آدم باید برنامه داشته باشد و منظم باشد و... اینها شعارهای خوبی است اما آیا ما مبادی این آداب هستیم؟ ثریا وقتي ديد که شوهرش نامنظم و شلخته است، تصميم به جدايي گرفت.
چندي پيش ثریا با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و درخصوص علت آن به قاضي گفت: آقاي قاضي شوهرم خيلي شلخته است و اصلا کارهايش را مرتب و با نظم انجام نميدهد.
زن جوان ادامه داد: هميشه بايد کارهايي که ميخواهد انجام دهد را به او گوشزد کنم اما باز هم از عهده آن کار بر نميآيد. هميشه وسايلش را گم ميکند و کلي از پولهايش را هم از دست ميدهد.
وي افزود: در خانه هم مرتب همهجا را کثيف ميکند و من بايد هميشه درحال تميز کردن خانه باشم. وقتي هم به او اعتراض ميکنم، عصباني ميشود و داد و بيداد بهراه مياندازد. شوهرم حتي يک چايي هم نميتواند براي خودش بريزد و اينکار را من بايد برايش انجام دهم.
زن جوان در ادامه گفت: وقتي چند ساعت در خانه تنها ميماند، آنجا را به ميدانجنگ تبديل ميکند و اعصاب مرا خرد ميکند. راستش ديگر از زندگيکردن در کنار اين مرد شلخته و بيمسئوليت خسته شدم و تصميم به جدايي گرفتم.
آیا زن راست میگوید؟ آیا شوهر تا به این حد وانهاده است؟ شما باشید چه حکمی میدهید؟