تایید کردند.
پروفسور جعبه‌ای از سنگ‌ریزه‌ها را برداشت و ریگ‌های آن را در شیشه ریخت. به آهستگی شیشه را تکان داد. سنگ‌ریزه‌ها در فضای باز میان قلوه‌سنگ‌ها قرار گرفتند.
او دوباره از دانشجویان پرسید آیا شیشه پر شده است یا نه؟ آنها تایید کردند که شیشه پر شده است.
پروفسور جعبه‌ای پر از ماسه برداشت و ماسه‌های آن را درون شیشه ریخت. ماسه‌ها وارد فضای باقی مانده شدند و آنها را پر کردند. او بار دیگر از دانشجویان پرسید که آیا شیشه پر شده است؟ همگی یک صدا گفتند «بله».
پروفسور گفت: «حالا من از شما می‌خواهم که تصور کنید این شیشه، نشان‌دهنده زندگی شماست. قلوه‌سنگ‌ها، مهم‌ترین چیزها هستند- خانواده شما، همسر، سلامتی، فرزندانتان - چیزهایی که حتی اگر همه چیزتان را از دست بدهید اما آنها باقی بمانند، زندگی شما همچنان پر باقی خواهد ماند. سنگ‌ریزه‌ها، چیزهای مهم دیگری هستند- مثل شغل، خانه و ماشینتان. ماسه‌ها هم چیزهای کوچک دیگری هستند. اگر شما ابتدا ماسه‌ها را درون شیشه بریزید و فضای آن را با ماسه پر کنید، هیچ فضایی برای سنگ‌ریزه‌ها و قلوه سنگ‌ها باقی نمی‌ماند. به این معنی، اگر تمام زندگی و انرژی‌تان را صرف چیزهای کوچک کنید، هیچ‌گاه فرصتی برای چیزهای مهم باقی نمی‌ماند. به چیزهایی توجه کنید که برای شادی‌تان ضروری هستند. با کودکان‌تان بازی کنید. پدر و مادرتان را برای گردش به بیرون ببرید. فرصت برای کار و تمیز کردن خانه و رستوران رفتن همیشه وجود دارد.»
منبع: http: //academictips.org|

 


تعداد بازدید :  328